این داستان تقدیم به شما
سلام من پری هستم.از تبریز 22 سالمه سینه هام 75 کونم معمولی ولی خیلی نرم و یه کوس تپل و خوردنی حشری و عاشق کیر… اسم پسرعمم علی 24 ساله با یه کیر 17 سانتی که خیلی هم کلفته و همینطور سفید…
من و علی از وقتی 13 سالم بود دوس شدیم، وقتی باهم تنها میشدیم بغلم میکرد و لب میگرفتیم ولی من ازش خجالت میکشیدم… 7 سال باهم دوست بودیم ولی تا 5 سال اول جز لب و بغل و خوردن سینه هام کار دیگه ای نمیکردیم.. تااینکه تصمیم به ازدواج گرفتیم و به خانواده هامون هم گفتیم و از اون به بعد باهاش راحت تر بودم و کمتر خجالت میکشیدم، یکی دوبار هم بهش کون دادم ولی تا ته نمیکرد توش… بنا به دلایلی قسمت نشد ازدواج کنیم و رابطمون رو تموم کردیم.. تااینکه علی ازدواج کرد و دیگه ندیدمش و رابطه های خانوادگیمون هم قطع شد تااینکه شنیدم زنش حامله هس، حالم بد شد گریه کردم چون هنوزم دوسش داشتم ولی مجبور بودم تحمل کنم امایک هفته پیش نتونستم طاقت بیارمو بهش زنگ زدم کلی التماس کردم بیاد دیدنم و آخرش قبول کرد… اون روز مادربزرگم رفته بود دکتر از مامانم کلیدو گرفتم و به بهانه ای رفتم اونجا… آدرس رو دادم وقتی رضا رسید اول همدیگرو محکم بغل کردیم بعد شروع کردیم لب گرفتن…
اومدیم خونه یه چای دادم خورد بعد حدود نیم ساعت حرف زدیم… از اولش قصد سکس نداشتم من ولی اون انگار مشتاق بود… میدونست که اگه بخواد زود بره من نمیزارم و برای همین از اون ترفند استفاده کرد گفت من میرم دیرم شده بلید برم سرکار.. جلوشو گرفتم و نزاشتم بره گفتم فقط 10 دیقه بمون اونم قبول کرد بغلم کرد لب گرفتیم و نشستیم بعد آروم منو هل داد و خودشم اومد روم و کلی لب گرفتیم بعد شلوارمو تا زانو کشید پایین و با کوسم ور رفت منم آه و ناله میکردم همش میگفتم جوووون آخ اوووف و نفس نفس میزدم اونقدر کوسمو مالید تا ارضا شدم بعد اون دراز کشید و من رفتم روش و لب گرفتم ازش، وقتی سرمو بردم عقب باشهوت نگام کرد و گف میخوری؟ گفتم آره… کیرش کاملا شق بود و از بس که سفید و کلفت و دراز بود آب از دهنم راه افتاده بود زود کردمش توی دهنم و تند تند با شهوت میخوردمش در میاوردم سرشو لیس میزدم تخم هاشو لیس میزدم کیرشو میک میزدم بعد بازم شروع کردم دوباره تند بالا پایین کردن که یهو منو هل دادم و سرمو کشید عقب، یه دیقه همونطوری موند و منو برگردوند به کیرش تف زد منم انگشتمو تف زدم و مالیدم روی سوراخ کونم که یهو همشو کرد توش( دوستان اینو بگم که من کونم خیلی وقت پیش توسط یه شخص دیگه (شوهرخالم) افتتاح شده بود و نیازی به جا باز کردن نداشت) (من یه کونی حرفه ای ام… اونم داستان داره اگه بخواین مینویسم…) و تا ته میزد جوری که حس میکردم سر کیرش به شکمم میخوره…
کیر اون خیلی کلفت تر و درازتر بود و دردم میومد… تند تند تلمبه میزد که یهو #کیرشو کشید بیرون و #آبشو ریخت روی #کونم و #کمرم …. ابش خیلی #گرم بود حال کرذم واقعا… #کاش بازم #راضی بشه که بیاد و کونمو بگاد… از سکس با پسرعمه ی #متاهلم خیلی لذت میبرم….
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید