این داستان تقدیم به شما

سلام من امیرم این داستانی که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به پاییز سال ۹۶. من عمه دارم که اسمش هانیه هستش. این داستان برا وقتیه که من ۱۷ سالم  بود.
***
عمه من بعد از چند سال کار تلاش بالاخره یه شوهر پولدار نصیبش شد و دگ دست از کار کردن کشیدو خانه دار شد این عمه و شوهر عمه من بچه نداشتن به خاطر همین به بچه های فامیل ها زیاد توجه میکردن ما هم رابطمون باهاشون خوب بود باهاشون مسافرت میرفتیم مشکلی با هم نداشتیماز وقتی عمم بیکار بود خیلی به خودش میرسیدو هر روز تو این ارایشگاه اون ارایشگاه بود و خیلی به خودش اهمیت میداد از وقتی که اینجوری شد من رفتم تو نخش و هر موقع مهمونی میرفتیم من کل بدنشو دید میزدم خلاصه بگذریم. من باشگاه والیبال میرفتم و قدمم بلند بود تو کل فامیل از خودم بگم حدود ۱۸۷ قدمه ۸۰ کیلو هم وزن این عمه من هم حدود ۳۵ سالشه بدن سفید کون قلمبه با سینه هایی که شق درد به همراه داره. این باشگاه من به خونه عمم نزدیکه حدود ۷۰۰ متر فاصله داره. یه روز رفتم باشگاه دیدم رو در باشگاه زدن که دارن تعمیرات میکنن و باشگاه بستس اعصابم کیری شد گفتم برم یه سر هم به عمم بزنم. راه افتادم سمت خونشون همینطور که میرفتم داشتم اون بدنشو تو مغزم ترسیم میکردم که رسیدم دم در خونشون

 
زنگو زدم منو دید از ایفون تعجب کرد درو باز کرد رفتم بالا رسیدم دم در واحد گفت به به اقا امیر راه گم کردی (اخه یه چند وقت مسافرت بودیمو اونارو ندیده بودیم)منم گفتم که داستان چی هستش گفت اشکال نداره بیا تو حالا خودتو ناراحت نکن. رفتم تو گفتش چی میخوری گفتم هیچی گفت باز ناز کردی گفتم نه والا گفت میدونم ورزشکاری برات میرم سیب زمینی سرخ کنم گفتم رازی به زحمت نیستم گفت چه زحمتی رفت پایه گاز منم داشتم تلویزیون میدیدم که چشم افتاد به کون سفیدش پشتش به من بود و پایه گاز وایساده بود از شانس من شوهرش رفته بود ماموریت تو ارمنستان هیچی دگ پاشدم اب دهنمو قورت دادم رفتم سمتش نزدیکش شدم ولی ترسیدم یهو برگشت گفت چیزی میخوایی گفتم نه میخوام اب بخورم یه لیوان اب خوردم اروم شدم اومدم از اشپزخونه بیرون(اشپزخونه یه جزیره مانند داره)اومدم از این وره جزیره رفتم پشتش ارماز پشت بقلش کردم اول ترسیده گفت چیکار میکنی هی با دستش منو به عقب هل میداد که لبامو گزاشتم رو گردنش یه لحظه اروم شد افتاد تو بغلم به زور داشت میگفت ولم کن گفتم مگه میتونم این جواهرو ول کنم برگشت چسبوندمش به کانتر اشپزخونه لبامو گزاشتم رو لباش داشتم میخوردم بعد بقلش کردم پاشو دور کمرم حلقه کرد لباشم رو لبم همون حالت رفتیم تو اتاق پرتش کردم رو تخت دستاشو گرفتم تکون نخوره

 
لختش کردم ولی شرتشو در نیاوردم بازم لباشو خوردم بعد گفت خیلی وقته یه کیر کلفت نرفته توم اینو که گفت بیشتر حشری شدم و کیرم داشت شلوارمو جر میداد بعد لبامو گزاشتم رو گردنش کامل گردنشو کبود کردم تو لاله گوشش نفس میکشیدم یه جوری حالت مظلومی داشت
بعد رفتم سراغ سینه هاش .ممه هاش سفیدو گرد بودن سایزش حدود ۷۰ بود اروم زبونمو زدم به نوک سینه هاش یه اه ریز کشید همینطور سینه هاشو خوردمو رفتم پایین زبونمو کردم تو نافش داشت به خودش میپیچید رسیدم به شورتش از رو شورت یه بوس کوچولو زدم به کصش یه زره تکون خورد بعد شورتشو در اوردم پاهاشو باز کردم به دو طرف چوچولش زبون میزدمو بوس میکردم اهههه میکشید و صداش کل هونرو برداشته بود داد میزد تمومش کن کیرتو میخوام بعد یه بوس ریز زدم به کصش بازم اه کشید یعد شروع کردم خودن کصش هیچی دگ صداش کل خونرو برداشته بود با چوچولاش بازی میکردم سرمو فشار میداد تو کصش با انگشتم کلیریتوسشو لمس میکردم که یهو لرزید و بی حال شد فهمیدم ارگاسم شده
 
پاشدم یه لب ازش گرفتم گفتم حالا نوبت توعه یهو منو به کمر خوابوند کیرمو گرفت تو دستش شروع کرد ساک زدن کیرم حدود ۱۷ ۱۸ سانته نمیخوام مثه بعضیا خالی ببندم. کیرمو تا نصفه میخورد که سرشو فشار دادم تا ته کیرمو خورد داشت اوق میزد سرشو اورد بالا کلی تف تو دهنش بود همرو خالی کرد رو کیرم گفت حالا وقتشه به کمر خوابوندمش کیرمو اروم گزاشتم دم کصش یه فش ریز دادم سر کیرم رفت تو اههههه بلندی کشید اروم اروم عقب جلو کردم پاهاش رو شونم بود و با انگشتم نوک ممه شو لمس میکردم داشتم سنگین تلمبه میزدم یه دست دیگمم رو چوچول کص بود و باهاش بازی میکردم که دیدم بدنش یهو لرزید فهمیدم بازم ارگاسم شد پوزیشنو عوض کردم حالت داگ استایل گفتم عمه بزار از کون بکنم گفتش نه اصلا راه ندارم اصرار کردم خواهش کردم گفت باشه زیاد طول نکشه کیرمو گزاشتم دم سوراخ کونش داشتم اروم فشار میدادم خیلی تنگ بود که یهو سر کیرم رفت تو یه جیغ بنفش کشید که داشتم کر میشدم اونجا تو اتاقش روی میز یه وازلین داشت با اون چرب کردم کیرمو گزاشتم دم سوراخش شروع کردم تلمبه زدن داشتم عشق میکردم یه چند دقیقه ای تو اون حالت بودیم و عمم داشت اهه و ناله میکرد که تصمیم گرفتم ارضا بشم کیرمو در اوردم به کمر خوابیدم رو تخت عمم اومد خوابید روم به طوریکه کمش رو شیکمم بود زانو هامو خم کردم کف پاشو گزاشت رو زانو هام و کاملا دگ سوار کیرم شده بود کیرمو کردم تو کصش و شروع کردم تلمبه زدن با دستام ممه هاشو گرفته بودمو داشت اهو ناله میکرد موهاش رو صورتم بود داشتم زندگی میکردم که دیدم دارم ارضا میشم

 
به عمم گفتم عمه دارم ارضا میشم اونم با یه صدای خمار گفت ادامه بده گفتم مطمعنی گفت اره داشتم میکردم که گفتم عمه اومدا که یهو کیرمو تا ته کرد تو کصش و هرچی اب داشتمو ریختم تو کصش گفت اههههه همینه چقد داغه و یه خنده رضایت بخش زد از رو کیرم پاشد من ترسیده بودم گفتم عمه اتفاق بدی نیوفته گفت نترس شوهر عمت نمیتونه بچه دار بشه منم مشکلی ندارم یدونه قرص زدبادرادی میخورم درست میشه بعد دستشو مالید به کصش یه اب کیریش کرد بعد کیرمو گرفت از دم خایه به طرف بالا فشار داد تا هرچی اب مونده خالی بشه چند قطره اب کیر اومد رو نوک کیرم که کیرمو کرد تو دهنش بعد همه اونو خورد یه چن دقیقه کیرمو خوردو پاشدیم رفتیم دوتایی تو حموم یه زره اونجا کصشو براش خوردم بعد اون شروع کرد برام جق زدن یه چند دقیه طول کشید تا ابم بیاد چون بیشترش خالی شده بود ولی اینسری که اومد کفتش بریز رو صورتم همرو ریختم رو صورتش داشت حال میکرد که اون چند قطره رو هم خورد بعد اومدیم بیرون خودمونو خشک کردیم و شروع کرد به دردو دل کردن گفتش حامد(شوهر عمم)اصن کیرش کلفت نیست فقط به فکر ارضا شدن خودشه منم گفتم مگه میشه گفت فعلا که شده گفت بهت خبر میدم دفعه بعد کی بیایی گفتم ای شیطون گفت اصن حال نمیکنم با حامد سکس کنم گفت ازین به بعد شوهر من تویی و یه لب حسابی گرفتم ازش وقتی اومدم برم بیرون گفتم چرا اب کیرمو خوردی گفتش واسه پوست و رشد مو خاصیت داره حالا نمیدونم کص گفت یا راست ولی این اولین خاطره سکس من با عمم بود
 
نوشته: برادرزاده ی خوش شانس

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *