این داستان تقدیم به شما
سلام امیرعلی هستم این داستانی که میخوام براتون تعریف کنم ماله اخرین سکسم هفته ی پیشه .قضیه از اونجا شروع شد که عصرا برای تفریح میرفتم پارک پیش پیرمرد ها که داشتن بازی های قدیمی میکردن.مینشستم پیششون نگاه میکردم یا بازی میکردم اون موقعه 18 سالم بود یکی از این پیرمردا خیلی از بازی کردن من خوشش میومد مخصوصا پاسور که همیشه یار من میشد…
خلاصه سرتون رو درد نیارم توراه خونه خیلی باهم حرف میزدیم یه طورایی دوست همدیگه بودیم .یه روز بهم گفت که بیا خونمون منم رفتم خونشون قبلا هم میرفتم براش ناهار میبردم چون زنش فوت کرده بود خودشم بازنشسته راه اهن بود .رفتم خونشون ناهارو خوردیم گفت بیا یه دست باهم پاسور بزنیم تنهایی گفتم باشه گفت اگه هرکی باخت هرچی اون برنده گفت باید انجام بده ماهم قبول کردیم بازی کردیم تا دست اخر به من رسید و یه دست بیشتر ازش بردم اومد گفت هرچی بگی من انجام میدم .درحین بازی هم ماهواره روشن بود هی فیلم لب گرفتن و بوس دادن پخش میکرد ماهم حوسی شدیم یه لحظه خجالت کشیدم و منصرف شدم از کارم که پیرمرده رو کارشو یه سره کنم ولی با یه کاری که کرد نظرم عوض شد.توهمین فکرا بودم که به خودم اومدم دیدم پیرمرده داره به کیرم نگاه میکنه
شق شق شده بود کیرم یه لب خندی زد گفت چی شده دلش واسه کی تنگ شده این حرفاش برام عادی بود چون شبها تو تلگرام عکس کیرمو براش میفرستادم یا فیلم جق زدنمو همش هم قربون صدقم میرفت خلاصه اومد گفت بیا بشین رو پاهام منم رفتم دست کرد تو شلوارم هی کیرمو میمالید و قربون صدقش میرفت اونقدر مالید که شق شق شد بلند شد اومد تموم کیرمو مثل نی که نوشابه رو میخوری همینجوری کیرمو خورد پشت سر هم همش میخورد کیرم وقتایی که تو دهنش بود طوری مک میزد که انگار میخواست جونمو از سرکیرم بیاد بیرون .سرشو محکم میگرفتم و تند تند سرشو بالا پایین میکردم رو کیرم بعد بلندش کردم یه سیلی به کونش میزدم هی اه اوهش بلند میشد رفت رو مبل حالت داگی گرفت هی فوش به کیرم میداد میگفت کجابوده تا حالا منم وحشاینه میکردمش و پشت سر هم سیلی میزدم به کونش محکم گرفته بودمش و محکم تلمبه میزدم معلوم بود که چندسالی نداده بود .
بعدا فهمیدم که میگه با یه پسری همسن سال من رابطه داشته که ازدواج کرده رفت .تا نیم ساعت فقط میکردمش هرحالتی بلد بودم روش اجرا میکردم یا مینشست رو صندلی از پشت صندلی میکردم تو کونش .کون پیرمد هم خیلی عالیه نرمه و خیلی هم داغ .بعد از نیم ساعت ابم اومد همش این کیرمو ساک میزدم منم تا اخر حلقش کردم و خالی کردم ابمو همون شب پیشنهاد سکس گروهی کرد و گفت یه دختر برادر داره که حدود 22 سالشه اونم مثل خودش خیلی هاته دوست داره دوتایشون رو بکنم منم قبول کردم قرار بعدی رو گزاشتیم که مثل الان با پاسور بازی کردن مجبور بشه بده اسم دختربرادرش مریم بود .مریم دختری قد متوسط برعکس عموش توپر بود سینه های 75 داشت و سبزه .پنج شنبه شبش پیرمرد بهم زنگ زد رفتم خونشون دم در وقتی کفشامو در اوردم پرده رو زدم کنار مریم سلام کرد منم جوابشو دادم نشستیم و یه ذره حرف زدیم .(تو اون چند روز هم خیلی به خودم رسیده بودم) بعد از حرف زدن شام خوردیم میوه هم خوردیم پیرمرد زد شبکه نیمه سکسی و با پیشنهاد پیرمرد به مریم که بازی کنیم اونم قبول کرد
نشستیم بازی کردیم مریم بازیش خیلی خوب بود ولی اینبار پسرمرد برنده شد و پیشنهادشو رک گفت مریم اول یه ذره خجالت کشید عموش اینطوری گفته رفت تو اتاق بعد از چند دقیقه منو صدا زد رفتم تو اتاق بهم گفت میتونم بهت اعتماد کنم و باهام بمونی منم گفتم اره اگه فقط بامن باشی حرعم تموم نشده بود که لبشو گزاشت رو لبام و با حوس خاصی میخورد کیر شق شده بود داشت میمالیدش که یهویی عموش اومد گفت تنهایی من چی پس اونم اومد بدون مقدمه کیرمو کرد تو دهنش منم لبای مریمو میخورم و سینه هاشو از روی لباس میمالیدم بلندشدم دوتایشون لباسامو کندن منم لباس مریمو کندم عموشم که فقط یه شلوار که زیرش شورت نپوشیده بود داشت کند بعد افتادم رو تخت پیرمرد کیرمو میخورد مریم هم اومد سینمو بوسه میزد تا رسید به لبامو خورد بعد کوسشو طرف من کرد (عموم ازت خیلی تعریف کرده واقعا تو سکس سنگ تموم میزاری یا الکی میگه)منم میخوردم زبونمو میکشیدم بهش یا میکردم تو کوسش اه اوه بالا رفت
یه ده دقیقه ای کوسشو خوردم کوس بدون مو و یه هاله صورتی داشت دوبار ابش اومد منم چون خوابیده بودم ابش میریخت رو صورتم انگار اب داغ رو باز کنی همچین حسی داره .بعد که خوردم .پیرمرد و مریم روی هم خوابیدن و کوناشون بالا بود و منتظر کیر من بودن اول کون مریم که تاحالا نداده بود رو با انگشت باز کردم چندبار کیرمو کردم تو کونش که دلم سوخت براش داشت تحمل میکرد درد رو تا اخرش کردم یه 5 مین صبرکردم و تبلمبه های اروم میزدم تا صدای نفساش بیشتر شد در حین کردن کیرمو کشیدم بیرون گردم تو کون پیرمرد و هم کون پیرمرد رو میگردم هم کوس و سوراخ کون مریم رو میخوردم مریم گردن و سرم رو با ناخنشاش زخم کرده بود پیرمرد رو ده دقیقه ای کردم که ابش اومد تا بره دستشویی بیاد دوباره کردم تو کون مریم کونش از بس تنگ بود کیرم داشت میشکست یه دفعه کیرمو کشید بیرون میخواست بکنه تو کوسش که من نزاشتم گفت پردم پاره شده ژیمناستیک کار میکرد مامانمش میدونست برا همین قرار گزاشته بود که بعدا موقعه ازدواج پردشو بدوزه .
یهویی کردم تو کوسش انگار جهنم بود خیلی داغ تا ده دقیقه کردم که حس کردم ابم میاد پیرمرد هم اومده بود زیر کیرم با مریم یکیشون تخمامو میخورد اون یکی هم کیرمو ساک میزد تا وقتی ابم اومد ریختم تو دهن جقتشون یه بوس از لبای مریم کردم و تشکر کردم ساعت رو دیدم که دیر وقته شب خوابیدم خونشون سه تایی رفتیم حموم اونجاهم سه تایی یه حال اساسی کردیم اومدم دیگه حال نداشتم هممون بیهوش شدیم تا ظهر بلند شدیم دیدم مریم رفته خونشون پیرمرد هم کیرمو سفت گرفت و خوایده الان 4 ساله هفته ای 5 مرتبه باهم سکس داریم یه گروهی چه وقتایی تنهایی با مریم یا تنهایی با پیرمرد …
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید