این داستان تقدیم به شما
سلام . اسم من علی و زنم رویا از اندام زنم بگم خیلی رو فرمه با سینه های 85 و کوس تنگ و کون گنده قد 170…
***
یه روز با زنم سکس میکردیم و فیلم سوپر نگاه میکردیم دوتا مرد با یک زن سکس میکردن این صحنه ها زنمو بیشتر حشری میکرد و خوب سکس میکرد باهام یک روز حین سکس گفتم دوست داری یک کیر دیگه بره تو کوست اولش ناراحت شد ولی بعدش یواش یواش حشری میشد و میخواست بعد کلی سکس و فانتزی نفر سوم با رویا تصمیم گرفتیم این فانتزی و به واقعیت تبدیل کنیم ولی به هم خیانت نکنیم حالا مونده بود نفره سوم کی باشه که بشه بهش اعتماد کرد تو این صحبتها بودیم که رویا گفت من یک دوست پسر دوران دبیرستان داشتم یادم افتاد که قبلان در موردش بهم گفته بود اسمش رضا بود از اونجایی که شهر ما کوچکه در مورد رضا پرسجو کردم دیدم هنوز مجرده البته ر موردش با رویا خیلی ص کرده بودیم که قابل اعتماده و این حرفا.
شماره رضا رو به هر طریقی گیر آوردم به رویا گفتم خودت باهاش ص کن اولش میترسید بعد خیالش ازم راحت شد بهش زنگ زد و کلی ص که قرار گزاشتن همو ببینن رویا یک آرایش معمولی کرد و رفت و منم یواشکی دنبالش رفتم که رویا هم متوجه نشد سوار ماشینش شد منم یک دربست گرفتم و رفتم دنبالشون بعد کلی چرخ زدن یک جایی نگرداشت و باهم ص میکردن منم تاکسی و راه انداختم و رفتم نزدیک ماشین پشت یک درخت بهشون نگاه میکردم میخواستم بدونم کارهایی که میکنن و زنم بهم میگه یا ازم قایم میکنه و بهم خیانت میکنه 20دقیقع نگاهشون کردم فقط ص میکردن یک دفعه دیدم رضا چشم رویا رو بوس کرد و دوباره راه افتادن و منم سوار شدمو اومدم خونه دیدم رویا خونه هست گفتم چطور شد اونم عین واقعیتو گفت و اینم گفت که به رضا گفتم شوهرم در جریانه من با تو هستم بعد کلی ص تلفنی قرار شد من و رضا رو درو شیم .
اولش رضا میترسید و راه نمیومد ولی بعد دو سه با همو دیدن یواش یواش راه افتاد و بوس کردن رویا و لب گرفتن رویا شروع ماجرا بود یک روز قرار گذاشتیم اومد خونمون بعد کلی ص کردن و پذیرایی رویا وسط ما نشسته بود من بوسش کردم و ازش لب گرفتم بعد رضا ازش لب گرفت و یواش یواش لختش کردیم و رفتیم اتاق خواب و چراغهارو کم کردیم رویا رو لخت کردیم بعد علی و من لخت شدیم و من از پشت علی هم از جلو بغل کرده بودیم و کیرهامون لای پاش بود بعد من کوسشو خوردم رضا هم سینهاشو رضاکوسشو خورد رویا به زانو نشست زمین و کیرهای مارو تو دستش گرفت وبه نوبت ساک میزد رویا بلند شد و یک پاشو گذاشت رو پایه تخت و رضا کیرش از من کوچک بود کرد تو کوسش رویا بد جور حشری شده بود ناله میکرد برگشت طرف من منم کردم تو کوسش بعد رو تخت داگی شد و رضا گذاشت تو کوسشو رویا هم واسم ساک میزد و زود زود جاهامون عوض میکردیم
بعد من خوابیدم رویا نشست رو کیرم و من تلمبه میزدم رویا به رضا گفت تو هم بگن تو کونم رضا هم کرد تو کونشو باهم همزمان میکردیمش رویا هم نهایت لذت میبرد و بعد چند دقیقه آب رضا اومد خالی کرد رو کمر رویا چند دقیقه بعد آب من اومد منم خالی کردم رو سینه هاش و این بود ماجرای ما …الانم رضا ازدواج کرده و یک شهر دیگه است باهاش در تماس هستیم اگه بتونه زنشو راضی کنه ضربدری میکنیم.
امید وارم لذت برده باشین.
نوشته: علی پونصد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید