این داستان تقدیم به شما
با سلام مازیارم بریم سراغ داستان.
دختر عمم ۲۴ سالشه خیلی وقته ازش خوشم میومد قد کوتاهی داره بدن خیلی سفید و اندامشم خوب سینه ها تقریبا ۷۰ فرم باسنشم خوب. خلاصه چند وقتی با هم چت میکردیم از همه جا حرف و صحبت تا یه شب بهش پیشنهاد دادم با هم باشیم قبول کرد البته خودشم میخواست ولی نمیگفت. خلاصه یه مدت تماس داشتیم ولی یه جورایی نمیتونستم بهش بگم راجب سکس ولی #عکس-نیمه-سکسی واسم میفرستاد خودشم بدش نمیومد یه مدتی با هم بودیم چون یه شهر دیگه بود من اهواز بودم نمیومد هر چند وقتی که میرفتیم اونجا میدیدمش دیگه سرد شده بودم تقریبا اونم مسه اول نبود تا اینکه بعد یه مدت اومد اهواز خونه خالش. منم تنها بودم یکی از رفیقام زنگ زد که دنبال یه کسیم فال قهوه بگیره واسم. پیام دادم بهش گفتم رفیقم فال قهوه میخواد خلاصه واسش گرفت.
بعد شروع کردم حال و احوال کردن یکم چت کردیم که گفت من اهوازم کلی #کیف کردم گفتم بزا تیری تو تاریکی بزنم گفتم کاش میشد ببینمت کاش اینجا بودی از این حرفا، گفتم کاش میتونستی بیای منم تنهام ، یکم گذشت پیامی نداد یه ربع بعد گفت یکی دو ساعت میتونم بیام برق از کلم پرید اصن نمیدونستم چی بگم خلاصه رفتم دوش گرفتم و آماده شدم تا اومد.
نشستیم حرف زدن نمیدونستم چطور بهش بگم یا درخواست کنم بعد این مدتی که از دوستی گذشته بود.
گفتم بریم تو اتاقم عکسا و فیلم ها گذشته تو لبتاب ببینیم خلاصه رفتیمو کم کم دستمو گذاشتم رو دستش دور کمرش دیدم خودشم اینگار بدش نمیاد دیگه خیالم راحت شد پرو تر شدم، دیگه علنی میمالوندم بدنشو که گفتم بریم رو تخت دراز بکشیم واقعا بهترین حس دنیا بود اون لحظه کسیو که اینقد تو کفش بودم فکرشم نمیکردم یهو اینجوری جور بشه رفتیم تو تخت. بغل کردمو کلی لباشو خوردم فقط میخواستم لذت ببره گردنشو میلیسیدم لباشو میخوردم دستمو میبوردم از پشت تو شرتشو #کونشو میمالیدم نرم نرم دیگه نتونستم تحمل کنم پیرهنشو در آوردم وایییی بدن سفیدددد فوق العاده بود. شروع کردم لیس زدن شکمش تا اومدم بالا سوتینشو باز کردم سینه ها سفییددد نوک صورتی رنگ دیگه نمیدونستم چکا میکنم شروع کردم نوک سینه هاشو مک زدن چنان لی میزدمو مک میزدم صداش در اومده بود اومدم پایین رو شکمش یکم لیس زدم اومدم پایین تر شلوارو در آوردم از رو شورتش #کسشو میبوسیدم بغل روناشو لیس میزدم شرتشو در آوردم کسش صورتی رنگ نرم و صاف یکدست شروع کردم لیس زدن کسش و خوردن کسش کلی حال میکردم خودشم واقعا لذت میبرد بعد از این کلی خوردم کسشو گفت بیا بغلم رفتم بغلش شروع کردم #لباشو خوردنو نوک #سینشو میمالیدم بهش گفتم میخوابم بخواب روم اومد روم کیرمو گذاشتم لای کسشو سینه هاشو میمالیدم خیس خیس بود دیگه کلی کیرمو لای کسش مالوندمو از پشت با انگشتم میزاشتم لای کونش.
اومد جفتم گفتم پشتتو کن بهم از پشت کیرمو میزاشتم لای کونشو کسشو با دست میمالیدم لباشو میخوردم دیگه احساس کردم داره ارضا میشه شروع کردم واسش خوردن و لیس زدن همینجوری که میخوردم ناخن میزدم نوک سینه هاش دیدم صداش بالا تر رفت یکمی لرزید منم مشغول خوردن که اه آه میکردو ارضا شد. یکم دراز کشیدم بغلش بوسیدمش گفت واست میخورم هر کاری کردم بهش گفتم بزارم پشت قبول نکرد گفت اگه میخوای واست میخورم دیگه مجبور شدم قبول کردم. شروع کرد خوردن کیرم واقعا عالی ساک میزد واقعا سکس دهانی با هانی که میگن همینه چنان مک میزد و کیرمو لیس میزد دوست نداشتم ارضا بشم تا میخواست آبم بیاد میگفتم بیا بالا لباتو بخورم . یکی دوبار اینجوری کردم اونم میخورد بعدش خسته شده بود تخمامو میمالوند سر کیرمو مک میزد لیس میزد همه کار میکرد تا ارضا بشم نمیدونست عمدا نمیخام. خلاصه یکمی اینجور خورد و لیس زد گفتم دارم میشم بیا بالا لباتو بخورم تند تند جق میزد واسمو لبامو میخورد تا ارضا شدم.
یکمی تو بغل هم بودیمو بلند شدیم لباس پوشید واسش ماشین گرفتم رفت.
بهترین سکسم بود واقعا خیلی لذت داشت درسته کامل نبود ولی حال داد.
دیگم با هم ارتباط نداشتیم بعدش ولی تا الانم تو گاهی فکرشو میکنم.
مرسی که وقت گذاشتید
نوشته: #مازیار
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید