این داستان تقدیم به شما

سلام دوستان میخواستم خاطره لذت بخشی که واسه من همسرم اتفاق افتاد واستون تعریف کنم.از خومون بگم امیر هستم ۳۵ساله با قد ۱۸۰ وزن ۹۰ ارشد حسابداری و همسرم رویا ۳۲ساله پوست سفید پزشک عمومی با قد ۱۷۰ وزن ۶۸ باسن طاقچه ای و سینه های درشت سیخ ۸۰ وهردومون شاغل و ۷ ساله ازدواج کردیم داستان از اونجا شروع شد که تواین ۷ سال همیشه موقع سکس وقتی حسابی رویا تحریک میشد از سکس فانتزی ضربدری بهش اروم اروم میگفتم اوایل خیلی مخالفت میکرد با این فانتزیا ولی یواش یواش تاثیرش گذاشت همراهی میکرد و بیشتر لذت میبرد تا خرداد سال پیش و بعد از کرونا روحیمون یه مسافرت خوب رو طلب میکرد تصمیم گرفتیم بریم شمال ولی بخاطر محدودیت ها کرونا یهو به رویا پیشنهاد آنتالیا رو دادم که خیلی خوشحال شد و وقتی دید تصمیمم جدی سریع نوبت آریشگاه و ناخن کار گرفت منم فرداش یه تور خوب هماهنگ کردم و یه هفته بعدش با پرواز ترک رفتیم واسه هتل کریستال واترورد که واقعا هتل عالی بود .
 
روز اول که رسیدیم بعد از تحویل اتاق اولین کاری که کردیم سریع مایو و بیکینی تنمون کردیم رفتیم به سمت استخر بعد کلی شیطنت و شنا که باهم داشتیم تو قسمت بار محوطه دوتا شات راکی زدیم و همون جا با تعارف آتیش سیگار یه زوج هم سن سال خودمون اشنا شدیم که خودشون ارش و سحر معرفی کردن …تو اولین نگاه من و آرش فقط نگاهمون به اندام زنای همدیگه افتاد که با بیکینی چه تیکه های شده بودن سحر گندمی یکم کوتاهتر از رویا با اندام تپل بدجور سینهای نازش و توپولی کسش تو بیکینی مثل رویا دلربایی میکرد آرش هم مشخص بود ورزشکاره و بدنش رو فرم بود بعد کلی تک تعریف چهارتامون پریدیم تو استخر اب بازی و شنا روز اول به اشنایی بیشتر و فهمیدن اینکه آرش ارشد عمران هست و سحر کارمند بانک و با نشانی هایی که داد متوجه شدم یه بار تو بانک دیدمش که کلی تونستم اعتماد کنم به حرفاشون و میشد برق خاصی رو تو چشمای رویا خوند تا شبش که رفتیم اتاقامون لباسامون عوض کردیم من تیشرت شلوار پوشیدم رویا تاپ دامن کوتاه و قرار گذاشتیم ساعت ۱۱ بریم دیسکو وقتی من رویا نزدیک دیسکو شدیم آرش و سحر دیدیم منتظرمون بودن که اونا هم مثل ما لباس پوشیده بودن ولی سحر بجای دامن شلوارک کوتاه جین پاش بود رفتیم قسمت بار دیسکو مشروب خوردیم و حسابی بالا بالا بودیم صدای تند موزیک آدم به وجد میاورد همجا تاریک وفقط نور افکت بود دیجی حسابی فضا رو داغ کرد رفتیم وسط و هرکی با زوج خودش میرقصید که اروم دم گوش رویا گفتم دوس داری فانتزی بریم یهو با لبخند خاص خودش چشماش زل شد دم گوشم گفت مطمئنی من زیر یه مرد دیگه ببینی پشیمون نمیشی که من گفتم تو چی؟ رویا گفت تو استخر چند بار دستمالیم کرد دوس دارم طعمش بچشم یه لب محکم وسط اون شلوغی ازش گرفتم گفت عاشقتم عشقم
 
توی رقص رویا دست سحر گرفت باهاش رقصید رفت سمت آرش سحرم فرستاد سمت من حسابی داشت خوش میگذشت معلوم بود من آرش تو آسمونها هستیم یواش یواش فاصله خودم سحر رو از رویا آرش زیاد کردم دستای ناز سحر تو رقص گرفتم که از تو دستام دراورد حلقه کرد دور گردنم منم دستام دور کمر سحر سُرخورد واسه اولین بار بعد از ۷ سال متاهلیم طعم لب یه زن دیگه بجز رویا قشنگم روی لبام مزه مزه میکردم دیدم سفیدی چشمای سحر فقط معلومه همون موقع یه لحظه فکرم به سمت رویا رفت که داشت به آرش لب میداد و باسن بزرگش کامل تو دستای مردونه ارش بود و دستاشو حلقه کرده بود گردن آرش داشت اوضاع چهارتامون خرابتر میشد که به سحر گفتم عزیزم اینجا جاش نیست با رقص کمکم رفتیم سمت آرش رویا که همچنان مث عاشق معشوقها مشغول بودن کامل معلوم بود تو تاریکی لذتش بردن…یهو گفتم آرش خان تهشم واسه ما بزار مگه خودت خار مادر نداری…‌‌.اونم گفت تو چی که بهشت زن مارو خیس کردی چهارتامون زدیم زیر خنده و دوباره رقصیدن دستمالی لب بازی با زنهای همدیگه که حدود ساعت ۲ بود زدیم از دیسکو بیرون به سمت اتاق هامون که ۳ تا اتاق باهم فاصله داشت تا کارت ورود اتاق زدم رفتیم تو رویا

 
پرید تو بغلم شروع کرد به لب گرفتن گفت امیر منو بکن که داغونم بغلش کردم پرتش کردم روی تخت شروع کردم معاشقه لب بازی به حدی از جفتمون پیش اب امده بود ک جلوی شلوار من شرت زیر دامن رویا از خیسی برق میزد پاهاشو دادم بالا شرتش خیس خیس بود بوی سیگار میداد معلوم بود آرش یک هیچ جلوتر از منه که دستش به بهشت رویاجونم رسیده بود یه لیس حسابی از رو شرت زدم بهش خیسی شرتش کامل سرکشیدم طعم عشقو شهوت داشت بیداد میکرد که رویا جیغ زد بکن منو کیرررر میخوام میفهمی سریع کردم توش دیونه دیونه شده بود که یهو صورتم گرفت گفت منو نگاه کن گفتم جونم تو چشماش قطرهای اشک بود گفت هنوز منو دوس داری …سریع فشارش دادم به خودم گفتم اره عشقم از همیشه بیشتر با بغض مث بچه ها گفت امیرجونم من کیر آرش هم میخوام که صدای در اتاق اومد اول فکرکردیم از هتل هست که تو چشمی دیدم آرش سحر هستن، گفتم بله سحر گفت مهمون نمیخواین…دیگه نیازی به مقدمه چینی نبود و معلوم بود ما از همدیگه چی میخوایم در رو باز کردم سحر پرید تو بغلم ارش هم افتاد رو رویا که هنوز رو تخت با کس و سینه لخت دراز کشیده بود فقط تونسته بود جلوی کسش سینه هاشو با دست بگیره سحر از من جدا شد گفت ببین چه جیگری تخت منتظرمنه وحشیانه پرید رو رویا ازش لب میگرفت سینهاشو به سینه رویا میمالید که دیگه ناله های رویا بلند شد
 
واقعا این رفتار رویا شگفت زدم کرده بود چون هر موقع صحبت لز میشد میگفت اینجور ادما دست خودشون نیس مشکلات هورمونی دارن ولی راحت به راحت به سحر پا داد و سحر رفت لاپای رویا رو باز کرد شروع کرد به لیسیدن کس رویا جون که مثل هلو پوست کنده آبدار شده بود رویا توچشمای آرش نگاه میکرد اه ناله میکرد که من گفتم آرش جون حالا که زن مارو به این روز انداختی پس جورشو بکش آرش گفت به چشم دادش وایساد از رویا لب گرفتن رویا هم دستش برد سمت شلوار آرش کیرش کشید بیرون میمالید آرش حسابی کیرش راست کرده بود اندازه مال من بود ولی کلش قارچی تر گنده تر بود من رفتم پشت سحر شلوارک شرتش کشیدم پایین یه کس بلوری تپل تر و سفید تر از رویا جلوم ظاهر شد که مثل چشمه ازش اب میامد از باز بودن سوراخ کونش فهمیدم آرش زیاد بازش کرده زبونم که انداختم لای کس خوشگلش دیگه داشت جیغ میزد منم مثل وحشیا فقط لیسش میزدم ابش میخوردم همین پوزشین ۵ دقیقه حدودا ادامه داشت که دیدم بله کیر کلفت آرش خان داره دهن زنم فتح میکنه سحر هم سریع مشغول ساک زدن من شد رویا بعدش جلو آرش استایل داگی گرفت به خودش که یعنی منتظر ورود کیر آرش، آرش هم کله قارچی شکل کیرش رو بعد چند بار بالا پایین کردن لای چاک کس رویا و هولش داد تا ته کردش تو که جیغ رویا درامد داشت ناله میکرد می گفت واییی چه کله کیرت گندس جررر خوردم آرش جونم ، دیگه داشت با ضربات کیر ارش از کسش اب سفیدش درمیامد تو اسمونا پرواز میکرد بریده بریده زیر تلمبه گفت امیرجونم به آرزوت رسیدی دیدی اخرش زنت جنده شد داره به کیرکلفت ی مرد دیگه میده و مزشو میچشه!

 
از این به بعد من زن ارشم سحرم زن تو …که یهو ابم پاشید تو دهن سحر اونم با تمام وجود قورت میداد که از دهنش کیرم دراورد گفت جونم ایراد نداره عشقم تحریک شدی ابت اومد خودم دوباره راستش میکنم واست حالا حالا ها کارش دارم کیر شوهر جدیدمو شروع کرد با دست مالیدن وتخمام خوردن رویا آرش هم پوزشین عوض کرده بودن رویا به کمر خوابیده بود آرش هم روش خیمه زده بود سینهاشو تو مشتش بود میخورد لب میگرفت وصدای تلمبه زدنهاش که با هر ضربش برخورد تخمهاش به سوراخ کون رویا شنیده میشد که یهو جیغ رویا بلند شد و شروع به لرزیدن کرد آرش هم داشت به اوج میرسید که رویا چون آیودی داشت پاهاش حلقه کرد دور کمرش که نتونه کیرش دربیاره و تاقطره آخر اب کیر آرش رو با تنگی کسش ازش گرفت منم که دوباره کیرم از ساک حرفه ای سحر بلند شده بود سحر خوابوندم به کمر پاهاشو دادم بالا یه لیس مث بستنی به عنوان تشکر از سوراخ کونش تا نوک چوچولش کشیدم عسل لای پاش قورت دادمو کیرم بدون مکث فرستادم توش که جیغش درامد همزمان رویا سینه هاشو میخورد با یه دستم هم کس چوچوله سحر رو با انگشتاش نوازش میکرد آرش هم که کیرش از ترشحات رویا کاملا سفید بود رو گذاشت دهن سحر که حسابی بخوره بعد از حدود ۱۰ دقیقه که سه تایی افتاده بودیم جون سحر لرزش زلزله وار با جیغ بلندش احتمالا اتاق های اطراف هم از خواب بیدار کرد منم نمیدونم چرا ابم نمیامد اینقدر تحریک شده بودم تلمبه محکم میزدم که سحر التماس میکرد بسه دیگه جون ندارم با صداش و یک تلمبه محکم تا قطره اخر ابم ریختم تو کس هلویی سحرجون افتادم روش وقتی بلند شدم کیرم کشیدم از کسش بیرون و دستش رو اروم اورد سمت کسش یکم از ابم که بیرون زده بود با انگشتای لاک زده خوشگلش برداشت گذاشت دهنش با لبخند و چشمک گفت مرسی عشقم ، ساعت ۴ صبح بود من و آرش خیلی خوابمون میامد ولی زنها معلوم بود بازم میخوان با هم لز کنن که لخت دوطرف زنهای همدیگه خوابمون برد ولی رویا و سحر مشغول نوازش کس و کون همدیگه و لب گرفتن از هم بودن

 
همش صدای اخ اوخ ناله هاشون تو سرمون نجوا میکرد تا بیدار شدیم ظهر شده بود هرکدوم با زنای همدیگه رفتیم حموم اول نوبت آرش رویا بود بعد چند دقیقه صدای رویا میامد داشت التماس میکرد جیغ گریه مانند میکشید میگفت آرش جونم نمیتونم به سحر گفتم چی شده که سحر گفت از صداهاش معلومه آرش زنت رو از کون داره حسابی میگاد درست میگفت رویا وقتی اومد بیرون بیحال بود منم به تلافی کون سحر تو حموم باز کردم جیغ گریه هاشو دراوردم وقتی امدیم بیرون رویا که داشت جلو میز توالت آرایش میکرد رو به سحر گفت سحر جون از کون گاییدت شوهرم نوش جوونش ، رو به من گفت امیرجونم جرش میدادی این جنده رو چیزی که عوض داره گله نداره دردت اومد عزیزم دیگه به من نخندی هاا بزرگ میشی یادت میره شوهرتم منو جر داد عزیزم ایناها نگاه کن خم شد لای کون گندش با دستاش باز کرد سوراخ کونش نشون داد که حسابی سرخ باز شده بود داشت نبض میزد هنوزم ازش اب کیر آرش میامد بیرون … بعدش کلی خندیدیم رفتیم واسه نهار…این رابطمون تا ۶ روزی که اونجا بودیم هرشب هر روز به راه بود یکی دوبار هم اتاقامون با زنامون عوض میکردیم چند بار هم مدل ساندویچی رویا و سحر من آرش کردیم که فانتزی سختی بود که همزمان بخوایم از کس و کون بکنیمشون ولی بعد چند بار تلاش کوشش راهش یاد گرفتیم ته حال دراوردیم
 
وقتی اومدیم تهران تا ۱سالی با هم دیگه رابطه داشتیم مخصوصاا رویا و سحر همش دور از چشم ما پیش هم بودن لز میکردن ولی ماه پیش آرش سحر مهاجرت کردن به استرالیا یاد خاطرشون باعث عشق بیشتر بین منو رویاجون وتحریک هر شب و بیشتر لذت بردن از سکسهامون شد ما هنوز رابطه مونو با آرش سحر داریم ولی مجازی و تبدیل شده به یه دوستی موندگار
زندگیتون همیشه شاد و سکسی…این عکسم تقدیم به شما از شمال تو استخر

نوشته: امیر تک کیر

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *