این داستان تقدیم به شما

سلام حمید هستم از تهران.
یه روز داشتم از سر کار میرفتم خونه خالم چون من زیاد #خونه خالم میرفتم دیدم دختر خالم منو دید زود رفت تو خونه من فکر کردم رفت بگه حمید پ#سرخاله اومده تا من رسیدم دم در رفتم تو حیاط گفتم خاله دو سه بار صدا کردم جواب نشنیدم تا رفتم تو دیدم خالم نیست ولی پسر خالم با خواهرش خوابیدند پیش خودم گفتم که این دختر خاله ما من رو که دید اومدم پس چرا خوابیده رفتم تو گفتم بزار بیدارشون نکنم که یه صحنه عجیب دیدم دختر خالم با یه #دامن بلند خوابیده اونم رو شکم پاهاش تا زانوش معلوم بود این جا بود که شهوت اومدم سراغم
کیر منم چنان راست شد که نگو از یه طرف هم ترس که نکنه بهش دست بزنم بلند شه ابروم بره برای همین کنارش خوابیدم پسر خالم پایین پشت به ما خوابیده بود اروم دستم رو گذاشتم رو کون دختر خالم یه تکون ریزی خورد معلوم بود بیداره منم اروم دستم رو با ترس و شهوت گذاشتم رو کونش یخورده فشار دادم دیدم با چیزی نگفت دو دقیقه با کون دختر خالم از رو دامن مالیدم خیالم که راحت شد رفتم پایین تا به ساق پاش رسیدم اول یخورده بوس و لیسیدم باز چیزی نگفت پس دستم رو روی ماهیچه ساق پاش گذاشتم خیلی اروم رو به بالا رفتم تا دستم به دامنش رسید دستم رو بردم زیر دامن واروم دستم رو بردم رسوندم به رونش خیلی نرم بود در ضمن دختر خالم سبزه و کون خوش استیلی داشت یواش یواش دستم رو رسوندم به کونش یه شورت پاش بود که یه طرف شورتش رفته بود لای کونش یه ده دقیقه با کونش بازی کردم و با انگشت کوسش رو میمالیدم دختر خالم تکونهای ریزی میخورد معلوم بود داره حال میکنه اروم دامن رو دادم بالا و #قشنگ کونش افتاد بیرون منم دیگه تحمل نکردم شروع کردم کونش رو خوردن و لیسیدن دوست نداشتم از سکس زده بشه پس اروم اروم باهاش ور میرفتم تا قشنگ شهوتی بشه رفتم سراغ سینش ولی دمرو خوابیده بود دستم قشنگ به سینه هاش نمیرسه گفتم امتحان کنم برای همین دستم رو بردم زیر دیدم پا نمیده اروم بغلهای سینش رو مالیدم یواش یواش یه تکونی به خودش داد طوری که یه طرف سینه افتاد بیرون منم شرو کردم با سینه هاش #بازی کردن

 
اتفاقا سوتین نبسته بودوای که چقدر نرم بود انگار مثل ماست از لای انگشتها چیکه میکرد اروم دستم رو بردم زیر لباسش با سینه هاش بازی کردم ویواش یواش پیراهنش رو دادم بالا تا یه سینش لخت اومد بیرون شروع کردم به لیسیدن و خوردن دیگه دیونه شده بود فقط روش نمیشد چشماش رو باز کنه اروم انگشت رو بردم گذاشتم رو چوچولش بازی کردن اونم خیلی اروم تکون های ریز از روی شهوت میخورد دستم رو بردم زیر شورت یه تکون خورد که یعنی بهش دست نزن منم که دیگه میدونستم بیداره اروم که مثلا اون متوجه نشه گفتم وای اگه میشد کوسش رو لیس بزنم ولی حیف که نمیزاره فکر میکنه من نمیدونم دختره فقط میخواستم بلیسم بعد دوباره امتحان کردم دستم رو بردم زیر شورتش دیدم عکس العملی نشون نداد منم چون به بغل بود برگردوندمش دیدم خیلی راحت برگشت منم اروم شورتش رو باهمکاریه خودش در اوردم گذاشتم پشت پشتی وخیلی اروم زبونم رو بردم سمت کوسش تا یه لیس زدم یه تکون نسبتا شدیدی خورد ولی باز به همون حالت موند باز دوباره زبونم رو رو کوسش کشیدم یه دو دقیقه ای همینجوری رو کوسش رو لیس زدم بعد اروم پاش رو باز کردم وزبونم رو تو کوسش کشیدم انگار توش رو پر اب کردند خیس خیس منم چون شهوت من رو هزار رفته بود دیگه #طعمش برام مهم نبود تقریبا یه دقیقه لیسیدم دیدم دستش رو گذاشت رو سرم که سرم رو بلند نکنم و بلیسم بعد یه لرزه شدیدی گرفتو ارضا شد منم همینطوری میلیسیدم یه دفعه منو رو کشوند رو خودش ولی باز چشماش رو باز نکردمنم شروع کردم لب گرفتنو و خوردن سینهاش تا باز شهوتش رفت رو هزار در گوشش گفتم برگرد میخوام کونت رو فتح کنم دیدم عکس العملی نشون نمیده پس خودم دست به کار شدم وخیلی اروم برگردوندمش البته با همکاریه خودش رفتم  روغن وازلین اوردم رو #سوراخ کونش زدم وخیلی اروم با یه انگشت بعد با دو انگشت تا خیالم راحت شد که اگه کیر رو بزارم تو کونش #درد نداره پس خیلی اروم کیرم رو تا سرش فرستادم تو کونش ولی اینبار اروم گفت دردمیکنه منم گفتم الان دردش تبدیل به لذت میشه
 
یه دقیقه به همون حالت نگه داشت تا دردش کم شد با دستام با سینه هاش ور رفتم البته دستم رو بردم زیر با سینه هاش بازی کنم که هم شهوتی بمونه هم هواسش به سینه هاش باشه انقدراروم #اروم کردم تو که فکر کنم پنج دقیقه طول کشید که تا ته رفتشروع کردم اروم اروم تلمبه زدن دیگه خودش کونش رو میده عقب که یعدفعه گفت بلند شو بریم تو اون اتاق رفتیم تو اون اتاق گفتش تو رو خدا بکن تو دوباره دارم میمیرم همون جا دولاش کردم رو میز کامپیوترش کردم تو کونش همینجوری تلمبه میزدم دختر خالم ناله های شهوتی میکشید در گوشش گفتم یواش گفت #زر نزن فقط بکن منم همینطوری میکردم دو دقیقه بعد تمام ابم رو خالی کردم تو کونش در اوردم رفتم خودم رو تمیز کنم اومدم دیدم خوابیده منم دامن رو دادم بالا مثلا دارم نوازش میکنم تا تونستم هفت #هشتا ازش عکس گرفتم برای سکس دوباره که اگه پا نداد با زور عکس بکنمش  چون منو #اسمال تیغی با زور عکس خیلی کرد منم یاد گرفتم #امیدوارم خوشتون اومده باشه تا داستان سکس بعدی منو دختر خالم تو #اتوبوس خدا نگهدار
 
 
نوشته: زیرخواب آق اسمال

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *