این داستان تقدیم به شما

اون موقع من 19 سالم بود پویا 15 من و پویا باهم شروع کردیم میرفتیم جاهای خلوت لخت میشدیم هم دیگر را میمالیدیم بعد از چند ماه کیرهم دیگر را میخوردیم از روبرو میخوابیدیم رو هم و کیرمون را میمالیدیم به هم تا 2 سال کارمون همین بود و روز به روز حشری تر میشدیم یادم هست اولین دفعه که فیلم سکسی دیدیم یکی از بچه ها بعداز یه مدت یه فیلم سکسی برای ما آورد من و پویا تا اون روز هیچ ندیده بودم اولین صحنه که دیدیم یه زن بود رو تخت خوابیده بود و مرده از عقب داشت میکردش من و پویا فقط نگاه میکردیم کیرمون صفت شده باورمون نمیشد دوتامون داشتیم میلرزیدیم تو خونه تنها بودیم من سریع کیر پویا را کردم تو دهنم و شروع کردم به ساک زدن دوتامون دیوونه شده بودیم پویا کیرش را محکم میکرد تو دهنم میلرزید چند دقیقه ای که گذشت داشتیم ارضاع میشدیم اما آب نداشتیم فقط میلرزیدم بعد پویا از من پرسید تا حالا دختر لخت دیدی؟ گفتم فقط نازی پویا داشت میلرزید گفت چجوره؟ گفتم چی؟ گفت کسش را دیدی؟ فهمیدم بد جور داغه وقتی این را به من گفت من داغ شدم بدم شروع کردیم جغ زدن برای هم پای فیلم پویا پشت سرهم میگفت نازی کسش چجوره؟ وسطش خط داره؟ من بهش گفتم کسش سفید پف داره…
 
 
دیدم پویا کیرش را گرفت تند شروع کرد به جغ زدن میگفت میلاد وایییییی بگو نازی چجوره؟ به من گفت میلاد نازی را میاری من داشتم دیوونه میشدم گفتم پویا باهم بکنیمش؟ گفت میلاد فقط بیارش دوتامون واییییییی میلاد از کس نازی بگو بد جور حشری بودیم پویا بدجور میلرزید پشت سرهم میگفت وایییییی میلاد نازی را میخوام بیارش اون روز دوتامون بدجور حال کردیم تا شب 5 بار فیلم را دیدیم و باهم قرار گذاشتیم نازی را با هم بکنیم نازی اون موقع 9 سالش بود یه روز که خوته تنها شدیم قرار گذاشتیم نازی راباهم بکنیم تا اون روز چندتا فیلم دیگه هم دیدیم روزبه روز حشری تر میشدیم من پویا رااز عقب میکردم اون هم من را میکرد وقتی هم دیگر را میکردیم دوتامون تو فکر نازی بودیم پویا وقتی من را میکرد بدجور داغ میکرد میگفت نازی را میخوام میلاد. من هم یاد کس نازی که دیده بودم می افتادم و به این فکر که مثل این فیلم بکنیمش دیوونه میشدم دیگه قرار گذاشتیم بهش گفتم باشه حتما میکنیمش. یه روز تنها شدیم خونه پویا نزدیک بود تلفن زدم گفتم پویا بیا تنهاییم نازی تو اتاقشه. پویا سریع رسید در زد نازی امد بیرون گفتمش پویا هست برو در و باز کن قرار بود وقتی نازی میره درو باز میکنه پویا دست بکشه رو کون نازی تو حیاط من داشتم از پنجره نگاه میکردم نازی درو باز کر. وقتی داشت جلو پویا میامد پویا دستش را کرد وسط کون نازی تو راه رفتن فشار داد تو.
 
نازی خودش جمع کرد تند دوید داخل رفت تو اتاقش پویا امد تو فیلمی که دوتا پسر داشتن دخترو میکردن گذاشتیم صداش را زیاد کردیم نازی تو اتاق بود رفتم به نازی گفتم درو میبندم اشکال نداره اون متوجه صدای فیلم شده بود فقط سرش را تکون داد گفت نه اشکال نداره در و بستم صدای فیلم را زیاد کردیم و رفتیم از کنار پنجره اتاق داخل اتاق را نگاه کردیم نازی امده بود پشت در ایستاده بود از کلید در نگاه میکرد و گوش میداد من و پویا داشتیم دیوونه میشدیم نازی یه شلوار گرم و تیشرت تنش بود کیر من و پویا صفت شده بود برگشتیم داخل شروع کردیم دست مالی هم اون نمیتونست از سوراخ کلید فیلم را ببینه من و پویا ایستادیم جلو در لخت کردیم میدونستیم نازی میبینه من کردم داخل کون پویا پویا داد میزد میگفت تند بکن بعد دیگه شروع کردیم فیلم را استاپ کردیم رفتم تواتاق نازی گفتمش نازی بیا بیرون باهم باشیم نازی هیچی نمیگفت فقط هر چی میگفتیم میکرد امد بیرون تو حال جلو تلوزیون نشستیم اول زدیم شبکه عادی نازی و من و پویا جلو تلویون رو زمین نشستیم من دیدم نازی زانوش بغل کرده من بقلش نشسته بودم زدیم رو فیلم اولش دوتا پسر داشتن با یه دختر بازی میکردن و شروع کردن بوس گرفتن مطمئن بودم نازی تا اون روز ندیده فقط داشت نگاه میکرد هیچی نمیگفت من از پشت دست کردم لای پاش کسش را دست زدم و برداشتم اون هیچ. کاری نکرد

 
باز دست کردم شروع کردم کسش را مالیدم اما داشتم میلرزیدم کسش صفت بود دست میکشیدم روش دیدم پویا لخت شد نازی متوجه شد اما پویا بقلش خوابیده بود نازی نگاهش نمیکرد فیلم رفت جلو دوتا پسر لخت بادختره. دختره نشست کیر پسره را کرد تو دهنش من نگاه نازی کردم فقط نگاه میکرد صفت نشسته بود از رو شلوار دستم فشار دادم داخل کسش میمالیدم پویا هم دستش را اورد رو کسش نازی فقط نازی گفت کسی نیاد؟ گفتم نازی خوبه هیچی نمی گفت گفتم نازی بخواب روبه شکم خوابید من خوابیدم روش از رو لباس کیرم مالیدم رو کونش بعد پویا آمد دیدم نازی میلرزه آب دهنش را میخوره دیگه من و پویا دیوونه شدیم من شلوار نازی را کشید پایین شرتش مشکلی لایه پاش پویا وقتی دید کیرش گرفت چند بار تند جغ زد افتاد رو نازی کردلایه پاش دوتامون دیوونه شده بودیم گفتم پویا پاشو نوبت منه یه پتو انداختم رو زمین گفتم بخواب رو پتو نازی خوابید از عقب شرتش کشیدم پایین دوتا پاش به هم بود پاشو باز کرد لبه های کسش معلوم شد من یه راست رفتم کوسش را بوکردم و شروع کردم لیس زدن نازی خودش صفت میکرد آروم ناله میکرد میگفت ایییی بسته زشته دیگه بسته میلاد خب؟

 
افتادم روش کیرم کردم لایه پاش داغ بود لاپایی میکردمش پویا گفت تند باش نوبت منه بلند شدم پویا شروع کرد لایه پاش تند گفتم نازی پاشو وایساد ایستاده از جلو کسش را میخوردم پویا جغ میزد پویا گفت پاشو من بخورم پاشدم رفتم پشت خواهرم کیرم کردم لاپاش پویا جلو کسش را میخورد کیرم میخورد به زبونش میگفتم وایییییییییی نازی خوبه؟ اون فقط میلرزید چند بار سر کیرم فشار دادم بالا وایییییی اخخخخخ نمیرفت تو نازی رفت جلو نمیزاشت گفت نه بسه فهمید میخوام بکنم تو کسش به پویا گفتم بگیرش نزاربره جلو نازی گفت بسه دیگه پویا پاشد از جلو چسبید بهش ایستاده من از عقب با دستم سر کیرم فشار دادم داخل کسش سرش رفت اما جلو تر نمیرفت نازی خودش صفت کرده بود میگفت بسه میلاد نکن توسرکیرم با دست کردم اول کسش نگه داشتم نازی جیغ زد خودشو تند تکون میداد تا بتونه فرار کنه من و پویا تو حال خودمون نبودیم بازفشار دادم دیدم راه نمیده گرفتمش تو بفلم از پشت پویا از جلو کرده بود لایه پاش اون پاشو بسته بود گفتم پویا الان محکم بگیرش دست انداختم از جلو کیرم تا جای که میتونستم فشار دادم تو گفتم واییییییییی نازییییییییی نازی جیغ کشید بلند داد زد میلادددددد وایییییییی رفت تو اخخخخخخخخخ گریه میکرد من نگه داشتم تو یواش جلو عقب کردم نازی از حال رفت تند کردم نازی خیس کرد شروع کرد جیش کردن یه دفعه چسبیدم بهش محکم لرزیدم کیرم کشیدم بیرون خونی بود از شهوت زیاد افتادم رو زمین پویا سریع امد پشتش نازی .
 
 
نازی افتاد رو زمین روبه شکم پویا کرد تو کسش نازی فقط گریه میکرد میگفت بسه درد دارم نکنید واییییییییی بسه آییییییییییییی اخخخخخخخ همین جور گریه میکرد پویا دورتر از من ارضاع میشد تند شروع کرد تو کس خواهرم جلو عقب کردن دادمیزد میگفت نازییییی جون واییییییییی نازی تو حالت بیهوشی بود پویا تند میکردش محکم گرفتش کیرش توبود ارضاع شد به نازی گفتم پاشو برو دست شویی نمیتونست درست راه بره .. تا 10 روز نازی از ما دوری میکرد تا دوباره کردیمش دیگه عادی شد تا الان که نازی با پویا ازدواج کرد شب عروسی با لباس عروسی تو خونه پویا من و پویا تو تخت خواب باهاش سکس کردیم هفته ای یه بار دوبه یک میکنیمش الان بدن نازی سکسی شده راه رفتنش کونش همه را برده تو فکر ادامه را دفعه دیگه میگم خواهرم عادت کرده آبمون را میخوره و روز به روز حشری تر میشه من و پویا همیشه حواسمون هست کسه دیگه نکنتش هر جا میره من و پویا باهم در تماسیم بعضی شبها که تنها هستند سکس میکنن تصویری میزنن به من تا منم ببینم …

 
 
 
نوشته: زیمرمن

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *