داستان سکسی تقدیم به شما
تا قبل این با پسرای زیادی دوست بودم اما اینقد ساده بودم که تا می گفتن سکس باهاشون قطع رابطه می کردم.
یادمه بار اول که با یه پسره دوست بودم بم گفت بیا در مورد نیازامون حرف بزنیم.گفتم تو بگو.گفت نیازای من عاطفی ان و جنسی.
گفتم جنسی؟یعنی چی؟
گفت یعنی نمی دونی؟
قسم خوردم که نه.اما باور نمی کردددد
یا بعد اون وقتی بم اس سکسی داد که کوستو بخورم.گفتم کوس دیگه کجاس؟
.
.
.
بگذریم.
بعد اون با 3 تا پسر دیگه دوست شدم.اما هیچ کدوم به بیشتر از دو هفته نکشید و تموم شد.
تا گفتن بیا بسکسیم و گفتم نه ترکم کردن.
تا اینکه تو نت با پسری به اسم امیر آشنا شدم.
امیر پسر خیلی خوبی بود.8سال تفاوت سنی داشتیم.
اوایل دوستیمون تو حد تلفن و اس دادن بود.
همش اصرار به دیدن می کرد اما گوشم بدهکار نبود.
تا اینکه…
قبول کردم و رفتم دیدنش.راستش لحظه ای که دیدمش اصلا به دلم ننشست خیلی با عکسی که برام فرستاده بود فرق داشت.یه لحظه پشیمون شدم از اومدنم.اما حرفایی که می زد دل گرمم می کرد.
اون روز با ماشین رفتیم بیرون و هیچ شیطونی ای بینمون اتفاق نیفتاد.
وقتی برگشتم خونه گفت سارا برخلاف عکست خیلی ناز بودی.دیگه نتونستم بگم که تو اصلا اینجوری نبودی.گفت سارا چرا دستاتو بم ندادی؟چرا نذاشتی بغلت کنم؟
گفتم عزیزم مگه تو خواستی که من ندادم.
همه ی اینا تو حد تعارف تیکه پاره کردن بود.
بالاخره بار دوم رسید.اون روز باز قرار بود بریم و فقط یه چرخ بزنیم اما اینجوری نشد.
همون طوری که داشت مسیر باغ رو می رفت بم گفت بریم باغ؟
یه لحظه خیلی ترسیدم اما نمی دونم چرا بش اصلا حس بدی نداشتم.
هی نه آوردم تا اینکه دیدم جلوی باغیم.
اون لحظه که از ماشین پیاده شدیم اون جلوتر از من پیاده شد و آب رو زد.
یه کم به روم آب پاشید داشت باهام شوخی می کرد.
اما من مث ماست…
اخه بار اولی بود که اینقد با کسی داشتم همچین جایی می اومدم.
رفتیم داخل خونه باغ.
نشستیم و از هر دری حرف زدیم.از بس تو عشقام شکست خورده بودم که ازش گول گرفته بودم فقط دوست هم باشیم
نه زن و شوهر.
برا اینکه لباسش تو باغ کثیف نشه پیرهنشو دراورده بود یه زیرپیرهنی سفید تو دنش بود.بدنش برخلاف من زیادی لاغر می زد.
همش بم می گفت دستتو بذار تو دستام اما زیر بار نمی رفتم از اون اصرار و از من نه آوردن.
نزدیک یه ساعت طول کشید هرچی می گفت دستتو بده من عقب می کشیدم تا اینکه دیگه چسبیدم به دیوار راه فراری نبود اما اون اصلا بی اجازه کاری نمی کرد.
گفت بده دیگه.داره دیر میشه ها.باید برگردیم.
دستمو بی اختیار گذاشتم تو دستش.
دست رو دست گذاشتن همانا و بغل کردن همان.
نشسته بودیم رو یه تخت چوبی.همون جور که داشت دستامو ناز می کرد منو دراز کرد رو تخت و شروع کرد به لب گرفتن.
انگار مسخ شده بودم.اولش نمی دونستم چیکار کنم.هرکاری می کرد یاد دوست پسر اولم می افتادم.یه لحظه فک کردم اونه که بغلم کرده(با دوست پسر اولم دوبار فقط لب رفته بودیم)
فک کردم سجاده که داره می بوستم.منم سخت در آغوشش گرفتم.دیگه منم داشتم لباشو می خوردم
هربار که نگاش می کردم می دیدم چشاش دارن تماشام می کنن.می دونم دفعه اول شاید هیچ عشقی بینمون نبود اما قشنگ ترین روز زندگیمون بود.
همون طور که لب می گرفت شالمو از سرم باز کرد و دکمه های مانتومو باز کرد اما نذاشتم از تنم دربیاره.
همش اصرار داشت که پیرهنمو بزنه بالا و سینه هامو بخوره.اما واقعا خجالت می کشیدم با اینکه به قدری هوسی شده بودم که واقعا دلم می خواس
از پایین لباسم می گرفت می خواس بده بالا پایینو می گرفتم از بالا می گرفت بالا رو می چسبیدم اینقد این کارو کردیم که آخرش از بالای پیرهنم دیدم سینمه هامو در آورد.
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
تا حالا تو عمرم اینقد خجالت نکشیده بودم.بیشتر از اون از خودم خجالت می کشیدم.
شروع کرد به میک زدن سینه هام
اینقد با ولع و تند تند می خورد که آه و نالم بلند شده بود.
لذتی که اون لحظه بود با هیچ چیزی قابل قیاس نیست.
یه کم که خورد رفت سمت شلوارم.هی می خواس دربیاره و نمی ذاشتم.
بیچاره اینقد بش فشار می اومد که نگو
شلوار خودشو درآورد گفت ببخش مال من داره بزرگ میشه تو شلوارم دارم اذیت میشم
میشه بگیریش تو دستت؟
جواب ندادم
خودش دستمو برد سمت کیرش
بدون اینکه نگاهی به کیرش بندازم دستم گرمی کیرش رو حس کرد اما زود دستمو از روش کشیدم.
اون روز براش هیچ کاری نکردم فقط همون جوری که لباسام تنم بود پشتم خوابیدم و خودش لاپایی کرد اینقد که خیس عرق شد و داشت آبش می اومد رفت بیرون تا خودشو خالی کنه.
تا اون برگرده من سینه هامو که هنوز بیرون بود انداختم تو و خودمو مرتب کردم.
اون روز بیشتر از این اتفاقی نیفتاد.فقط باعث شد عشقم بش بیشتر شه و به خاطر گذشته ی بدی که داشتم می خواستم هرچه زودتر دفعه بعد برسه و بفهمم که سکس یعنی چی.
این داستان همچنان ادامه دارد
نوشته: سارا

نوشته های مرتبط:
سکس ناکام با دختر روس
گشت ارشاد و سکس ناکام
ناکام موندم
عشق ناکام در جوانی
کس ناکام
عاشقی ناکام با پسر موبایل فروش
عاشقی ناکام من
عشق ناکام دختر بی تجربه
سکس و سکس و سکس
سکس اینجا سکس اونجا سکس همه جا
سکس تِرِس (سکس و استرس)
اولین سکس بدون سکس…
ُسکس پولی یا بدون سکس زندگی کردن ؟
اولین سکس و بهترین سکس (۱)
از سکس چت تا سکس حضوری
سکس با مشتری خوش سکس
عشق با سکس،سکس با نفرت (۱)
سکس اجباری _ سکس یا زندگی
از آشنایی با سکس تا سکس با خواهرم
سکس رویایی من، سکس جاودانه من
سکس عالی، سکس ناب
سکس فقط سکس فیسبوکی
اولین سکس من ، یک سکس مسافرتی

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *