این داستان تقدیم به شما

سلام اسمم ارشیاست ۲۱ ساله با قدی و هیکل ریز اما مردونه سیبلهای چخماقی دارم خدا از قدم زده عوضش کیرمو اندازه دو برابر دیگران کرده دانشجوی دانشگاه آزاد هستم داداش از خود بزرگترم آرشام ۲۷ ساله تازه چند ماهیه زن گرفته اسمش هما دختری تو دل برو و بسیار زیبا و با جنبه و اجتماعی ۲۰ ساله اونم دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران آرشام تولیدی لباس کودک با چند نفر شرکین از روزی که هما پا تو خونه ما گذاشته خنده و تفریح و بازی هم زیادتر شده خونه ما در خیابان امیری در دو طبقه است بزرگ طبقه پایبن نصفشو آرشام انبار کرده نصفشو با هما زندگی می‌کنند
منو بابا و مامان و خواهرم آتوسا ۱۲ساله طبقه‌ی بالا زندگی می‌کنیم که هما اکثرن بالا پیش ماست چون آرشام از صبح تا دیر وقت شب دنبال کاره بابام کارمند آبفاست مامان معلمه منو هما و اتوسا اغلب تو خونه سرگرمیم
تو ایام عیدی منو آتوسا خونه بودیم بخاطر سرما خوردگی مریض شده بودم شربت اشتباهی خوردم بدتر شدم طوری که شاش بند شدم مامان و بابا رفته بودن دماوند خونه پدر بزرگ هما هم خونه مامانش بود هر چه حمام رفتم و هر کاری کردم مثانه‌ام داشت می‌ترکید و تخلیه نمی‌شد زنگ زدم هما گفتم خانم دکتر مردم داره مثانه‌ام می‌ترکه چکار کنم گفت الان میام کاری می‌کنم تا تخلیه بشی !
تا هما بیاد از درد به خودم می‌پیچیدم رسید با آتوسا منو بردن حمام به اتو سا گفت برو ناخنگیر بیار ناخنشو گرفت گفت برو بیرون تا کاری کنم ارشیا راحت بشه شلوارمو داد پایین گفت پاهاتو فاصله بده دستشو چرب کرده بود انگشتشو کرد تو کونم چند باری از تو کونم جایی را انگار قلقلک داد یهویی ادرارم مثل شیر اب باز شد و تخلیه شدم از شدت درد و سوزش حواسم جمع نبود کیرمو مثل تلمبه موتور دستم گرفته بودم جلو چشم هما ادار می‌کردم تا تخلیه کامل شدم تازه فهمیدم چه آبرو ریزی کردم من فکر نمی‌کردم که کیر بقیه ممکنه از مال من خیلی کوچک باشه ولی تو فیلما هر کیری را میدیدم مقاسه می‌کردم مال من بزرگتر بود
هما دستشو حلقه کرد دور کیرم گفت ارشیا مال تو خیلی بزرگه!! سفت بشه چه اندازه است آخرین قطرات ادرارم داشت تخلیه می‌شد گفتم مرسی هما که واقعن پزشکی شلوارمو دادم بالا پاسخشو ندادم
تراول پنجاهی داد به اتوسا گفت برو از دارو خونه این چند قلم دارو که نوشتم بگیر از مغازه هم برای خودت هرچه خواستی بگیر
تا اتوسا رفت بیرون اومد پرسید سوزش نداری گفتم کمی دارم گفت بخواب رو تخت تا معاینت کنم ببینم مجرای ادرارت سنگی یا التهابی داره یا نه

خوابیدم شلوارمو کشید پایبن گفت پاهاتو ببر بالا بعد شلوارمو در آورد گفت راحت باش تا دستشو گرفت از کیرم سه سوته کیرم سفت شد گفت آخ جووون چه قدی هم داره تخمهامو مالید پرسید درد که نداری گفتم نه یه رگی از سمت کونم درست رو سفتی ته کیرمو انگشت زد حس کردم مانده ادرارم ریخت بیرون با دستش سر کیرمو حلقه کرد با شلوار ورزشی که تنم بوده پاکش کرد بی هوا سر کیرمو بوسید منم علاقه‌ی زیادی به هما داشتم بارها تو بازی و تماسها کیرمو به باسنش زده بودم چشامو بستم تا کارشو کنه شلوارو شورتشو در اورد اومد نشست رو کیرم با دستش گرفت سرشو کرد تو کسش خیلی سخت رفت تو کسش دیگه خودم تقلا می‌زدم همشو بکنم توش که صداش در اومد دارم میترکم یواااش تا جا باز بشه نصف کیرم تو کسش بود بی اختیار خودم کشیدم بیرون دو باره کردم تو تا بیخ رفت ولی صدای جیغ هما خونه را برداشت همانجا هم ابم اومد ریختم تو کسش مگه تمامی داشت !
کشیدم بیرون کیرم خونی بود وحشت کردم گفت فدای کیر گندت بشم نترس خوب میشم چیزیم نیست
نگو پریوده خون پریودشه تا دید خیلی می‌ترسم گفت امروز روز اول پریودمه
الانم بیش از یک ماهه هر روز یکی دو بار با هم سکس داریم
 
نوشته: آرشاکیر شاشبندیان

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *