این داستان تقدیم به شما
سلام اسم من وحيد و ساكن تهران ٣٢ سالمه و اين داستان مال حدودا ١٥ سال پيشه …
اون موقع من كشتي ميرفتم و حيكلم خوب بود قيافمم بد نيست يه همسايه داشتيم ٤ تا دختر داشتن همه كس و بزار ولي يه عروس داشتن يه بچه ٤ ساله داشت و خيلي هم زن سنگين و زيبايي بود تو اون زمان زن انجوري خوشگل و خوش هيكل خيلي كم بود خلاصه كل محلمون تو كف اين طييبه خانم بودن كه اون موقع حدودا ٣٢ سالش بود سفيد رو ١٧٥ قد و سينه و باسنه فوقالعاده درشت و زيبايي داشت يه روز ظهر بود و كوچه خلوت كه با دوستم كه خواهراش تو خونه ي اينا رفت و امد داشتن نشسته بوديم كه طييبه خانوم اومد و به دوستم گفت مييايد كمك من ميخوام گاز و كپسول رو جابه جا كنم رفيقم سري پيچوند رفت تو خونشون و با يه نگاه مظلومانه اي به من گفت بيا باهم بريم كمكم كن دستت درد نكنه منم از رو فردين بازي و رودرواسي كفتم چشم (راستش تو مخيله ام هم نميديدم بتونم بكنمش) رفتيم بالا آخرين طبقه خونه اينا بود پايين فاميلاي شوهرش بودن كه فكر كنم شهرستان بودن شوهرش سر كار ميرفت و پسرشم تو حال خاب بود كه بردش تو اتاقش درم بست سر صدا بيدار نشه موقع جا به جا كردن اجاق گاز و كپسول چند بار دستها و بدنمون بهم خود كه من فكنم غير عمدي بود و تو اين كش و قوص چادرش افتاد كه من تازه فهميدم كجام بهم گفت وحيد جان كپسول رو بزار تو اين كابينت گفتم چشم و گذاشتم اما خودش دولا شد تا جاشو درس كنه وقتي بلند شدم با ديدن اون كون و كپل خشكم زد و فكنم فهميد رفت يه پارچه اورد گفت كپسول رو بلند ميكني اينو بزارم زيرش اونجا ديگه به خاطر تنگي جا خيله ديگه نزديك بوديم از يقه تاپش سينه هاشو قشنگ ميديدمو حشري شده بودم فكر كنم اونم همينطور سينه هاش بار ها به بازوم خورد و از بالا داشتم ميديدمشون كمي سرمو ميبردم عقب كونشم كه قمبل بودو شرت توري قرمزش از بالاي شلوارك ملوم بودرو هم ميديدم
تو كما بودم كه يهو بلن شد گفت خوب داري ديد ميزنيااا گفتم ببخشيد دست خودم نبود شما خيلي خوشگل و خوش هيكليد كه هر هر خنديد و گفت بشين برات شربت بيارم امد با دوتا شربت آلبالو كنارم نشست و گفت دوست دختر داري؟ گفتم نه بابا گفت تا حالا با كسي حال كردي گفتم نه گفت قول ميدي اگه با هم حال كنيم به هيچكس چيزي نگي تو چشاش نگاه كردم با سر گفتم آره اومد ازم لب گرفت منم همراهي ميكردم اما اون حرفاي بود گوشو گردنمو خورد سينه هاشو لمث كردم يهو اومد روم پيرنشو دراورد از پشت سوتيينشم كند داش آبم ميومد لب گرفتم ازش يهو ازم جدا شد گفت لباساتو درار پيرهن رو كمكم كرد شلوارو شرتو خودم با هم كندمديدم اونم در آورد شلواركو رو مبل به هم چسبيديم تنش مثل كوره داغ بود زبونشو كرده بود تو دهنم منم با دستام سينه هاشو ميماليدمو كيرمو از رو شرتش ميماليدم به كسش كه شرتو خيس كرده بود باز بلن شد گفت پاشو بريم رو تخت واااي از پشت مثل ماهي بود تنش تو اتاق كفت بيا شرتمو درار وقتي دراوردم ديدم يه كس تپل با موهاي جوونه زده دستمو كشيدم رو كسش يه اهههه كشيد رفت سمت كيرم يهو گفت اين چيهههه گفتم بده گفت خيلي بزرگه كرد تو دهنش وااااي چه ساكي ميزد من كه تا اونموقع فقط كون كرده بودم همش فكر ميكردم الان آبم مياد كيرم ١٩ سانته اما خيلي كلفته يه ٥ دقيقه خورد و بعد كفت حالا تو بخور اولين بارم بود و معلوم بود راضي نبود از خوردنم زود گفت بسه بيا بالا بكن من كيير ميخواماومدم بالا دوباده لب ميگرفتمو ميماليدم رو كسش كه گفت بكن وحيد كييير بده گفتم ميشه از پشت بكنم گفت نههههه اين خيلي درد داره كفتم نترس كه كفت اول بكن تو كسم من ميخوام الان كيرمو گرفتو برد سمت كسش كه خيس شده بود منم يه ذره تف ماليدمو سرشو با فشار كردم تو يه آههههه كشيدو پاشو دور كمرم حلقه كرد با چند تا عقب جولو ديدم كيرم تا دسته تو كس داغ طييبه جا شده و اونم ديگه داشت دادةو بيداد ميكرد دهنشو گرفتم گفتم آرووووم گفت تروخدا فقط تند تند بزن كه منم شروع كردم تلمبه زدنشايد ١٠ ١٥ دقيقه اي زدم و اون چند بار لرزيد و ارضا شد ميگفت مگه داريم انقدر خوب اما جالبه من آبم نميومد بلند شد چرخيد و چار دستو پا شد لبه ي تخت به من گفت پاشو سرپا بكن واااااي تو اون پوزيشن شاه كسي بود كيرمو دوباره تف كاري كردمو كردم تو كسش با دستام كمرشو گرفتمو دوباره تلنبه سنگين ديدم آبم داره مياد اون ديگه جاي اهو اوه داد ميزد و اين منو نگران ميكرد دولا شدم گفتم خوبي گفت خيلي ٧ بار آب دادم به كيرت نمياد چرا آبت گفتم ميذاري آبمو بريزم تو اون كون خوشگلت؟ گفت آروماااا گفتم چشم كرم داري رفت وازلين آورد
اول خوب وازلين زدم تو بيرونشو بعد با انگشت كمي باز كردمش گفتم بخواب پاتو باز كن به كيرمم وازلين زدم رفتم لاي پاهش دراز كشيدم روش كه پشيمونم شد در نتونه بره يكم ماليدم سرشو كه كردم جيق زد گفت درار پاره شدم منم آروم و ريز تكون ميدادم ميگفتم الان آروم ميشه تا يكم آروم ميشد يه كم ديگشو ميكردم تو شايد ١٥ دقيقه طول كشيد تا كامل بكنم تو و تلمبه بزنم اونم حال كنه از پشت گوشو گردنشو ميخوردم با يه دستام سينه شو ميماليدم و با دست راستم با كسش بازي ميكردم در كوشش هي ميگفتم خودتو بده عقب بده عقب آخراش ديگه از شدت شهوت كامل كونشو داده بود عقب و تا دسته ميرفت تو كونش اولين بارش نبود اما خيلي تنگ بود اونجا هم ارضا شد ديگه تنگي و داقيه كونش آبه منم داشت مياورد در گوشش گفتم آبم داره مياد گفت جووون برييييز توش پاره شدم منم ريختم كل آبمو توش همون روش بي حال افتادم خيس عرق بوديم جفتمون تا كيرم خوابيد از كونش درومد يهو پريد گفت پاشو الان تختم كثيف ميشه منم پاشدم رفتم دسشويي خودمو شستم باورم نميشد اومدم بيرون ديدم حمومه رفتم جلو حموم تشكر كنم برم كشيدم تو با قربون صدقه تنمو ميشست وباهام ور ميرفت ميگفت نميدونستم ديوار به ديوارمون همچين كير خوش خط و خالي داريم من اون روز خيلي حال كردم طييبه خيلي خوش سكس و خوش اندام بود بعد اون ١ سال از پشت بوم ميرفتم خونشون يا مياوردمش خونمون حال ميكرديم چند بار مشروب خورديم چند بار ريختم تو كسش آبمو عاشقم بود من تو اون ١ سال قد يه مرد ٤٠ ساله با تجربه شدم تو سكس اما حيف كه يه دفعه شوهرش بردش شهرستان و ما هم از اونجا رفتيم
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید