این داستان تقدیم به شما
اسم من وحید ۲۷سالمه از کرج و قدم ۱۷۸هیکلمم بد نیست.این از خودم حالا از زن داداشم میگم که یه زن سفید و واقعا خوشگل چون همه تو فامیل از زن داداشم تعریف میکنن هم از خوشگلی هم از ادبش.زن داداشم سفید اندامش خیلی عالیه چون مربیه رقص هستش و خیلی خوشگله.کونش یه کم برحسته سینه هاش بین هفتاد و پنج وهشتاده فیسش واقعا زنونه و از هیچ نظر ایراد نمیشه ازش گرفت چون واقعا مانکن واسه خودش.قول میدم همه مرد ها هم تو.فامیل و غریبه ها تو کف خانمی هستن…
***
این زنداداش من دو تا بچه داره البته خودش سی سالشه و از من سه سال بزرگتره.یه دختر داره یه پسر.من از روزی که خانمی عروس خانوادمون شد رفتم تو کفش.اولین باری که دیدمش گفتم توروح داداشمون چه زن کسی گرفته این داداش ما.همش شبها بهش فکر میکردم و به یادش که مثلا دارم میکنمش جلق میزدم و لذت میبردم.هر وقت که داداشم و زنداداشم میرفتن مسافرت من میرفتم خونشون که به فنچهاشون غذا بدم میرفتم از کمد زنداداشم شرتهای ناز و سکسیشو در میاوردم و لیسشون میزدم.بوشون میکردم مست میشدم چشمامو میبستم و اروم لبمو روی شرت زنداداشم حرکت میدادم و لیسشون میزدم و فکر میکردم که دارم کس زنداداشمو واقعا لیسش میزنم.
از رابطه ی خودم و زن داداشم براتون بگم با اینکه هفت سال عروسمون بود ولی هر وقت میدیمش و میبینم برام جذابیت و زیبایی تازه ای داشت که دلم براش میلرزید.همیشه هم لباسای پوشیده تن میکرد ولی من از دیدنش حشری میشدم.با من خیلی جور هستش و راحته باهام.ما خانوادگی زیاد اهل گردش و خوش گذرونی هستیم سر همین اکثر پنج شنبه ها و جمعه ها به باغ خودمون و گردش تو جاده چالوس و…… میریم که برادرم اکثرا سر کار بود و من میرفتم زن داداشم رو با بچه هاش میاوردم و باخودمون میرفتیم گردش.البته من همیشه با زن داداشم شوخی میکنم و زیاد خودمو بهش میمالم و هر وقت بچه یک سالشو از بغلش میگرفتم دستمو به سینه هاش میمالیدم اونم خوشش میومد و همیشه بهم لبخند میزد که منو بیشتر تحریک میکرد.یه شب که برگشتیم از گردش زنداداشم گفت که لباس بچه هاشو نیاورده و چون اونروز مثل ۱۳بدر واقعا زیاد بازی و…. کرده بودیم هم لباسامون کثیف شده بو هم خسته که گفت وحید جون مارو ببر خونه که همه چیو به امان خدا ول کردم منم گفتم چشم زنداداش تو جون بخوا کیه که بده.خلاصه بردمش و گفت وحید بیا یه میوه بخور بعدا برو گفتم چشم زنداداش مگه میشه میوه ی شما رو نخورد خندید و گفت میدونم تو شکمویی !
نشستم رو مبل و زنداداشم رفت بچه هاشو گذاشت تو جاهاشون چون خسته بودن خوابیدن و خودشم لباس خونه پوشید یکسره که خط شرتش داشت بهم چشمک میزد.منم داشتم با گوشیم ور میرفتم و زیر چشمی هی نگاهش میکردم که اومد کنارم نشست و گفت داری چکار میکنی تو گوشیت با دوس دخترات چت میکنی گفتم نه بابا دوس دختر کجاست کی میاد اخه با من دوست بشه و گفت اختیار داری اقا وحید دخترا حسرت شما پسرارو میکشن
من گفتم از این شانسا ما نداریم و… که گفت پس تو این گوشی چکار میکنی از صبح که رفتیم تو این گوشی هستی تا الان
گفتم عکس نگاه میکنم و فیلم که اون بدن نازشو یه کم بهم نزدیک کرد و گف منم ببینم.پاهاش چسبیده بود به پاهام و پهلوهامومن به هم من داغ کرده بودم حسابی دوس داشتم بغلش کنم و لیسش بزنم که چند تا عکس خنده دار بود و با مزه بهش نشون دادم گفتم تموم شد گفت از صبح داری همین دو سه تا عکسو میبینی گفتم نه اخه …. گفت دیدی دوسدختر داری گفتم نه اخه عکسای دیگمو نشونت بدم میری به داداش میگی خب ابرومو.میبیری.گفت مگه من دهن لقم تو نگی منم نمیگن که گفتم قول گفت قول.
خلاصه فولدر عکسهای سکسی رو باز کردم همشونم متحرک بود.چند تا نشونش دادم دیدم خودشو بهم نزدیکتر کرد منم دستمو انداختم دور کمرش جوری که دستم از پشت روی سینش بود
اروم دستمو رو سینه هاش میمالیدم و عکسارو عوض میکردم رسیدیم به عکسای کس لیسیدن که مرده داشت چجوری کس زنه رو میخورد به زن داداشم گفتم به داداش نگی من اینا رو نشونت دادما گفت خری تو بگم که طلاقمو میده من دیگه مطمئن شده بودم این زن داداش خودشم داغ کرده شروع کردم محکم تر سینه هاشو مالوندن کامل.سینش تو دستم بود و داشتم میمالیدم ولی زن داداشم اصلا هیچ مقاومتی نمیکرد هیچ منم داشت کمک میکرد که راحت تر بتونم بمالم یعنی دستشو بالا گرفته بود که من راحت تر بتونم اون ممه های نازشو بمالم براش کیرم داشت میترکید که ممشو فشار دادم و گوشییو انداختم اونطرف بهم نگاه کرد
دیدم چشماش از شهوت مسته مست شده
بغلش کردم و لبمو گذاشتم رو لبش اونم انگار منتظر همین بود خوابوندمش رو مبل لباشو میخوردم و با سینه هاش ور میرفتم که همینجوری که داشتم میمالیدم لباسش که یکسره بود مثل دامن رو از زیر تا روی شکمش دادم بالا.واییییییبییی یه شرت مشگی توری پاش بود که فقط من تا اون موقع تو عکسای سکسی از اونا دیده بودم.انگشتمو لای چاک کسش گزاشتمو با کف دستم شروع به مالوندن کس زن داداشم میکردم اونم مثل ماهی بدنشو زیرم تکون میداد اونجا بود که فهمیدم این الکی مربیه رقص نیست اونم عربی وایییییی این زن دادا ش ما خیلی بیشتر از اون چیزی که من فکرشو میکردم سکسی بود
انگشتمو از بغل شرتش مالیدم لای کس که خیسه خیس بود بعد کردم تو کسش که سینه هاشو داد بالا و گفت آیییییییییییییی وحید من سریع زبونمو کردم تو دهننش باهاش لب بازی کردم.یه کم مالیدمش گفت وحید من کیر میخوام تشنمه.نشست منم سر پا کیرمو در اوردم که یه موهاشو تاب داد فرستاد پشت سرش من موهاشو گرفتم تو دستم اونم کیرمو کیرمو چسبوند به صورتش گفت انگار تو داداش اون نیستی اون کیرش ن صف تو ام نیست.حشریه حشری شده بود من زیپ پیرهنشو باز کردم و سینه هاشو از تو.اون سوتین ست سکسیه توریش در اوردم
کیرمو به سینه هاش و صورن زن داداشم میمالیدم که صدای نفسهامون هم سکسی شده بود و بیشتر حشریمون میکرد.زبونشو از زیر تخمام کشید تا روی کیرم اروم اروم کیرمو کرد تو دهنش واقعا حرفه ای بود دیگه داشتم واقعا حال میکردم موهاشو گرفتم و منم همراهیش کردم شروع کردم تو دهنش تلمبه زدن چند تایی تلمبه میزدم بعد کیرمو میکردم تو حلقش در میاوردم از دوباره زن داداشم کسشو ترمیم کرده و عمل زیبایی روش انجام داده.خوابوندمش و پاهاشو باز کردم اونم داشت از شدت شهوت میمرد که شروع کردم بو کردن شرتش و بوس کردن شرتش.اصلا باورم نمیشد واقعا دارم اون شرت زنداداشمو رو کسش لیس میزنم حسابی با زبونم روی کس ناز و داغ زن داداشم بالا پایین کردم لبای کسش که از بغلای شرت اومده بود بیرون رو لیسیدم.زن داداشم یه جوراب بلند تا بالای زانوش پا کرده بود که دیدنش منو حشری تر میکرد.دستاش لای موهام بود منم یه دستم رو سینه های نازش بود میمالیدم و شرتشو میلیسیدم که گفتم زن داداش گفت جونم گفتم این شرتتو بکشش بغل کست نگهش دار گفت اومممممممم باشه کس لیسه من.دوس دارم همه جای کس زن داداشتو لیسش بزنیا.کسش خیسه خیس بود لبمو گذاشتم رو لبای کسش گفت آهههههههههههه بخورش کسم تو دهنت لیسش بزن…
منم زبونمو لای کسش میکشیدم که واقعا حشری شده بودیم جفتمون من چوچولشو زبون میزدم و با نوک زبونم با سوراخ کسش ور میرفتم.همه جای کسشو لیس میزدم با زبونم روی سوراخ کونشم لیس میزدم همه ی کسو کردم تو دهنم زبونم تو سوراخ کسش بود داشتم کسشو میک میزدم که یهوو پاهاشو دور گردنم قلاب کرد موهامو چنگ زد و سرمو به کس فشار داد
فهمیدم داره ارضا میشه که یه دفعه لب و دهنم خیس شد تمام اب کسش اومد تو دهنم
لبمو میمالیدم روی کسش همه جای کسشو با لبم میمالیدم که گفت کسمممم کیر تو رو میخواد.کیری که چند سال تو کفش بودمو.گفتم جون بعد گفتم قمبل کن زن داداش که بد جور داغم الان
گفت چشم کسم بد جوری اتیش گرفته تو باید اتیششو خاموش کنی.قمبل کرد منم شرتشو در اوردم از یه پاش از پشت چسبیدم بهش موهاشو از پشت گرفتم و خم شدم روش در گوشش گفتم زن داداش از این به بعد تو جنده ی خودمی گفت اوفففففف چجورم کی موهاشو ک شیدم گفت آییییی کیرمو مالیدم از زیر کسش تا روی کسش اونم کسشو تکون میداد به کیرم من هی کیرمو لای کسش میمالیدم و گذاشتمش رو سوراخ کسش که زن داداشم خودش کسشو هول داد رو کیرم که دیدم کسش داره کیرمو میکنه تو خودش.با یه دستم باسنشو میمالیدم و با یه دستم موهاشو میکشیدم کیرمو چند باری تو کس تنگ زن داداشم عقب جلو کردم بعد شروع کردم به تندتند تلنبه زدن
چند دقیقه ای تلمبه زدم سینه هاش داشت میلرزید مثل ژله میخوردن به هم با چک میزدم رو لپای کون زن داداشم انگشت شصتمو کردم تو کون زنداداشم جون داشتم کس و کونشو میگاییدم کیرمو تا ته کردم تو کسش گفت آییییی رحممو جررررررررررررش دادی وحید خم شدم روش موهاشو کشیدم سرش اومد بالا لبمو گذاشتم رو لبش شروع کردم خوردن.کیرم تو کوسش بود داشتم اروم میچرخوندمش تو کوسش که دیدم ابم داره میاد بهش گفتم زنداداش ابم داره میاد گفت بریز تو لوله هامو بستم وحید اتیشمو خاموش کن با اب کیرت که اونم لرزید و ارضا شد منم ابمو با فشار خالی کردم تو کوس زن داداشم که شده بود جنده ی خودم….
نوشته: وحید
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید