این داستان تقدیم به شما
سلام به دوستان.
من اسمم امیره و 16سالمه و اسمه مامانمم مهساس.ماهمسایه پایینی مون یه زن فلیپینی که شوهرش ایرانیه.رابطه مامانم با اون زن فلیپینیه خوب بود هر چن وخ یه بار همو می دیدن تا این که قرار شد بره جشن کریسمس به خونه یکی از فامیلای همسایمون تو بالا شهر برن منم قرار شد باهاشون برم.خونه ماهم طرفای فلکه دوم صادقیه تو تهرانه.اون روز مامانم با ارایش خیلی خوشگل دراومد طوری که منم روش راس کرده بودم.وارد مهمونی شدیم اولش فقط رقص بود مامانمم با چن تا مرد خارجی با همسایمون تانگو میرقصید. منم تعجب زده نگاه میکردم.تا این که کم کم همه مردا لباساشو نودر اووردن!مامانم با همسایمونم لباساشونو با سوتین هاشونو در اووردنو نشستن و واسه اون دوتا مرد قدبلند ساک زدن مامانم خیلی حرفه ساک میزد و منم حس خیلی عجیبی داشتم. هم حشری بودم هم یه کم غیرتی. زن همسایمون اومد منو بوسید و با فارسی لهجه دار بهم گفت بیا این مشروبو بخور اسم مشروبه ماگاریتا بود مثل یخ در بهشت ولی بوی الکل شدید میداد خوردم و حسابی سرم داغ شد.
مامانم کیر یاروئه رو تا اخر کرده بود تو دهنش طوری که بعد از در اووردن کیر مرده اب دهنش تا خود پستونای فک کنم75جش سرازیر شد.بعد 5 دیقه ساک زدن مرده مامانمو لخت کردو همسایمونم خودش لخت شدو خوابیدن روی کاناپه مرده کمی کسه مامانمو خورد بعدش کیرشو کرد تو کس مامانم همسایمونم به همین شکل.مامان رو کاناپه دراز کشیده بود و پاهاشو داده بود بالا مرده هم بعد از10 دیقه کردن از کس مامانمو به حالت سگی کردوحدودا 5 دیقه هم از کون کردش کا دیگه ابش اومد و ابش از کون مامانم سرازیر شد.مامانم تازه دادنش تموم شده بود و یه سیگار روشن کرده بود که صدای زنگ اومد و دو سه تاا مرد دیگه اومدن تو و دوتاشون سریع رفتن رو کار مامانم. منم گیج و داغ داشتم این صحنه رو با کیر عشق شده نگاه میکردم… که یهو یکی از اون مردای تازه وارد که خیلی هم خوشتیپ بود اومد نشست پیشم و گفت دفعه ی اولته؟ و شروع کرد به نوازش کردن من. منم مست بودم و هیچ کاری نمیکردم … یهو زبون داغشو رو گردنم حس کردم خیلی حال میداد. تو پنج دقیقه منم لخت بودم… طرف کونمو با یه کرم نرم کننده حسابی ماساژ داد و منو که تو دستش مثل جوجه بودم ( قدم ۱۶۸ هستش) بغل کرد و خودش نشت روی مبل و منم دو زانو روبروش بودم که کلفتی کیر داغشو در کونم حس کردم… دیگه کارم تموم بود. منو جلوی مامانم داشت میکرد…
***
مامانم لباساشو پوشیدو جوری بام رفتار کرد که انگار هیچی نشده .مادیگه تا اخرش واینستادیم ولی اونجا مثه جنده خونه شده بود همه زنا لخت بود و درحال دادن.بعدش که سوار ازانس شدیم مامانم بم گف اگه به بابات چیزی نگی قول میدم بهت یه حال درس حسابی بدم و از این به بعد تو رو هم میارم که حسابی کون بدی و تازه پولم در میاری…و بعدش بوسم کرد و رفتیم خونه.
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید