این داستان تقدیم به شما

سلام اولین باره اینجا داستان مینویسم اسمم فریده الان 20 سالمه میخوام اولین سکس #زندگیم رو براتون تعریف کنم کلاس #پنجم ابتدایی بودم و از مدرسه #تعطیل شده بودم و تو حال و هوای بچگی خودم داشتم میرفتم سمت خونه خونمون نزدیک مدرسه بود و معمولا خودم میرقتم و برمیگشتم یک روز اوایل مهر بود که داشتم طبق معمول برمیگشتم خونه که یه موتور سر کوچه بود و از من یه آدرسی پرسید و منم از سادگی گفتم که چند متر بالاتر از #خیابون اصلی میری میرسی به آدرست گفت من زیاد از خیابونو سر درنمیارم و بی سوادم مرده بهش میخورد سی سی و پنج سالش باشه و گفت بیا سوار شو نشونم بده آدرسو فوری برت میگردونم و یه دورم با موتور میزنیم منم از سادگی گفتم باشه چون واقعا ذهنم نمیرسید اون قصدش چیه
 
خلاصه سوار موتورش شدم و یکمی با موتورش رفتیم تا رسیدیم به یه جای پرت که پرنده هم پر نمیزد ترس تموم وجودمو گرفته بود مچمو گرفت و منو کشوند سمت یه خونه نیمه کاره گفت اگه هیچی نگی و صدات در نیاد کاری باهات ندارم فقط میخوام یکم باهم بازی کنیم هیچی منم به حرفش گوش کردم و هیچی نگفتم دیدم داره کمربندمو باز میکنه اشک تو چشمام جمع شده بود از حماقتم و گفت نگران نباش اذیتت نمیخوام بکنم منم مات و مبهوت تسلیمش شدم و دکمه شلوارمو باز کرد و شلوارمو تا زانوهام پایین کشید و دیدم یهو زیپ شلوار پارچه ایشو باز کرد یه کیر خیلی بزرگ داشت و بهم گفت اگه بخوری دردت نمیگیره منم کیرشو گرفتم دستم زبون به نوکش که زدم خواستم بالا بیارم که گفت نمیخواد بخوری تا حالا #بچه خوبی بودی نمیزارم اذیت بشی گفت چهار دست و پا شو و خودتو شل کن اصلا اذیتت نمیکنم منم توی اون خونه نیمه ساخته که همه جاش خاک بود چهار دست و پا شدم که انگشت اشارشو کرد توی دهنش و خیس کردو آروم آروم تا نصف انگشتشو کرد توی کونم
 
اولش خیلی دردم گرفت و خودمو سفت گرفتم گفت ببین من که نمیخوام اذیتت کنم شل بگیر دردش زود تموم میشه منم یقه پیرهنمو گرفتم تو دهنم و تحمل کردم که دیدم انگشتشو تا ته کرد تو و هی تکون میداد یکمی کونم دردش کم شده بود ولی بازم درد #داشتم فقط هی بهم میگفت اذیتت نمیخوام بکنم از ترسم کم شده بود و بعدش انگشت اشاره اون دستشم با دهنش خیس کرد و آروم آروم میکرد تو کونم خیلی درد داشتم ولی یکمی خوشمم اومده بود که انگشتاشو سعی میکرد تو کونم به دو طرف باز کنه و گشاد ترش کنه حدود ده دقیقه گذشت و اون به کارش ادامه میداد که دیدم دو تا انگشتشو اورد بیرون اولش فکر کردم کارش تموم شده ولی برگشتم دیدم چند تا تف به کیرش زد و سرشو لیز کرد یه تف به سوراخ من زد و سر #کیرشو آروم آروم میکرد تو و گفت هر وقت نتونستی دردشو تحمل کنی بگو تا جلوتر نبرم من هیچی نگفتم و خجالت و ترس تموم وجودمو گرفته بود که کیرشو تا نصف برد تو و من ناخودآگاه یه جیغ کوچیک زدم که گفت نترس #جلوتر نمیبرم و تا همون اندازه میبرد عقب و میورد جلو حدود چند دقیقه گذشت و کم کم داشتم به دردش عادت میکردم که یهو دیدم نفس نفس هی میزنه و یه چیزی تو کونم خالی شد و #آبشو کامل خالی کرد تو کونم

 
بعدش کیرشو اورد بیرون و چند تا بوس بهم کرد و گفت دیدی چه زود تموم شد و گفت به #هیچکس نگو باهم بازی کردیم گفتم باشه فقط منو زود ببر سر #کوچمون گفت باشه سوار موتورم کرد و منو گذاشت همونجا که سوارم کرد و این #راز تا الان که 20 سالمه فقط خودم میدونم و دیگه هیچوقتم ندیدمش
 
 
نوشته: فرید

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *