این داستان تقدیم به شما

سلام , من آراد هستم متولد ۵۸ , قد ۱۷۸ و الان یکم اضافه وزن دارم ک درست میشه , نگران نباشید کمش میکنم خخخ
داستانیکه براتون میگم برای سال ۸۰هستش , مشهد زندگی میکردم , یه کارگاه چاپ داشتم ک بین ۸تا۱۰تا خانوم برام کار میکردند , هیچوقت کارگر متأهل نمیگرفتم چون مؤذب بودم نمیشد باهاشون راحت باشم
کارگاه من توی خونمون بود , یه بخشش تو حیاط بود ک دخترا اونجا شابلون میزدند و قسمت پرس هم توی پارکینگ بود ک چون ماشین نداشتیم اتاق من شده بود به کمک یکی از دوستام ک طراح داخلی بود خیلی قشنگش کرده بودم اتاق من ۴×۵ بود, خونمون جنوبی بود , اتاقم دو تا درب داشت یکی رو به کوچه بود و یکیش رو به خونه , اونجا هم اتاق دستگاه پرس بود و هم اتاق استراحت خانوما بود
 
 
من برای تکمیل پرسنلم آگهی استخدامی میدادم تو روزنامه , اون روز آگهی داده بودم و شماره و آدرسم و داده بودم
ساعت ۱۲ بود و تقریبا نفراتم و گرفته بودن و همشون اومده بودن سر کار , تلفنم زنگ خورد یه خانوم بود
گفت , سلام
گفتم سلام جانم بفرمایید
گفت برای آگهیتون زنگ زدم
گفتم ببخشید دیر زنگ زدید تکمیل شده
گفت برای یه نفر هم جا ندارید , من بکار نیاز دارم
گفتم شمارتون و بدین , یکی رو لازم دارم ک گفته فردا میاد اگه نیومد بهتون خبر میدم بیاید
گفت من سعادتی هستم خودم زنگ میزنم بهتون
گفتم باشه موفق باشید
خداحافظی کرد منم رفتم روی سر کارگرا
یک ربع رد نشده بود ک دیدم زنگ در و زدن
درو باز کردم دیدم یه دختر خانوم چادری ک یه دستش روی دره و اون یکی دستش و تکیه داده به دیوار و نفس نفس میزد
مشخص بود دوییده بود تا اینجا
خندیدم گفتم جانم بفرمایید
گفت من شهلا هستم
گفتم بجا نمیارم
گفت سعادتی الان بهتون تلفن زدم
گفتم آها , بهتون گفتم ک نیازی ندارم فعلا
چشای درشتی داشت , صورتش کمی سرخ شده بود , لبای قشنگ بزرگی داشت , تیپ و هیکلش مثل خودم بود , شیطونی از قیافش میبارید
اصلا فکر نمیکردم ک دختری ک جلوم وایساده و میخنده اولین کس ی باشه ک میکنمش
 
 
جذب نگاهش شده بودم ک گفت تعارفم نمیکنید بیام داخل
گفتم بفرمایید و کار و ببینید اگه خوشتون اومد شروع کنید بکار

اومد و به بقیه معرفیش کردم و بعد توضیح دادنم درباره کار گفت میشه از الان کار کنم
گفتم باشه بفرما
شخصیت جالبی داشت , تو دل برو بود
زرنگ بود تو کار از همون روز اول خودشو نشون داد
از فرداش اولین نفر میومد سر کار و آخرین نفر هم میرفت
شهلا دلبری میکرد و تو کارکردن باهام کل کل میکرد , من با همه شاگردام (خانوما) خوب برخورد میکردم و شوخی میکردم سعی میکردم محیطی درست کنم براشون تا راحت باشن و از کار خسته نشن
بعدها فهمیدم هر کی میخواست برای دوستی بهم نزدیک بشه این دختر دمش رو میچید تا من با کسی دوست نشم

البته خودمم اصلا تو این فازها نبودم و برای شخصیتم جالب نبود ک با کارگرم دوست بشم
 
 
وضعیت مالیم حسابی خوب بود , از نظر تیپ هم عالی , پرورش اندام میرفتم سر شونه و سر سینه هام بزرگ خوب هیکل گلدونی , بازوهام بزرگ و قوی شکم تکه تکه بود , رون پاهام درشت و قوی
توی کارگاه همش با استریچ بودم هم بالا تنه هم پایین تنه , دخترا از لباس پوشیدنم خوششون میومد و منم برای دل اونا میپوشیدم
موهام بلند بود ۴انگشت مونده بود به آرنجم برسه و بگم کمر سفتی هم داشتم چون تغذیم خیلی خوب بود
بگذریم , دو هفته از اومدن شهلا گذشته بود , کم کم شیطونیاش به دلم نشسته بود , ازش خوشم اومده بود
یه روز تو حیاط داشتم کنار بقیه شابلون میزدم ک یکی از دخترا اومد و گفت آقا آراد دستگاه پرس خراب شده و شهلا میگه بیاید درستش کنید
گفتم باشه بشین جای من تا برم
رفتم تو اتاق گفتم چیه
گفت برق نداره
دست زدم دیدم داغه , کلیدش و زدم دیدم روشن شد
تو همین کارا درب اتاق و بست
گفتم بعد دو هفته کار کردن هنوز کلید خاموش روشنش رو بلد نیستی دختر
گفتم برو بچه ها رو صدا کن بیان خودم پرس میزنم
اومد نزدیکم و گفت بلد بودم ولی میخواستم تنها حرف بزنم باهاتون
گفتم راجب چی
رسیده بود روبروم
گفت میدونم از دستم ناراحت میشی اما میگم بهت , من ازت خیلی خوشم اومده و میخوام باهات دوست بشم
گفتم فقط دوست
گفت یه دوست خوب هر جور ک تو بخوای
گفتم باشه الان وقت کاره بعد ساعت کار با هم حرف میزنیم

 
اومدم برم سمت در ک باز کنم و برم بیرون ک دستمو گرفت تا برگشتم بغلم کرد
گفتم شهلا زشته یکی بیاد ببینه چی میگه
تا اومدم بگم ول کن لباش و گذاشت رو لبامو شروع کرد به خوردنش
وای من روی لبام حساس بودم و زود مست میشدم , انقدر قشنگ و حرفه ای میخورد ک مست شدم و کیرم شق شد
صورت گرد و سفیدی داشت ک یکم به سرخی میزد , لباش زخیم و خوشگل و بزرگ بود مثل لبای شهناز تهرونی بود
سینه هاش درشت نمیدونم ۷۵یا۸۰بود ک من عاشق این یه مورد بودم , سینه هاش و چسبونده بود بهم , کیرم شق شده بود اما تو شلوارکم ک انقدر چسب بود نمیتونست سیخ بشه و بره لای پای شهلا
بدجور مست شده بودم
خودمو جدا کردم و گفتم بسه دختر بقیه بفهمن برای من اصلا خوب نیست
گفت میخوام بدونن و کسی نگاهت نکنه و بشی واسه من
گفتم اول اینکه من دوست دختر دارم و بعدشم موقع ساعت کار اصلا خوب نیست برو بعدا ک تعطیل شدیم بیا پیشم
آها یادم رفت بگم ک خانواده رفته بودن شهرستان و خونه کلا در اختیارم بود
یه لب دیگه ازم گرفت و گفت چشم , پس میرم بچه ها رو صدا کنم
رفت تو حیاط دنبال بقیه و منم نشستم رو تختم و لبام و مزه مزه میکردم
از یه طرف نمیخواستم به دوست دخترم خیانت کنم و از یه طرفم نمیشد از شهلا گذشت , تو همین فکرا بودم ک دخترا اومدن و شروع کردن به کار و منم رفتم تو خونه نشستم

 
ساعت ۵ شد و بعد از شستن دستاشون و لباس عوض کردن همشون رفتن , شهلا هم رفت
ای بابا ضد حال خوردم , در و بستم و بهش فحش دادم ک چرا منو تو کف گذاشت
اونا ک رفتن منم رفتم حموم یه دوش ۵ دقیقه ای گرفتم و اومدم بیرون , تو آشپزخونه داشتم واسه خودم معجون درست میکردم ک زنگ در و زدن , در و باز کردم گفتم دیوونه کجا رفتی
اومد تو گفت باید باهاشون میرفتم تا یه جایی تا شک نکنن , تا اومدم ببوسمش نذاشت گفت تو رفتی حموم بزار منم برم و زود میام
گفتم باشه و حولم و بهش دادم و رفتم آشپز خونه
رفت و فقط بدنش و شست و موهاش و خیس نکرد , داشتم معجون میخوردم ک دیدم اومد پیشم
حولم دورش پیچیده بود , یه نوشیدنی بهش دادم و رفتیم تو اتاقم
من دیوارا و سقف اتاق خوابم و با زر ورق پوشونده بودم و عین آینه عمل میکرد یکی از دوستام تو کار طراحی داخلی بود ک برام طرح واقعا قشنگی زده بود و هر کی اتاقم و میدید کیف میکرد
من نشستم رو تخت و داشتم نوشیدنی میخوردم اونم ایستاده بود و داشت میخورد
تموم ک شد در اتاق و بست حوله رو از دورش باز کرد , وای چی میدیدم یه شورت و سوتین صورتی تنش بود , چه بدن سفیدی , یکم گوشتی بود قدش ۱۷۵ سینه هاش بزور جا شده بودن تو سوتینش , طفلیا داشتن اذیت میشدن , کمرش نسبتا باریک بود شکمش صاف بود از روی شورتش خط کسش دیده میشد , باد کرده بود رونای تپل و بدون مو
انقدر حشری شده بودم ک میخواستم بهش حمله کنم , اما گفتم بچه یکم خودت و حفظ کن
برگشت تا حوله رو بزاره روی جالباسی روی در , وای وای چه باسنی داشت تقریبا بزرگ اصلا از زیر لباسای گشادی ک میپوشید نمیشد حدس زد همچین بهشتی داره , آخ من ک عاشق کون بودم این یکی داشت منو دیوونه میکرد
کیرم سیخ شده بود داشت خودشو میکشت تا زودتر بیاد بیرون , بزور جلوی خودمو گرفته بودم نمیخواستم فکر کنه بیجنبه ام
 
اصلا حرفی بینمون رد و بدل نشد انگار اونم دوست نداشت سکوت رو بشکنه , من داشتم با چشام میخوردمش , این جور موقع ها چشام قرمز و شهلایی میشه
اومد کنارم نشست از لپم بوس کرد از لاله گوشم شروع کرد به خوردن رفت سمت گردنم , با گرمای لبش مست شده بودم , با لباش و همکاریه زبونش گردنم و زیر چونه و گوشم میخورد دست انداخت لباسم و درآورد و هلم داد و منم خودمو شل کردم تا روی تخت ولو بشم
کنارم دراز کشید و دست چپش و کرد لای موهام با لباش از زیر گردنم اومد روی سینه هام و دست راستش روی شلوارکم بود و کیرمو میمالوند
آراد کوچولو بیجنبه بود اگه هر روز هم میکرد بازم سرپا و استوار بود
دستش و گرفتم و بردم تو شرتم
شروع کرد به بازی کردن با کیرم و لباش رسیده بود دوباره زیر گلوم , وای شهلا دیونم کرده بودی
هیچی نمیگفت فقط صدای من بود ک توی اتاق پیچیده بود
انقدر مست شده بودم ک میخواستم بندازمش رو تخت و وحشیانه بکنمش , اما حفظ آبرو کردم
چشامو بزور باز نگه داشته بودم , چونم و یه گاز چولو گرفت و اومد سمت گوشم و لاله گوشم و گاز یواش گرفت حالا نوبت دندوناش بود
چشم افتاد به سینه هاش , دستمو از پشت بردم و سوتینش و باز کردمو در آوردش , وای واقعا تا اون موقع همچین چیزی ندیده بودم , اخه دوستای من همشون زور میزدن سایز سینشون ۶۰ میشد , اما اینا بهشت بودن سینه سایز ۸۰
کامل افتاده بود روم و دستش تو شورتم خیس شده بود , با آب عشق کیرم دستش راحتر حرکت میکرد تو شورتم , از خودم یکم جداش کردم تا سینه هاش و بهتر ببینم
 
وای خدا چی ساخته , از خود بی خود شده بودم , چرخیدم و انداختمش روی تخت و خودم اومدم کنارش دراز کشیدم , حدود ۱۰ دقیقه گذشته بود و تو این مدت فقط صدای اه و ناله من بلند شده بود , سکس تو این حالت برام جالب بود
حالا نوبت من بود , یه کش برداشتم و موهامو بستم , از لاله گوشش شروع کردم خوردن , رفتم زیر گلوش و هواسم بود کبود نشه , شروع کردم به گرم کردن گلوش و از اونجا با لبام اومدم روی سینه هاش , چقدر شیرین بودن , نگاهش کردم چشاشو بسته بودو نفسش تندتر شده بود از سر سینه هاش گاز کوچیک گرفتم و شروع کردم به میک زدن , عین ماهی ووول میزد تو دستام
دست چپم و کردم لای موهاش , دست راستمو کردم تو شورتش و با لبام سینه هاش و میخوردم
کسش خیس شده بود , از ترس اینکه یه وقت پردش آسیب نبینه انگشت نمیکردم توش , خیلی محترمانه میمالوندمش , هی به خودم میگفتم گور پدر کلاس و شخصیت , بکش پایین و بکنش ,ولی همونطور ادامه دادم
سینه هاش واقعا شیرین بود , هی سمت راستی و میخوردم و بعد میرفتم سمت چپی , صدای شهلا بلند شده بود , ناله هاش دیوونه ترم میکرد
با لبام از لای سینه هاش اومدم به سمت پایین , رسیدم به نافش رفتم پایینتر , شورتش و یواش در آوردم
وای چه بهشتی , کس انقدر تمیز ندیده بودم , درسته نکرده بودم و همش کون میکردم ولی کوس زیدامو دیده بودم , سفید خوش بو , لبه کسش و باز کردم قرمزیه کسش واقعا خوشگل بود , مو اصلا نداشت , خیسه خیس شده بود زبونم و کشیدم روش , یه آهی کشید
زبونم و میکردم تو کسش و میاوردم بیرون , حیف بود این کس رو نخورم هر چند خوشم نمیومد
افتاده بودم لای پاهاش دست چپم روی سینه هاش بود و دست راستم رو برده بودم رو باسنش و با آبی ک لای پاهاش بود سوراخ کونش و خیس میکردم و میمالوندمش تا آماده کردن بشه
با زبونم چوچولیش و میخوردم و با لبام میک میزدم وای صدای شهلا دیگه ناله نبود داشت بلندتر میشد و حسابی ووول میخورد تو بغلم
مشغول بودم ک داد زد آراد , آراد اذیتم نکن , بکن زود باش دیوونم کردی پسر
از روش بلند شدم و برگردوندمش , آب کسش و دهن من حسابی خیسش کرده بود داشت برق میزد نشستم روی کونش , کیرم و خیس کردم و آمادش کردم , گذاشتمش دم سوراخ کونش تا با سوراخش بازی کنه و امادش کنم

 
 
خودشو کشید کنار و گفت از عقب نه درد میکنه
منم ک مسته مست بودم گفتم عقب درد داره جلو ک ممنوعه , پس انتظار داری لاپایی کنم شرمنده شهلا جون
گفت , اگه قول بدی آبت رو تو نریزی میزارم جلو بکنی
چشام گرد شد , چی میشنوم شهلا پرده نداره
گفتم مگه تو دختر نیستی , رفتم تو فکر ترسیدم نکنه همش برنامه باشه تا خودشو بندازه بهم , سردرد شده بودم چشام خمار شده بود کیرم تو دست بود و داشت میترکید
گفتم بی خیال دختر شر درست نکن برام
گفت , من دخترم ولی تا بچه نیارم پردم پاره نمیشه
من خوشحال شدم و دیگه بحث نکردم فقط بفکر کردن بودم حالا میخواد کون باشه یا کس باشه از روش بلند شدم و برگردوندمش , اماده شدم واسه کردن , وای یه مشکل دارم , تاحالا کس نکردم و یاد ندارم آخه پسر عمه کونی من بهم گفته بود تا حالا کس نکردی و وقتی خواستی بکنی مراقب باش , کس دوتا جا داره یکی مال شاش کردنش و یکیش مال کردن , اشتباه نکنی تو قسمت دیگش و پاره کنی طرفت و
منم ترسیدم , گفتم نکنه اشتباه کنم و هم آبروم میره و هم به شهلا صدمه میزنم
تو چه برزخی گیر کرده بودم , چه میدونستم ک اون بیشعور منو اسکل کرده , آخه دوست دخترامو همشونو از کون میکردم و همکلاسیامم ک فقط کون داشتن
بیخیال شدم , گفتم پاشو شهلا
گفت چرا
گفتم من عادت دارم دراز میکشم و دوستام میان روی من
دراز کشیدم و اومد روم , کیرم و خیسش کرد یواش یواش نشست روش , هی کم کم بالا پایین میکرد ک بره تو , گفتم وای وای شهلا دارم دیوونه میشم چه حالی میده , گفت صبر کن کلش بره تو بعد میفهمی
مسخره فهمیده بود ک اولین تجربمه , اون داشت ادامه میداد روی پاهاش نشسته بود و داشت کیرمو جابجا میکرد
وای من داشتم اولین سکس از جلو رو تجربه میکردم
 
وای چه تجربه ای بود , کیرم خیس بود تا نصفه میرفت تو میکشید بیرون چند بار ک تکرار کرد کامل رفت تو , کیرم خوشگله و برای شهلا کلفت بود
حالا کیرم تمامش تو کس شهلا بود وای , داغ بود , میسوخت , لیز بود , چه کیفی داشت , جلو عقب ک میکرد به کیرم فشار میومد
حالا دیگه کامل نشسته بود روم و جلو عقب میکرد , دستاش و گذاشته بود رو سینه هام و فشار میداد , تندتر از اول میکرد چشاش قرمز شده بود معلوم بود شهوتش مثل خودم زیاده , لباش و گذاشت رو لبام و میخورد , این کارش و خیلی دوست داشتم
من ک دیوونه شده بودم رو لبام حساس بودم و زود مست میشدم , زبونش و کشیدم تو دهنم و میخوردمش کردن شهلا داشت شدت میگرفت لبش و جدا کرد و دوباره دستاش و گذاشت رو سینه هام , صدای اووف و آخ خ گفتنش زیاد شد , منم صدام در اومده بود , کسش تنگ بود و کیرم هم حال میکرد و هم اذیت میشد
اوووف آراد دوست دارم
اوووف آراد عاشقتم
اووووف آراد قربون کیرت برم
با حرفاش مسته مست شده بودم , اون روی من نشسته بود و تلمب میزد و منم از پایین کمکش میکردم
شدتش زیاد شد , دستاش از رو سینه هام برداشت و از پشت گذاشت روی زانوهام و خودشو کشید عقب , من میزدم و اونم تندتر کرده بود حرکتشو چشاش بسته شده بود و میگفت آراد جان تندتر
آراد بکن داره میاد قربون کیرت برم کاش مال من بود , بزن دارم میمیرم و تو همین حرفا بود ک یه جیغ ناز و شهوتی زد و بدنش شل شد , خودشو انداخت رو من با پاهاش سفت منو گرفته بود و با دستاش محکم بغلم کرده بود
من اوج لذت بودم و هنوز ارضا نشده بودم , اینم بگم من زیر ۴۰ دقیقه ارضا نمیشم , کمرم حسابی سفته
اومدم قلط بزنم نا برم روش ک بکنم , حواسم به تخت نبود و دو نفری افتادیم پایین
 
پاهاشو باز کردم و نشستم وسطش , کیرمو گذاشتم لای کسش و یکم فشار دادم , راحت تر از قبل رفت تو دستام و گذاشتم رو سینه هاش و شروع کردم به کردن
سینه هاش بزرگ بود و تو دستام جا نمیشد
شهلا ناله میکرد و میگفت زودباش دیگه , دارم جر میخورم , پاهاشو گذاشتم رو شونه هام و شروع کردم به کردن
نفسهام تند تر شده بود , انقدر فعالیت داشتم ک بدنم عرق کرده بود , شهلا ناله میکرد , ناله مستانه
کردنم وحشیانه شده بود , صدای خوردن بدنم به بدنش با هر بار جلو عقب کردن پیچیده بود تو اتاق , بدنش واقعا عالی بود من میزدم سینه هاش بالا پایین میرفت , چقدر ناز بود
آراد تو رو خدا , دارم میمیرم
کمرم شکست , چرا ابت نمیاد
آراد حرف بزن , داره آبم میاد این میشه دوبار , بزن , تندتر
من فقط ناله میکردم و میزدم
شهلا با یه دستش بالای کسش و میمالید و اون یکی رو گذاشته بود رو سینه هاش
لباش گاز گرفته بود
معلوم بود ک داره کیف میکنه , پاهاش ک رو شونه هام بود و به هم فشار داد , گردنم داشت درد میگرفت , آراد جان داره میاد , الهی قربونت داره میاد بزن فداتشم , بکن عزیزم
با حرفاش حشری تر شدم , یه لحظه لرزید و با دستش جلو دهنش و گرفت و جیغ زد و نعره میزد , منم ک شهوتم به اوج رسیده بود هواسم نبود و آبم و ریختم تو کس شهلا
داد زد وای سوختم , وای چی بپد این , مگه نگفتم نریز , من دیگه حالیم نبود و داشتم میکردم تا قطره اخرم و بریزم تو کس

 
وای نمیدونستم کس کردن انقدر لذت داره
هنوز داشتم تلمب میزدم و خم شدم یه لب محکم ازش گرفتم
دستاش و انداخت دور گردنم و شروع کرد به خوردن لبام
گفت , عشقم تا حالا اینوری بهم خوش نگذشته بود
دیگه حسابی خسته شده بودیم دراز کشیدم کنارش و با سر سینه هاش بازی میکردم
اون دیگه تقریبا از حال رفته بود
یه بوسش کردم و رفتم حموم دوش بگیرم
اون آغاز رابطه من با شهلا بود ک بعد اون تقریبا یک سال مال خودم شد و خیلی خاطره های قشنگ باهاش دارم ک بعدا براتون مینویسم

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *