این داستان تقدیم به شما

من نرگس هستم ۳۲ ساله و همراه شوهرم فرزاد در یکی از شهرهای شمال زندگی می کنیم.زندگی خوب و عادی داریم ولی فرقمون اینه که من خیلی شهوتی هستم ولی فرزاد عادی و معمولیه هفته ای یکی دو بار سکس میخواد.۷ ساله که زندگی میکنیم ولی توی یکی دو سال اخیر بدجور هوس سکس با کس دیگه ای رو کردم که بتونه حسابی ارضام کنه…
 
ماجرا از جایی شروع شد که یه آخر هفته با دوستای خانوادگیمون رفتیم بیرون و سمت رودخونه.۴ تا زن و شوهر بودیم.بعد از ناهار من و سپیده دوستم رفتیم توی رودخونه نشستیم و هم یکمی آبتنی کردیم هم حرف زدیم کم کم بقیه هم اومدن پیشمون بعد چند دقیقه متوجه شدم نوید که دوست فرزاد و شوهر عاطفه هست بدجور داره بدن منو نگاه میکنه.خودمو زدم به بیخیالی.تقریبا نیم ساعتی گذشته بود که یکی یکی بچه ها رفتن بیرون و فقط من و سپیده و نوید موندیم.نوید به بهانه حرف زدن اومد جلو و شروع کرد حرف زدن.حواسم بود که زیر آب خیلی آروم دست میکشه رو بدنم.هر چند لحظه یکبار دست میکشید به پاهام یا کمرم.بدجور هوس کرده بودم و از طرفی هم خودمو زدم به بیخیالی .اون روز تموم شد و فکر اون لحظه ها از سرم بیرون نمی رفت.خیلی دلم میخواست باهاش سکس کنم از طرفی هم قبلا عاطفه زن نوید گفته بود که نوید خیلی شهوتی و داغه هم خودم خیلی نیاز داشتم و از طرفی هم میترسیدم چون دوست خانوادگی بودیم.
 
 
بالاخره تقریبا یک هفته ای گذشت که یک روز بعد از ظهر زنگ آیفون خورد و دیدم نوید پشت دره.جوری دست پاچه شده بودم که نمیدونستم چیکار کنم.در باز کردم اومد داخل سلام علیک کردیم و گفتم فرزاد خونه نیست.تا این حرفو زدم یهو با دست گلومو گرفت خودشو چسبوند بهم و گفت با تو کار دارم نه فرزاد.بدجور ترسیدم تو دلم میگفتم خدایا چرا اینجوری میکنه.گفتم نوید تو رو خدا ولم کن.با اینکه توی دلم خیلی داشتم کیف میکردم از اینکه داشت باهام مثل جنده ها رفتار میکرد ولی به زبون خواهش میکردم که ولم کن.از همون دم پله ها شروع کرد به دست مالی کردن و لخت کردن من تا وقتی اومدیم داخل خونه.دیگه حسابی شهوتی شده بودم و کسم خیس خیس شده بود.خوشم میومد که باهام خشن رفتار میکرد.بعد از کلی دست مالی کردن هولم داد رو مبل.نگاش کردم گفت بسه یا بازم میخوای؟خجالت کشیدم هیچی نگفتم.این بار شلوارشو درآورد و کیرشو اورد جلوی صورتم گفت بسه یا بازم میخوای؟این دفعه گفتم میخوام.وقتی گفتم انگار به گرگ گرسنه غذا داده باشن جوری اومد و کیرشو کرد تو دهنم که انگار ۱۰ ساله کس ندیده.چند دقیقه ای حسابی واسش ساک زدم بعد چند دقیقه خسته شدم و با صدای داغون گفتم بسه دیگه بکن.منو کشوند سمت خودش و چسبوند به خودش خیلی حشری بودم.فیس تو فیس هم بودیم دستمو بردم سمت کیرش که بکنم تو کسم یهو تو چشام نگاه کرد گفت فرزاد که بکن نیست از این به بعد دیگه مال منی.نمیدونم چرا اینو گفت ولی خوشم اومد.کیرشو کردم تو کسم و در حالی که فیس تو فیس هم بودیم و چشم تو چشم هم جوری ناله کردمو ارضا شدم که انگار بهش دنیا رو دادم.

 
 
وای خدای من درست لحظه ای که ارضا شدم اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که دوست شوهرم داره منو به این شکل فجیع میکنه و با من مثل جنده ها برخورد میکنه واقعا چرا؟اما این فکر فقط چند لحظه طول کشید و با ادامه کردنش دوباره شهوت کل وجودمو گرفت.چشماش خیلی خمار بود و مدام میگفت دوست داری؟و منم سرمو به نشانه تایید میاوردم پایین.بعد چند لحظه منو چرخوند و دمر روی شکم خوابوند و خودش خوابید پشتم پاهامو تا جایی که میتونستم باز کردم کیرشو کرد تو کسم و تا ته فشار داد و دوباره ارضا شدم.از لرزش بدنم و چنگ زدن به مبل انگار خیلی بیشتر لذت میبرد و مدام میگفت جووون از حالا همش میکنمت همش ارضات میکنم.از حرفاش دوباره شهوتی میشدم و دوباره با ضربه های کیرش ارضا میشدم.از روم بلند شد و روی زمین دراز کشید و گفت بیا بشین روش.اینقدر ارضا شده بودم که تمام تنم میلرزید.رفتم روش دراز کشیدم وقتی لرزیدن منو دید گفت فرزاد بلد نیست بکنه نه؟

 
 
با گفتن این حرف دوباره حشری شدم کیرشو کردم تو کسم.نمیدونم چی مصرف کرده بود چون فرزاد همیشه نهایتش ۵.۶ دقیقه ای ارضا میشد ولی نوید هرچی میکرد ارضا نمیشد نمیدونم چقدر گذشته بود شاید نیم ساعت ولی هرکاری دلش میخواست باهام میکرد.مدلایی که فقط توی فیلما میدیدم و هرگز تجربه نکرده بودم منو کرد.نمیدونم چند بار ارضا شدم ولی حداقل ۱۰.۱۱ بار شد اینقدر ناله کردم که فکر میکردم تمام همسایه ها فهمیدن.آخرش سرپا وسط پذیرایی منو نگه داشت.اینقدر میلرزیدم نمیتونستم سرپا بمونم.از دیدن وضعیتم داشت کلی کیف میکرد.شاید توی فکرش میگفت زن دوستمو جوری کردم که نمیتونه سرپا بمونه.البته اگر همچین فکری میکرد بیراه نبود.خلاصه توی همون وضعیت سرپا وسط پذیرایی اوج کردنش بودخودشم همراه من ناله میکرد.
 
دیگه داشتم التماس میکردم.میگفتم تو رو خدا تندتر.تندتر تندتر بکن.اینقدر تکرار کردم که دیدم کردنش آروم شد و محکم بغلم کرد.چند لحظه بعد در حالی که دو دستی محکم از پشت بغلم کرده بود کیرش از کسم اومد بیرون و آبش از کسم جاری شد.همونجا بازم ارضا شدم و دوتایی ولو شدیم رو زمین.از اون روز به بعد تقریبا هفته ای یک بار با هم سکس داریم و به بهترین شکل همو ارضا میکنیم.ببخشید که مجبور شدم واسه طولانی نشدن یه جاهایی رو حذف کنم.

 
 
نوشته: نرگس جمکرانی

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *