این داستان تقدیم به شما

صدای نفسام فضا رو پر کرده بود…
 
 
دیوونه وار داشتم به خودم فشارش میدادم یه نگاه به بدن سفیدش کافی بود که تا اوج برم و دیگه نفهمم الان کجاییم یا چه زمانیه. حرارت بدن جفتمون انقد زیاد بود که از گرما خفه شیم. وحشیانه لبای همو میخوردیم انقد که دیگه سر شده بود و حس نمیکردیم که لبی مونده. زبونشو میبرد تو دهنم و بعد زبون بازی یه فاصله میگرفتیم و یه نگاه بهم میکردیم تاب نمیاوردیم و دوباره از اول. هولم داد رو تخت و افتاد روم. سنگینیشو که حس کردم روانی شدم دلم میخواست تا ته بکنه توش ولی حیف که چیزی به اسم پرده نمیزاشت.اونم کاری نمیکرد شایدم میترسید. زبونش بین سینه هام و گردن و لبام در نوسان بود با دندوناش نوک سینمو میگرفت و میکشید صدای آه و نالم سمفونی این عشق بازی پر لذت بود چشمای خمارش دیوونم میکرد از سر بی حسی و لذت دلم میخواست چشمامو ببندم ولی نمیتونستم دوس داشتم زل بزنم تو عسلی چشماش. زبونش که کشیده شد رو شکمم و یه گاز ریز گرفت تا اسمون رفتم و برگشتم سرش که رفت بین پاهام همه وجودم چشم شده بود و زل زدن به چشماش محکم میخورد سرشو فشار میدادم به کسم و پیچ و تاب کمرم حشری ترش میکرد و تند تر لیس میزد…
 
 
اه و نالم به اوج رسیده بود تا مغز سرم بی حس بود و تیر میکشید ولی زود بود واسه ارضا شدن با نوازش موهاش توجهشو به خودم جلب کردم و اومد بالا سراغ لبام برعکس شدیم و حالا من روش بودم وحشیانه لباشو میخوردم رفتم سمت گردنش اروم لیس میزدم و کسمو رو کیرش حرکت میدادم آه های ریز میکشید و موهامو میگرفت جووون که میگفت حشری تر زل میزدم به چشماش کیرشو گرفتم تو دستم و باهاش بازی میکردم رفتم پایین کیر خوش فرم سفیدش دیوونه کننده بود از تخماش لیس زدم تا سر کیرش صداش بلند شده بود لبامو دور کیرش غنچه کردم و مثه ابنبات میخوردم و لیس میزدم انگار که اخرین باره ک دارم ابنبات میخورم. سرمو اوردم بالا زل زدم تو چشماش! چشماش پر التماس بود انگار که اونم مثه من محتاج یه سکس گرم بود دیگه صبر بی فایده بود منم که همیشه در مقابل چشماش خلع سلاح لبامو گذاشتم رو لبشو با باز و بسته کردن چشمام مهر تائیدو زدم به خواهش نگاهش. مثه وحشیا که تشنه بود افتاده بودیم به جون هم پاهامو از هم باز کردم و با مالیدن کسم بهش فهموندم که دیگه طاقت ندارم شروع کرد خوردن لبام سینه هام یکیو گاز میگرفت و یکیو با دست میمالید موهاشو ناز میکردم و جز آه و ناله نایی واسه گفتن چیز دیگه نداشتم..

 
 
با فشار کمرش هدایتش میکردم که بکنه تو کسم. لبامو غنچه کردم و منتظر بودم اروم سر کیرشو میمالید ولی توش نمیکرد دیگه به مرز جنون رسیدم خودمو بلند کردم و انقد خیس کرده بودم که بره تو اولش درد داشت تا زیر دلم تیر کشید ولی بعد چند مین اروم تلمبه میزد و لبمو میخورد دیگه سرتاسر لذت بودیم و بس بعد چند مین با صدای داره میاد بالای کسمو تند تر مالیدم و همزمان باهم ارضا شدیم …
 
 
نوشته: رها کیر پرست

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *