این داستان تقدیم به شما
من صدفم.بيست و هشت و سالمه و سه سالِ که ازدواج كردم و عاشق همسرم هستم…
از اولين روزى كه آرش و ديدم عاشقش شدم.قد بلند،هيكل و صورتِ جذاب و از همه مهمتر رفتار مردونه و معقولش من و شيفته خودش كرد.
من هم از نظر ظاهرى چيزى كم ندارم.اما پيش وجدان خودم ميدونم كه آرش خيلى از من جذابتره و هرجا ميره نگاه ها به سمتش جلب ميشه.با اين حال از صداقت و وفاداريش كاملا مطمعنم و ميدونم آرش فقط مال منِ.
منم خيلى هاتم و هميشه خودم و واسه شوهرم خوشگل ميكنم كه لذت ببره.اما بر خلاف ظاهر جذابش كه باعث ميشه هر دخترى حسرتِ اتفاقايى كه تو اتاق خواب ما ميافته رو بخوره،آرش اصلا مثل من هات و حشرى نيست.اگه من ازش نخوام بيشتر از يكبار در هفته سكس نميكنه.كه اين خيلى من و آزار ميده.اوايل فكر ميكردم شايد من و دوست نداره،يا من براش سكسى نيستم.در صورتى كه من انواع لباساى سكسى و بادى و انواع ست هاى مخصوص سكس رو براش ميپوشم كه به وجد بياد.اما تلاشم در بيشتر مواقع ناموفق و به هدفم نميرسم.اگه هم راست كنه و بخواد به من حال بده،با كلى اسپرى و كاندوم تاخيرى،نهايتا هفت،هشت تا ت
لمبه ميزنه و ارضا ميشه.دكتر هم رفتيم و گفت مشكلى نيست.بخاطر ناراحتى قلب هم نميتونه وياگرا استفاده كنه.من موندم از يكطرف حسرت يه سكس حسابى كه جرم بده و حالم و جا بياره و از يكطرف همسر فوق العاده مهربون و دوست داشتنيم كه حتى فكر جدايى يا خيانت بهش در زندگيم جايى نداره.
آرش ذاتا آدم سردى هست.ناراحتى قلب و فشار كار و شايد آلت تقريبا كوچيكش اين سردى رو تشديد كردن تا جايى كه سكس براش به كارِ بى اهميت و خالى از لذتى تبديل شده.
تا جايى كه بارها شده لباسهاى سكسى پوشيدم،ديلدو دم خزدار گذاشتم تو كونم و براش با همون كون قر دادم و گفتم بيا كونم و بكن.ولى تمايل نداشته.واسه اينكه تو ذوق من نخوره نازم ميده و كيرش و ميده دستم ولى بيشتر وقتا راست نميشه و منم واسه اينكه غرورش نشكنه ديگه اين نمايش و زياد ادامه نميدم.اما خودم ميمونم با كس و كون داغم كه تا آرش ميره سر كار،ميرم سراغ اسباب بازيايى كه به توصيه دكتر از تايلند خريديم،كير مصنوعى رو ميچسبونم به ديوار و خودم از پشت ميچسبم بهش كه بره تو كسم و خودم و عقب جلو ميكنم و حال ميكنم.گاهى خودم و با كون ميچسبونم كه كير بره تو كونم و خودم از زير با يه بادمجون تو كسم به خودم حال ميدم.بعضى وقت ها هم بادمجون يا خيار كلفت رو چند ثانيه ميزارم تو مايكروويو تا يكم گرم بشه و بيشتر حس كير طبيعى و داغ بده،بعدشم همزمان يكى ميذارم تو كونم،يكيم تو كسم و كلى با خودم ور ميرم.تو فانتزيام دلم ميخواد مثل اين فيلماى پورن آبكى كه يه تعميركار تلويزيون يا مثلا پليس مياد خونه و تو يه لحظه صحنه عوض ميشه و دارن بازيگر زن فيلم رو پاره ميكنن،واسم اتفاق بيفته.
من بادمجون و تا ته فرو ميكنم تو كسم و دو سه تا مرد كير كلفت و تصور ميكنم كه به ترتيب ميان كس و كون من و ميذارن و من و بين خودشون دست به دست ميكنن.
با همين افكار آبم مياد و واسه يكى دو روز راحت ميشم و دوباره روز از نو…
نميدونم تا كى ميتونم همينجورى ادامه بدم…
نوشته: صدف
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید