این داستان تقدیم به شما
سلام به همتون
من پریسام 27 سالمه
سفید کمی تپل با چشای عسلی و خیلی جذاب
که البته خیلی جذاب وخاستنی لقبیه که دوستام روم گذاشتن والبته از نگاههای شهوتبار مردایی که منو می بینن خودمم باورم شده که خیلی جذابم
با دوستام خیلی راحتم و اوناهم بامن راحتن
بیشتر وقتا یا من میرم خونه دوستام یا اونا میان خونه ما
وخیلی باهم صمیمی هستیم.
شوهرامونم تقریبا همه باهم دوست شدن…
توی رفت و آمدهایی که داریم متوجه شدم شوهر ندا جور دیگه ای نگام میکنه وهربار منو می بینه لبخند میزنه که اوایل به حساب خودمانی بودنش میزاشتم و پیش خودم فکر میکردم میخاد توی رفت وآمدها راحت باشم بهش لبخند میزدم
تااینکه ازچن ماه پیش احساس کردم. نگاههای او نگاههای عادی نیس و خانما اینو زود میگرن
من هم سعی میکردم کمتر باهاش چشم در چشم و روبرو بشم
ی روز دیدم توی تلگرام چن تا فیلم کوتاه از لب گرفتن و حال کردن زن ومردا و تعداد زیادی هم جوک سکسی و متن عاشقانه واسم فرستاده چون خطی که دست آرش بود قبلن مال ندا بود و من به اسم ندا ذخیرش کرده بودم خیال کردم ندا اونا رو فرستاده
وچون تازه از خواب بیدارشده بودم وهنوز خواب آلود بودم دیدن اون صحنه ها منو تحریک کرد
زمستان بود و پتو رو بخودم پیچیده بودم
توی همون حال پیام دادم
سلام عزیزم
انگار دیشب خوب گزشته بهت که اول صبحی اینقده شارژی و این فیلمها واسم میفرستی
بااین فیلما وجوکهایی که فرستادی داغ شدم
اگه بهترشو داری بفرست من هم کمی حال کنم
دیدم ی فیلم واسم اومد که زنه داشت با کوس خودش بازی میکرد و اونو می مالید که دونفر اومدن سراغش و از جلووعقب حسابی گاییدنش
پیام دادم من تو کف یکیشم موندم اون وقت توازاینا واسم میفرستی
دیدم دوباره فیلمی اومد که ی مرده داشت کوس زنه رو لیس میزد
منم دستمو گزاشته بودم رو کوسم و اونو می مالیدم
پیامی فرستادم ونوشتم کم کم داری منو آتیش میزنی
دلم میخاد الان یکی پیشم بود وهمین کارو بامن میکرد جنده خانم داغونم کردی
پیام داد پس اینو بگیر و بعدش فیلم کوتاه دیگری اومدکه زنه کیر مردی رو گرفته بود باهاش بازی میکرد و اونو روی کوسش تنظیم میکرد بعد هم با ی فشار تا ته اونو توی کوسش جا داد
مرده هم روی زنه افتاده. بود و سینه ها و گردنشو لیس میزد
وبعد پیام داد دوس داری الان جای اون زنه باشی
منم نوشتم انگار دیشب آرش حسابی از خجالتت دراومده
نوشت خودت چی
نوشتم مگه نمیدونی احمد رفته مأموریت
گفت پس فعلن بااینا سرکن
نوشتم اگه خودت باشی میتونی بااینا سرکنی
نوشت آره
نوشتم چرت نگو
خدامیدونه دیشب آرش چقد مالوندتد. وچن جور جرت داده که اینقده شارژی
نوشت اگه دلت میخاد حاضرم آرشو بهت قرض بدم
البته فقط چن ساعت
من هم بخیال اینکه این حرفارو میزنه که شهوتمو بالا ببره که ارضا شم درجواب نوشتم
اگه اینکارو بکنی که درحق من لطف ومیکنی و درحق خودت ظلم
نوشت چطور مگه
نوشتم واسه اینکه اگه دستم بهش برسه چنان حالی بهش میدم که تورو فراموش کنه
نوشت نه بابا تو مال این حرفا نیستی
تاکیرشو ببینی خودت خیس کردی و رمقی واست نمی مونه که بخای باهاش حال کنی
نوشتم اگه اومد اینجا و تاوقتی شوهرم از مأموریت بیاد همینجا موندگار شد تقصیر خودته ها
نوشت من که ازش سیر شدم مبارکد باشه منم یکیو واسه خودم گیر میارم حالا اونو توی بغلد بگیر و حالشو ببر
نوشتم حالا ازشوخی گزشته اگه واقعن آرش بایکی دیگه باشه توناراحت نمیشی
گفت حالا بزار آبتو بیارم بعدبهت میگم
نوشتم خودت هم میدونی این حرفا جای واقعیشو نمیگیره
و درهمون حالت که باخودم ور میرفتم نوشتم خدابگم چکارت کنه بلایی سرم آوردی که الان یکی بیاد حاضرم زیرش بخابم
گفت خوب زنگ بزن دوس پسرت بیاد سراغد
نوشتم مگه شوهرعمت دوستم باشه
چرت میگی منو چی به این کارا
نوشت یعنی خداوکیلی واسه وقت گزرونی هم که شده باکسی دوس نیستی
نوشتم خودت که خوب منو میشناشی تاالان دیدی حتی جواب سلام مزاحما رو بدم
گفتم ولی اگه داشتی واسه همچی روزایی خوب بود
نوشتم تا تورو دارم چیزی از دوس پسر کم ندارم
نوشت ولی دوس پسر چیز دیگریس
نوشتم توکه بجای دوس پسر شوهرتو به جونم انداختی
نوشت حالا از اینا گزشته اگه الان ی مرد خوش هیکل که عاشقتم باشه پیشد بود باهاش چکار میکردی
نوشتم همون کارهایی که تودیشب باآرش کردی
نوشت یعنی از کونم بهش میدی
نوشتم چشمم روشن پس کونی هم شدی وخبرنداشتم
ولی نه من تاحالا ازاین غلطها نکردم ونمیکنم
نوشت اگه خیلی اصرا ر کنه و توهم ازش خوشد بیاد بازم بهش نمیدی
نوشتم شوهرمو مگه دوس ندارم ولی تاحالا نزاشتم کیرشو به کونم بماله
نوشت اگه همون مردی که عاشقته بزور بخاد بکنه چی
نوشتم بهش میگم پس عاشقم نیستی
گفت حالا فرض کن همون عاشقت اومده پیشد چکار میکنی
نوشتم تو اول آرشو فرستادی پیشم حالا ترسیدی وچند شکلک خنده هم کنارش واسش فرستادم
و با یادآوری نگاههای آرش بی اختیار اونو کنار خودم تصور کردم و کوس و کون و سینه هامو می مالیدم و باخودم میگفتم آه آهآه آه ههههههههه. هههه آرش جونم منو بغل کن. کیرتو بده دستم که هلاکشم
من کشته اون نگاهاتم بیا جرم بده
من امروز مال توام.
در این موقه چن تا فیلم دیگه اومد
مشغول نگاه کردن اونا بودم که. صدای زنگ در خونه بلند شد
توی اوج شهوت ولذت بودم دلم نمیخاست در رو باز کنم اما باخودم گفتم شاید مادرم باشه یا داداشم
اونوقت فکرشون هزار راه میره ناچار بلندشدم برم سمت آیفون وقتی خودمو توی آینه دیدم احساس کردم مث زنایی شدم که حسابی جر خوردن
خیلی قیافم تابلو بود
گفتم اگه مادر یا داداشم بود همون پشت آیفون بهشون میگم از حموم اومدم بیرون درو واسه شما باز کنم لای درو باز میزارم بیای تو خودمم برمیگردم حموم
دیدم فکر خوبیه واسه اینه منو با اون ریخت وقیافه نبینن
آیفون رو که برداشت از تعجب خشکم زد
تا گفتم بله شما
صدای آرش بود که می گفت ببخشید بدوقتی مزاحم شدم لطفا درو باز کنید ی لحظه بیام بالا
منم انگار لال شده بودم
بی اختیار کلید ایفون رو زدم و فوری رفتم چادرمو سرم کشیدم ولی زیر چادر هیچی تنم نبود
چن لحظه بعد آرش خیلی آهسته چن ضربه به در آپارتمانمون. زد و همزمان زنگ. رو فشار داد
میخواستم بدنمو پشت در قایم کنم وفقط سرمو جلو آوردم و گفتم بفرمایید
کمی توچشام زل زد و گفت خدا بدنده چیزی شده
بادسپاچگی گفتم نه نه طوری نیس فقط تازه از خواب بیدار شدن
وبعد لبخندی زد و گفت ببخشید میخام برم دستشویی درو هل داد و اومد تو در رو هم پشت سرش بست ورفت سمت دستشویی
منم میخاستم از فرصت استفاده کنم فوری رفتم طرف اتاق خواب تالباسهامو بپوشم
چادرمو انداختمو رو تختخواب تابمو برداشتم که بپوشم دیدم آرش صدا زد جیغ نزنی همسایه ها باخبربشن دارم میام پیشت
میخاستم در اتاق رو فوری قفل کنم که قبل از خودشو به در رسوند و درو باز کرد
نمیدونستم چکارکنم لخت مادر زاد با حالی آشفته از شهوت چن لحظه پیش ونگران از وضعیت پیش اومده در یک قدمی آرش وایساده بودم
نمدونستم چی بگم انگار پاهام به رمین میخکوب شده بود
ی دستمو روی کوسم گزاشته بودم اون یکی هم روسینم بود
میخاستم فریادبزنم. اما اگه همسایه ها منو بااون وضع میدیدن چی میگفتن
آرش انگار متوجه حال زارم شده بود گفت عزیزم خودتو ناراحت نکن همون عاشقد اومده که میخاستی پیشد باشه
فیلمها رو دیدی
ندا هم آرششو بهت داده دیگه چرا منتظری
و اومد منو بغل کرد
در اون لحظه اصلا حال خودمو نمی فهمیدم
سرم گیج رفت و داشتم می افتادم که آرش منو بغل کرد
برای لحظاتی احساس کردم بیهوش شده بودم…
وقتی به خودم اومدم دیدم أرش کیر سیخ شده شو وسط رانم گزاشته. یک دستش از زیرگردنم رد کرده و پشتمو نوازش میکرو
با اون یکی دستش کمرمو گرفته و منو محکم بخودش چسبونده.
لبشو روگونه ام بالا پایین می برد تا زیر گلوم و می گفت خواهش میکنم ازکاری که کردم ناراحت نشو
بیا بجای اون فیلمهایی که واسد فرستادم ازوجود همدیگه حسابی لذت ببریم
همونطوری که دیشب ندا لذت برد
سردرگم بودم بازم خودمو به بی هوشی زدم شاید راهی بنظرم برسه. ولی اشتباه کردم
نه تنها هیچ راهی بنطرم نرسید بلکه آروم در آغوش آرش وایسادن با. ی کیر سیخ شده که مرتب به کوسم می مالیدش بازمنو شهوتی کرد و کمی بعد این من بودم که دیگه تسلیمش شده بودم و میخاستم زودتر کیرشو توی کوسم فرو کنه
خلاصه تاشوهرم ازمأموریت بیاد دوباردیگه واینبار بارضایت خودم اومد پیشم
حالا هم ازاینکه به شوهرم خیانت کردم یک کمی ناراحتم
ولی لذت وتجربه آغوش مرد دیگری رو باتمام وجود حس کردم و دلم میخاد بازم اون حس وحال تکرار بشه…
نوشته: کیر پرست
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید