این داستان تقدیم به شما
سلام.
من خسرو هستم با 37 سال سن قد و قواره و وزن معمولی ولی خیلی داغ در مورد سکس. زنم سیما ست با 33 سال سن هیکل قابل قبول و مثل من و داغتر و حشریتر در سکس. ما الان 9 سال است که ازدواج کردیم اصیلا اهل جنوب ایران هستیم ولی در حال حاضر بعلت شغلی در تهران زندگی میکنیم تقریبا همه حالتهای سکس را تجربه کردیم و من با تمام تلاشم سکس ضربدری را با سیما خصوصا زمان سکس جا انداختم ولی هر دو باین نتیجه رسیدیم که در ایران امکان پذیر نیست عرض میکنم از طریق همین سایت با ذوجهای قابل قبول اشنا شدیم و در مورد چت و تلفنی انجام دادیم ولی برای عملی کردن جرعت نکردیم و بعد از کش و قوسهای زیاد باین رسیدیم چنانچه سفر خارجی داشتیم روش در صورت امکان کار کنیم از این ماجرای قبولی سکس ضربدری ماهها گذشت تا اینکه یک سفر توریستی ثبت نام کردیم و قرار شد مدت 7 روز ب کشور سنگاپور اعزام شویم!
تمامی تدارکات سفر را مهیا کردیم و حدودا اواسط مهرماه سال جاری با اخذ مرخصر از محل کارمان عازم کشور فوق شدیم و بعد از پرواز 8 ساعته با یک توقف دو ساعته در یکی از کشورهای ثالث حدود ساعت یک بعد از ظهر وارد هتل رزرو شده شدیم با نگرش به مقررات ساعت دو اطاق را میبایست تحویل بگیریم در لابی هتل منتظر ماندیم یک زن و شوهر هم قبل از ما رسیده بودند و منتظر بودند بعد از نشستن در لابی با ذوج که قبل از ما امده بودند صحبت میکردیم من گله مند بودم که چرا بمحض ورود اطاق را تحویل نمیدند از راه رسیدیم خسته هم هستیم که شوهر زن گفت اگر بجای ما بودین چی میگفتین که 4 ساعت است منتظر هستیم بالاخره سر صحبت باز شد فهمیدیم که اهل نیجریه هستند و انها هم مثل ما برای گردش امدند ولی اولین سفر تفریحی انها نبود مرد حدود 42 ساله و زن حدود 39 ساله بودندو میدونین که اهالی نیجریه همگی سیاه پوست هستند ولی این زن و شوهر خیلی خوش صحبت و ادمهای دلچسبی بودند که قرار شد جاهای دیدنی یا تفریحی را با هم بریم البته خدمتتان عرض کنم ما بعلت نوع شغلمان کاملا مسلط بزبان انگلیسی بودیم و خوشبختانه انها هم کاملا اشنا بودند بعد از تحویل اطاقهایمان قرار گذاشتیم
که عصر با همدیگه برای شناخت اولیه باهم بیرون بریم عصر بعداز اینکه جابجا شدیم از هتل امدیم بیرون که یکجایی برای شام پیدا کنیم با توجه به تجربه دوستمان گفت غذاهای اینجا را نمیشه خورد بهتره بریم KFC که شام بخوریم ما هم قبول کردیم و ایشان بر گشت گفت حساب دونگی است من از اینکه خیلی راحت و خودمونی برخورد میکرد خوشحال شدم و بر گشتن به سیما گفتم که خوب شد اینها را پیدا کردیم و این یکهفته را تنها نیستیم بعد از شام یکجایی رفتیم نوشیدنی خوردیم و باطاق بر گشتیم خیلی دوست داشتیم که تا دیر وقت باهم باشیم ولی هم انها و هم ما خیلی خسته بودیم و صلاح دیدیم که امشب زودتر بخوابیم و ضمنا اتفاقی هم اطاقهایمان در یک راهرو و بغل هم بود امدیم اطاقمان و با سیما در رابطه با این خارجی ها صحبت میکردیم دیدم سیما هم از اینها خوشش امده موقع خواب با هم صحبت کردیم و ضربدری را عنوان کردم دیدم زیاد بی میل نیست البته تا ببینیم و ضعیت چی میشه . قرارمان در صبحانه بود که خیلی راحت با همدیگر برخورد میکردیم البته شب به سیما گفتم باید تو در برخوردات استارت را بزنی یجورایی راحت باشی
بعد از صبحانه برای بازدید از محلهای تعیین شده بردند و نهار را هم میهمان تور بودیم و عصر خسته و کوفته از بازدیدها برگشتیم و ساعتی را برای شام قرار گذاشتیم و رفتیم شام را هم با هم خوردیم و قرار شد برگردیم اطاق و هماهنگ شدیم که برای خوردن قهموه باطاق ما بیایند امدیم اطاق خودمان را اماده کردیم دیدم سیما یک تاپ که نصف سینه هاش بیرون بود با یک شلوارک کوتاه که پرسید خوبه گفتم عالی است من هم لباس راحت پوشیدم و منتظر انها بودیم که دیدیم با ظرز لباس پوشیدن انها مثل اینکه محیط کاملا داره اماده میشه نشستیم بعد از خوردن قهوه از کشورهایمان حرف زدیم و یواش یواش بحث را به سکس کشاندم و خیلی راحت و باز حرف میزدیم ضمنا شب قبل که من با سیما راجع به سکس ضربدری صحبت میکردیم گفتم که کیر سیاهپوستان بی قواره بزرگتره و سیما هم خیلی مشتاق دیدن این مورد بود دیگر صحبتها کاملا باز شده بود و از انواع سکس و کیر و کس حرف میزدیم طوریکه دست مردها رو کیرشان و زنها رو کسشان بود من پیشنهاد دادم تا انجاییکه مقدور است لخت بشویم و خوشبختانه مورد قبول واقع شد و قرار شد مردها ماملا لخت و زنها میتواننداشورت را داشته باشند اول مردها باید لخت شوند من نفر اول بودم که کاملا لخت شدم و بعد مرد سیاه پوست لخت زمانیکه شورتش را پایین کشید یک کیر سیاه نیم خیز که همانند خرطوم فیل میموند بیرون امد سیما بمن نگاه کرد گفت اوووووفففف عجب کیریه
بعد برگشت بزنش گفت خیلی لذت داره با این سکس کردن؟ او هم گفت بلی ولی کیر خسرو درست است که کوچکتره ولی خیلی خوش فرمه . البته کیر من 17 سانت بیشتر نیست بعد زنها هم لخت شدند و هرکسی با زن خودش حال میکرد سیما گفت من میتونم کیر سیاه را لمس کنم زن سیاه پوست گفت بشرط اینکه من هم مال خسرو را دست بزنم و مورد قبول شدو زنها کیرها را گرفتند و حال میکردند و هر دو شروع کردند ساک زدن من که تو حال بودم خیلی خوب ساک میزد یهو دیدم سیما دو دست کیر سیاه را گرفته و ساک میزنه میگه عجب کیریه میخوام کس بدم خسرو میخوام جرم بده گفتم عزیزم حال کن دیدم سیما دراز کشیده و لنگهاش بالاست و کیر سیاه تا تهش تو کسشه پرسدم چطوره گفت اوفف نگو که تو حالم کیرش تا خایه هاش تو کسمه و دارم ارضا میشم من هم گفتم عجب کسه این سیاه تنگ و خیلی حشری طوریکه ان منو میکنه یهو دیدم هردوتای انها ازحال رفتند سیاهه ابشو تو کس سیما ریخته و سیما هم اخ اوف میکنه سیاهه که کیرش را در اورد ابش از بغل کس سیما بیون امد و سیما هم با دستش اب منی انرا به تمام بدنش میکشه من با دیدن ان داغ شدم تمامی ابم را تو کس سیاهه خالی کردم
نوشته: خسرو
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید