این داستان تقدیم به شما
با عرض سلام من عاشق سکس ام اف ام هستم وضربدری برا همین یک داستان از خودم براتون میزارم …
***
داستان از یک روز شروع شد که تو محل کار یکی از دوستان رو که همکارمه دعوت کردم خونمون و شب پنج شنبه قرار شد بیان با خانومش پیش ما
من مهران 29 ساله و همسرم شقایق 24 ساله قد خانومم حدوده 173 و وزن 55 کیلو موهای بلند خرمایی و باسن قلمبه و سینه های لیمویی چشماش کشیده مثل ژاپنی ها هست و خیلی سکسی لباس میپوشه دوستم سعید و همسرش که اونم خیلی بانمک و یکم ریزه ولی شیطون هست اون شب اومدن خونمون
من کلی تداروکات و دوسه نوع مشروب خوب گرفته بودم همسرمن یک تاپ نیم تنه و شلوارک خانم سعید هم با یک دامن کوتاه و کفش بندی که بندش تا زیر زانوش ضربدری
بالا میومد و یک تاپ صورتی که خط سینه هاش معلوم بود و عجب چیزی بود
خلاصه اومدن خونه ما و اگر درست یادم باشه بد رو بوسی و احوال پرسی و معرفی خانومانون ببه هم داستان شروع شد
خانوم من لوندی میکرد برا من و خانوم سعید هم برا اینکه کم نیاره قربون صدقه شوهرش میرفت.
بعد یک ساعت صحبت رفتیم برای شام د مشروب که سفره رو خانومامون با هم انداختن و شروع کردیم به مشروب خوردن و مزه
سرامون داغ شده بود و بلند بلند میخندیدیم و کم کم شوخیامون بیشتر حالت سکسی رو به خودش میگرفت
چشم من دایم لای پاهای زن سعید بود و شرت قرمزش و اون کس کوچولو و پف کردش به من چشمک میزد تا اینکه
سعید متوجه شد با دست زد بهم و درگوشم گفت هیز بازی در نیار منم میتونم ها
منم از خدا خواسته در گوشش گفتم اگر میتونی بسم الله ولی تو اینکاره نیستی
خندید و گفت اکی حالا پس ببین اینطوه دیگه و باهم خندیدیم
زن سعید بهش گفت چی داریدمیگید در گو هم و میخندین
سعید بهش گفت دارم از قابلیت هام براش تعریف میکنم
و باز خندیدیم
یکم که گذشت سعید به زن من گفت راستی خانومم خیلی عالی میرقصه شما چطور
زن من هم گفت منم بدک نیست رقصم برا اینکه کم نیاره البته
و من که متوجه شدم داستان چیه و از خدام هم بود رفتم چراغ هارو لایت کردم و یک مشروب دیگه برا 4 تامون ریختم مشرب هارو که سر کشیدیم
موزیک گذاشتم و این دوتا اول عادی باهم شروع کردن به رقصیدن و ما داشتیم کیف میکردیم
و مشروب میخوردیم که یک دفعه سعید خانومش رو کشید کنار در گوشش یک چیزی گفت و بهش و به خانوم من دوباره مشروب داد و کم کم دیدم زن سعید انگار میخواد زن منو بکنه هی
خودش رو میمالید به شقایق و دستش رو میکشه رو سر و گردن زنم و یواش یواش در گوشش یک چیز میگفت اروم و گردنش رو کم کم لیس میزد و خانومم قرمز شده بود و سعید هم تشویق میکرو و میگفت یالا به شوهراتون حال بدید دیگه که هر جفتششون هم مست یک دفعه زن سعید نیلوفر شروع کرد به لب گرفتن از شقایق و کم کم تاپش رو در اورد و تاپ خانومم منم کند و شروع کردن در حال لب گرفتن لز میکردن و شقایق شهوتی شده بود کم کم که گذشت دیدم سعید کیر گندش رو در اورد منم برا انینکه کم نیارم همین کارو کردم نیلوفر به سعید نگاه کرد و سعید بهش یک چشمک زد و دست زن منو گرفت اورد پیش سعید و بهش گفت امشب این مال تو اونم مال من به هم خوش بگذره زنم یک نگاه به من کرد و نیلوفر اومد سمت من و گفت با اجازه و شروع کرد به ساک زدن و سعید به خانومم کفت بیا خجالت نکش و نشوندش و کرد تو دهن زنم آخ آخ عجب حالو هوایی بود…
خلاصه یکم که گذشت نیلوفر شرتش رو در اورد و رفت سمت زن من و گفت اهههه چقدر تو سردی
و با دست شلوارک و شرت زن منو یک دفعه تندی کشید باین و گفت راحت باش دیگه کار از کار گذشته و اینجا هیچ کس مخالف نیست
و اومد سمت من و من شروع کردم به لیس زدن کس کوچولو و خوش مزش
و سعید هم زن منو نشوند رو کاناپه و کسش رو میخورد زنامون اه و ناله میکردن که هوای خاصی حاکم بود و هر 4 تامون از شهوت داشتیم میمردیم. تا تجره نکنید نمیدونید چه لذتی داره
بعد من کیرم رو خواستم بکنم تو که یاد پماد لیز کننده افتادم رفتم از اتاق اوردمش و کیرم رو حسابی لیز کردم و دادم به سعید و رفتم سراق زنش و با یک فشار قرو کردم تا ته تو کسش.اخ گفت ولی معلوم بود داره حال میکنه سعید هم نامردی نمیکرد و محکم به کس زنم میکوبوند و کیرش رو تا ته میکرد توش زنامون ناله هاشون دیگه به جیق تیدیل شده بود و جیق میزدن و ما هم حدود نیم ساعت سکس خوب کارمون تموم شد و هر 4 تامون تو بقل هم بی حال افتادیم اون شب تمون شد و هیچ مشکلی هم برا من و همسرم و سعید و همسرش پیش نیومد و بعد خداحافظی اینبار اونا مارو دعوت کردن خونشون تا هفته بعد…
نوشته: کیر افراشته
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید