این داستان تقدیم به شما

سلام
اسمم آیدا است ۴۵ ساله‌ام از ۱۳ سالگی طعم لذتبخش سکس را در یک روز بارانی چشیده ام …
تک دختر خانواده ای ثروتمندم زیبایی و تناسب اندامم زبانزد فامیل و غریبه هاست پدرم در گوهردشت طلافروشی داشت و باغ و مستقلات و ماشین و دو دهنه مغازه که اجاره می‌داد هنوز داریم دست مامانمه  من ۱۳ ساله بودم. باغی در کلارک داریم بزرگ و با ساختمان دو طبقه‌ی اربابی.
 
کارگری داشتیم بنام ابراهیم (ابی) با قد و هیکل ورزشکاری بسیار رشید و قیافه مردونه و زمخت و جوندار که کارهای باغمون را انجام می‌داد و همانجا زندگی می‌کرد یک روز بارانی منو مامان باغ بودیم ابراهیم داشت شیشه پنجره اتاق پذیرایی مون را عوض می‌کرد من رفتم کمکش من اون زمان در سن کم قدم بالای ۱۶۷ بود وزنم ۵۹ کیلو کمر باریک باسن درشت و سینه هایی سفت و برجسته با موهای بسیار پرپشت و زیبا
همیشه پیش ابراهیم من با بلوز شلوار یا تاپ و شلوار یا تاپ و دامن با موهای باز بودم ابراهیم مثل برادرم بود غریبی نمی‌کردیم
اون روز باران شدیدی بارید مامانم طبقه پایین برگه های میوه را مرتب و ولو می‌کرد و کلی کار داشت
 
ابی گفت آیدا با دستت جام شیشه را تو فرم نگه دار تا من زهوارو پیچش کنم خودمم می‌دونستم بهانه بود خودشو بمن بمالونه آخه چند سالی می‌شد به بهانه های زیاد یجورایی منو بغل می‌کرد هر بارم که مخصوصا از پشت بمن می‌چسبید سفتی کیرشو حس می کردم و آرزو داشتم کیرشو ببینم چون خیلی انگار بزرگ بود و سفتی خاصی داشت که خوشم می‌اومد بارها از رو لباسام کیرش به لای پام میخورد و دوس داشتم کاش لخت بودیم
منم از خدا خواسته دولا شدم تا دستم رسید به شیشه راحت بگم لب پنجره رو سینم خوابیدم! نگه داشتم ابی از پشت چسبید بمن پیچی را تو سوراخی رد کرد کیرش مثل مشتی محکم و سفت‌تر از همه وقت خورد درست رو چاک کسم که اون روز من دامن نازکی تنم بود شورتم نداشتم از صبح آرزو می‌کردم ابی کیرشو بذاره لای پام حتی بکنه توش!! ابی حسابی سوارم شده بود به بهانه کار هی پیچه جاش نمیشد ابی هم تقلا می‌زد هی کیرشو بیشتر فشار میداد رو چاک کسم منم دیگه انگار داشتم به آرزوم می‌رسیدم حس خوبی داشتم دوس داشتم ادامه بده کونمو بیشتر عقب میدادم میگفتم ابی خوبه؟! منظورم مثلا نگه داری شیشه بود ابی هم میگفت آره تکان نخور الان جاش می‌ندازم..

 
تو دلم می‌گفتم احمق مگه پیجو می‌گم ؟! کونمو میگم که برات جیک کرده‌ام!!؟
دوس داشتم دامنمو بده بالا کیرشو بکنه تو کسم اب کسم راه افتاده بود تاقچه لب پنجره عریض بود اندازه ۷۰ سانت انگار رو میز تا شده بودم که حس کردم یه لحظه کیر ابی خورد به ناودون لخت کونم انگار حالیم نیست بیشتر خودمو اماده تر کردم که یهویی با دستش کیرشو انداخت لای باسنم حالا دامنم کاملا پایین باسنم بود تا زانوهام سر خورده بود پایین و کیر ابی رو سوراخ کسم نفهمیدم ایا ابی منو فشار داد رو تاقچه یا خودم بیشتر خوابیدم که کیر ابی کسمو پاره کرد و با درد رفت تو
از ترس اینکه مامان صدامو نشنوه دست ابی را گاز گرفتم ابی چند بار محکم کیرشو تو کسم عقب جلو کرد و کشید بیرون ابشو ریخت لای کونمو رو کمر و باسنم یک عالمه اب ریخت دستمو زدم رو کسم خونی بود اما درد نداشتم دوس داشتم باز بکنه توش

 
ابی ترسیده بود و داستان سرایی می‌کرد که نفهمیده و شیطون گولش زده من گفتم خیلی خوب بود باز میخام!! بکوون توش دلم خیلی میخواد!! خوابیدم لب پنجره دامنم را در آوردم بلوزمو تا رو سینه هام دادم بالا گفتم لخت شو دوس دارم گرمای تنتو رو تنم حس کنم سرشو برد لای باسنم و زبونشو انداخت رو کسم از ته دل کسمو خورد گفتم نکون نجسه خونیه ملچ ملوچش اتاقو برداشته بود گوش به حرفام نمی‌داد تا
منو خوابوند زمین بلوزمو درآورد خودشم لخت شد اینبار کیرشو دیدم عجب کیر کلفت و بلندی بود پاهامو داد بالا و گذاشت در سوراخ کسم هر چند درد داشت ولی خیلی دوس داشتم اینبار شاید پنج دقیقه ای شد شایدم بیشتر منو گایید من تو دقایق اول ابم اومد با اخ و اوووخ گفتم بکووون داره خوشم میاد که پاهامو پیچیدم دور کمرش همش دوس داشتم کیرش تو کسم باشه و بکنه لبامو مک می‌زد و سینه‌هامو میخورد گفت آبم داره میاد گفتم بریز توم نذاشتم دربیاره حس کردم همه داخل کسم پر شد از آب کیرش کمی نوازشم کرد و بوسید و پا شد گفت ابستن نشی؟!
ایا پریود میشی؟
گفتم آره تازه دو روزه خونریزیم قطع شده
 
پرسید چند روز خونریزی داشتی گفتم سه روز لباسامونو مرتب کردیم گفت برو پیش مامان شک نکنه فردا برات تست می‌کنم اگه ابسن بودی باید قرص بخوری من عین خیالم نبود!! فرداش تست کرد ابستن نبودم اینبار پنج شش ساعت منو گایید کیرشو با خط‌کش اندازه زدم ۲۶ سانت بود و کلفتیش دو مشت خودشم جا نمی‌شد تعجب کردم که چطور منو پاره نکرده فقط پردمو پاره کردع؟! اون روز خودم خواستم کونمم گذاشت کونم خیلی درد داشت آرام آرام رد کرد و جا دادم اونقدر کرم پر کرد تو کونمو رو کیرش تا کونمم فیت کیرش شد حالا ابشو تو کونم خالی می‌کرد خیلی هم لذت داشت
بعد اون روز دیگه من شدم زیر خواب ابی. رعایت می‌کردم شکمم بالا نیاد کونم جور ابشو می‌کشید و با ولع میخورد ساعتها وقتی راه می‌رفتم اب کیرشو تو کونم حس می‌کردم بارها شد ابشو تو کسم خالی کرد اما حامله نشدم نمیدونم چرا؟!
دانشگاه رفتم فوقمو گرفتم هنوز فقط با ابی رابطه داشتم اونو بعنوان همسر قبول نداشتم ولی تنها دوس پسرم بود حالا مامان هم بو برده بود هر چه نصیحتم کرد این‌همه با ابی تنهایی باغ نمون حرف در میارن تو کتم نرفت و دیگر طوری شده بود تا مامان خونه نبود زنگ می‌زدم می اومد چند بار منو می‌گایید مامان که می اومد انگار کاری نکردیم پدرم فوت شده بود

گذشت و گذشت ۳۳ساله بودم با وجود خواستگاران زیاد با دکتری معروف شوهر کردم الان یک بچه ی سه ساله دارم هنوزم با ابی سکس دارم کیر ابی دو برابر کیر شوهرمم شاید بزرگتره ابی زن نگرفته او ۶۴ سالشه نگو در بچگی اریون گرفته همین امر باعث شده عقیم بشه و بچه دار نشه آخه بعد ازدواج من با دختر عمو‌زاده اش ازدواج کرد بچه دار نشدن بعد از ۷سال زنش طلاق گرفت دیگه خیالم راحت بود بعد اون ابشو تو کسم خالی می‌کرد ابی کارهای خونه منو انجام میده اغلب شبها که دکتر نیست با ابی در یک اتاق میخوابیم دخترم سه سالشه اتاقش جداست دکتر حال گاییدن نداره همش دنبال پوله منم دنبال عشقم دکتر هم میدونه ابی منو داره می‌کنه به شوخی فانتزی منو دکتر تعریف از کیر گنده‌ی ابی است آخه ابی یک روز شاش بند شد دکتر بردش بیمارستان سوند زد اومد تعریف کرد تا بحال نه تو فیلم نه واقعیت کیری به اندازه کیر ابی ندیده
 
نمیدونست که بیش از سی ساله اون کیر مال خودمه و مانند امامزاده می‌بوسمش و تو کس و کونم ازش پذیرایی می‌کنم اما خودمو زدم به بی‌اطلاعی تا اینکه یک روز سر ظهری ابی داشت منو می‌گایید دکتر میاد خونه ناله های منو می‌شنوه ولی از ترسش نمیاد تو تا کارمون تمام میشه به خیال اینکه دیگه کاری با هم نداریم درو باز میکنه که من زیر ابی بودم روی کاناپه هنوز میرش تو کسم قفل بود داشت خوابم می برد که این اند لذتم بود بعد گاییدناش اونقدر زیرش میموندم و کیرشو تو کسم نگه می‌داشتم تا خوابم ببره ابی هم خوابش می‌برد با صدای در هردو آگاه شدیم کار از کار گذشته بود هر چند درو بسته و رفته بود اما هر دو فهمیدیم صحنه را دیده و رفته تا الانم به روم نیاورده و با گذشت بیش از ده روز هیچ از اون ماجرا حرف نزده!!

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *