این داستان تقدیم به شما

سلام
اسمم معصومه است 42 سالمه شوهرم بخاطر قند بالا مدتهاست نمی تونه سکس کنه #کیرش بلند نمی شه نزدیک به سه سال بود سکسی نداشتیم من عاشق عموی شوهرم بودم از روز عروسی همش دوس داشتم با اون ازدواج می کردم یا حداقل با او سکس کنم.28 اردیبهشت تولدم بود هر سال عموی شوهرم شاهین یا کادو میده یا نباشه با پست میفرسته و تبریک میده امسالم با پست یک روز زودتر کادوش رسید که یکدستگاه بندانداز بود(از دیجی کالا) زنگ زدم دعوت کردم گفت ایران نیستم 10 تیر میام تشکر کردم خیلی از کلمه دوست دارم و قربانت برم و فدات بشم به هم گفتیم که بیشتر از این جلوتر نرفت من دوس داشتم بگم عاشقتم که روم نیومد
منتظرش موندم تا ده تیر سه روز پیش اومد پیام داد معصومه عزیزم من رسیدم. منم ج دادم #عزیزم خیلی خوشحالم بیا دلمون برات تنگه. پیام داد تنهایی گفتم نه پیش عتیقه هستم (شوهرمو گفتم) گفت سفت بچسب تا نزدند ؟ زنگ زد
پرسید هیچ میانتون به هم خورده حرفش دو پهلو بود فهمیدم گفتم نه سه ساله اصلا #دعوا نداشتیم و میانمون به هم نخورده
گفت پس خیلی جالبه مثل همیم خخخخخ گفتم چطور گفت منو پرسا هم مدتیست میانموم به هم نخورده خخخخخ
گفت فردا میام دیدنتون تصمیم دارم یه حرفی که 21 ساله تو دلمه بهت بگم گفتم بگو هرچه گفتم نگفت
تا دیروز برای ناهار اومد منم خیلی بخودم رسیدم حمام رفته خودمو حسابی شیو کردم یکی از سکسی ترین لباسامو پوشیدم #عتیقه غرغر کرد گفتم شاهین اورپاییه از چادرو مانتو لباس پوشیده بدش میاد گفت اخه خیلی لختتیه زیر بغل و لای سینه و شلوارکتم به شورت شبیه است تا شلوارک
گفتم شاهین اینجوری دوس داره
 
ندیدی تولدم 2 ملیون داده بود بندانداز فقط کرمش تو بازار دیدم 400 هزار تومن می گفتن
عتیقه پولکیه گفتم بذار خرش کنم روز زن که به اعتقادش تولد فرح است باز برام کادوی گرونی مثل پارسال بگیره عتیقه خوشش اومد به شوخی گفت پس برو اون بیکینی که خودش خریده بپوش تا کص و کونتو ببینه بلکه یه ماشین بتز برات بخره ماشینمون دِمده شده خخخخ
گفتم لوس نشو مزه نریز ناهارو اماده کرده بودم اومد
ماشالا هیکل پهلوان زیبایی بی نظیر بازوها بادکرده چهره خندان انگار 30 سال از عتیقه کوچکتره در حالی که 8 سال از عتیقه بزرگتره با من دست داد و صورتمو طبق معمول بوسید تو گوشم یواشکی گفت خیلی خوردنی شدی
با عتیقه هم روبوسی کرد گفت کرونا که نگرفتی ؟!
ناهارو خوردیم چشامون قفل هم. بود دستام رو کصم می رفت خداخدا می کردم منو بکنه کصم خیس شد چشامو نمی تونستم از چشاش وردارم عتیقه یک مشت قرص خورد و رفت تلوزیون نگاه کردن منو شاهین تنها شدیم گفتم مبخواستی چه بگی ؟
گفت تو دنیا فقط عاشق یک زنم میدونی کیه ؟
گفتم از کجا بدونم گفت اگه تو دختر بودی می خواستی عاشق پسری بشی اون پسر کی می تونست باشه به #روح #مامانت راستشو پوست کنده بگو منِ من کردم گفتم تو …
تا گفتم تو بغلشو باز کرد میان بازوان پرقدرت و عضلانیش گم شدم و لبشو گذاشت رو لبم تا به خودم بیام شلوارکم زیر زانوهام بود و کیر کلفتش از عقب روی اوپن اشپزخونه در کصم جلو عقب میشد تا ته بره توم اصلن هم از عتیقه نمی ترسیدم
 
شاهین بقدری قدرتمند بود و با عشق منو می گایید و حرارت نفسهایش در بوسیدن و خوردن گردن و لبم تحریکم کرد تو کمتر از ده دقیقه دو بار ابم اومد تا اب خودشم اومد تو عمرم عتیقه تو یکسالشم اونهمه اب تو کصم نریخته بود که شاهین ریخت انگار ماهها ابشو ذخیره کرده بود فقط برای من …
تا خواست اب کیرشو از کصم پاک کنه نذاشتم گفتم بذار اضافیش بریزه رونام همه جام تشنه اب کیرته خودمونو مرتب کردیم رفتیم سمت عتیقه که تلوزیون میدید و سمت دید ما نبود
راه که می رفتم اب شاهین از کصم می اومد بیرون خنکم می کرد
از طفی هم از درد کیر کلفتش احساس می کردم انگار بچه ای تو شکمم گذاشته چون تا میرفت ته کوصم از نافم خبر میداد
چایی اوردم هر سه خوردیم گفت معصومه کولرو بزن سرعت اخر گرمه گفتم اخره اگه گرمته بریم تو تراس سمت حیاط خیلی خنکه گفت باشه عتیقه گفت من نمیام شما برین تا سریال تموم شد منم میام
رفتیم درم بستیم بی خبر که اومد متوجه بشیم از پنجره خواب رفتم تو در خوابو قفلشو زدم زود رفتم حمام کصمو شستم. پشت سرمم شاهین اومد کیرو خایه اش را شست هر دو لخت بودیم اومدین رو تخت تو بعل همو شروع کرد سینه هامو مک زدن و لیس و گاز زدن افتاد جون کصم که پر اب خوشو خودم بود منم کیرشو کردم دهنم بوس و لیس و رگهای کلفت زیر کیرشو هی لیس زدن گفت معصومه دوس دارم زیرم باشی تو چی ؟!
گفتم اخ که گفتی منم دوس دارم زیرت مچاله بشم زود باش تا سریال تموم نشده #پاره ام کن
که کیر کلفت دوست داشنیش نفسمو قطع کرد بخدا راست میگم یه لحظه انگار همه لب های کصم با کیرش رفت تو اخی گفتم که یه تکانی داد تخمهای درشتش در کونم خورد خنکی تخماشو حس کردم اخه رفت تو حمام اتاق خودشو با آب سرد شست گفتم چرا با اب سرد گفت تا بیشتر دوام بیارم بیشتر بکنمت زیر شاهین بعد از 21 سال حسرت داشتم پیچ و تاپ میخوردم اونم تو خونه خودم و در حضوزر شوهرم در فاصله چندمتری که دیواری بینمان حایل بود

 
یک نفس زیرش منو گایید تا ابم اومد خودشم انگار فرمان کیرش دستش بود بعد اومدن من با قدرت و انگار #دشمنشو داره جررر میده چند ضربه جانانه تو کصم زد باز کلی آب ربخت تو کصم بغلش کردم پاهام قفل کمرش بود کیرش هی دل دل می کرد تو کصم کوص منم انگار جفتشو پیدا کرده عاشقانه حاضر نبود کیرو رها کنه با ماهیچه هاش سفت کیر شاهین را بغل کرده بود شاهینم از این حرکات کصم بی نهایت خوشش می اومد عوضش بیشتر منو بغل می کرد و ماچ و بوسم می کرد سرم از تخت اویزون بود زیر گلو و سینه هامو پشت سر هم میخورد و نوازش می کرد
که در اتاق صدا کرد تند پاشدیم لباس پوشیدیم و پریدیم بالکن در بالکنو باز کردم بعد دقیقه ای عتیقه با هن وهن کنان اومد صدا می کرد خان داداش (شاهین را از بچگی چون خواهرش اش میگفته خان داداش عتیقه و بقیه کوچکترها هم خان داداش صدا می کردن) درو باز کرد اومد تراس
کلی حرف زدیم و میوه اوردم لباس پوشیده تری پوشیدم هوای بالکن خنک بود درختان حیات دید سایرین را کاملا گرفته بود شب بعد از شام شاهین گفت خسته ام باید بخوابم اتاق مستر را دادم شاهین عتیقه روی تخت خوابش نمیاد روی شزلون تو حال همیشه میخوابه منم رفتم خواب دوم که به تراس راه داره تا قفلو زدم از پنجره رفتم پیش عشقم که اماده برای گاییدنم لخت شده بود تو چند ثانیه لختم کرد تا صبح نمیدونم چند بار منو گایید از کونمم خودم گفتم گایید همش یک بار به عتیقه تو سالهای اول ازدواجمون به زور داده بودم عتیقه کیرش کوچکتر از شاهینه
شاهین خیلی اهسته و با حوصله کونمو گایید . گذاشت اختیار خودم تا هرجا که میتونم کیرشو تو کونم جاش بدم که خیلی لذت داشت درد زیادی نداشتم دو بارم ابشو پاشوند رو شکمو و سینه هامو صورتم که خواست بفهمونه قدرت پرش اب کیرش را ببینم که فوق العاده بود
 
سوگند خورد که تو عمرش بجز زنش که صرفا مادر فرزندانشه با هیچ زنی نبوده و همیشه هم زنشو بیاد من میکرده و مدت بیش از یکساله پریسا را نگاییده تا بیاد منو بکنه !!!!
شاهین 12 سال بعد از من ازدواج کرده یک پسر و دختر دوقولو دارند خودش #وازکتومی کرده #خوشبختانه خطر ابستن کردنم را نداره و نداشت
صبح با طلوع افتاب که هردو بیدار بودیم رفتم بیرون سری به عتیقه زدم عتیقه را راهش انداختم رفت دفتر املاک دوستش که واسطه گری می کنه پول خوبی هم دستش میاد
برگشتم پیش عشقم که خواب بود دلم نیومد بیدارش کنم باز کصم کیرشو میخواست یواشکی از لبش بوسیدم اومدم اشپزخونه ناهارو آماده کردم اینو موشتم این اتفاقات که نوشتم تازه است جوهرشم خشک نشده شاهین هنوزم خوابه قراره امشبم پیشم باشه
فردا میره شهرستان خونه پدرخانمش تا پریسا را ببینه من نمیدونستم پریسابیش از یکساله تو خونه پدرشه بنظرم مشکلی دارند نپرسیدم امشب وقتی تو بغلشم می پرسم ببینم چیه ؟!
طبق معمول سایتهای سکسی را را سری زدم داستان فاطی را که برادر شوهرش اونو می #گاییده را خوندم
من تهران در زرگنده زندگی می کنم وضع مالی خوبی هم داریم شاهین دکترای #سازه داره شرکت ساختمانی در بیرون از ایران کار می کنه وضعش از ما هم بهتر بود و هست…

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *