این داستان تقدیم به شما

دم عید بود و خرید و شلوغی بازارا…. من و خانومم هم تصمیم گرفتیم بریم بازار برای خریدای عید. اون روز خیلی به خودش رسیده بود. آرایش قشنگی داشت و صورتش واقعاً خوشگل و سکسی شده بود. تیپای باز و سکسی و جوون پسندی هم میزنه. یه ساپورت کرم رنگ و خیلی تنگ که از جلو چاک کص پف دار و درشتش و از پشت، لپای کون بزرگ و تپلش رو بیرون مینداخت، پوشیده بود. ساپورتش کوتاه بود و از زیر ساق تا ناخنای انگشتای پاهاش معلوم بود. زنم خیلی سفیده و کفش پاشنه بلند سیاهش باعث شده بود پاهاش خیلی سکسی جلوه کنه. یه تاپ یقه باز و زرد رنگ که از بس نازک بود، سوتین مشکیش راحت دیده میشد، به تن داشت. شهوت انگیزترین قسمت، بیرون زدن قسمتی از سوتینش از یقه ی باز تاپش بود. سینه های سایز 90 همسر عزیزم به همراه نوک درشت و تیز ممه هاش، تو اون شرایط واقعاً دیدنی بود…
 
قسمت عمده ای از چاک سینه هاش و گردی ممه هاش از تاپ زده بود بیرون و من که شوهرش بودم، حسابی تحریکم میکرد؛ چه برسه به بقیه. تنگی و کوتاهی تاپ و سینه های درشت زنم باعث شده بود تا قسمتی از شکم و نافش معلوم بشه. شال صورتی کوتاه و باریکش کمکی توی پوشوندن موهاش نمیکرد و وقتی شالش باز میشد، تمام گردن و سینه های همسرم دیده میشد. یه مانتو جلو باز خیلی نازک و کوتاه که بیشتر شبیه پیراهن بود تا مانتو، زنم رو تبدیل به یه داف بسیار زیبا و شهوتناک کرده بود. من که براش راست کرده بودم و تقریباً مطمئن بودم امروز یه اتفاق خاص قراره بیوفته…
راه افتادیم و از همون اول کار و توی مترو، چشم چرونی ها و جووووووون کشیدنا و مالیدنها شروع شد… یه جوون 25-26 ساله ی امروزی که خیلی خوش هیکل و خوش اندام بود و تیپ خوبی هم داشت، از همون مترو افتاد دنبالمون… تو شلوغی بازار و ازدحام جمعیت حسابی زنم رو میمالیدن…. دست میکشیدن به کون بزرگش، انگشتشون رو میکردن لای درز کون زنم و رد میشدن. به وضوح میدیدم مردای دیگه وقتی از روبرو میان چشمشون قفل شده به چاک کص گوشتی زنم. حق داشتن، آخه کصش خیلی بزرگ و پف داره. خانوماشون هم که از چشم چرونی شوهراشون ناراحت بودن، یه جوری میخواستن حواس مردشون رو پرت کنن….
 
رسیدیم به یه ورودی کوچیک که حجم زیادی از مردم میخواستن وارد بازار بشن. همون پسره پشت سر زنم بود و منم خودم رو زده بوم به گیجی که نمیدونم دستش داره رو کون زن من هی وول میخوره. زنم که دیگه چشماش خمار شده بود و اگر من پیشش نبودم، همونجا به یه نفر میداد. جمعیت خیلی زیاد بود و حسابی فشار میاوردن. پسره از پشت کاملا چسبونده بود به زنم و چشمای قرمزش بیانگر شهوت بالایی بود که زنم باعثش شده بود. من سمت چپ زنم بودم و زیر چشمی میدیدم که دست راستش رو از سمت راست خانمم برده جلو و سینه ی راستش رو داره از روی تاپ میمالونه….با دست چپش هم جوری که تابلو نباشه، کپل زنم رو گرفته بود و همزمان که کیرش رو فشار میداد، اون رو به عقب میکشی. فشارای کیرش کاملاً ریتمیک شده بود و بی پدر رسماً داشت رو چاک کون زنم تلمبه میزد. دیگه صورت همسرم مثل لبو قرمز بود. لباش رو به هم فشار میداد و با اون چشمای خمارش، به سختی پلک میزد…. رفتیم داخل و فشار جمعیت برداشته شد و پسره هم کمی فاصله گرفت. کمی سرگرم خرید شدیم و ذهنمون ازین موضوع دور شد. اما وجود پسره و سنگینی چشمای مردای حشری روی زنم رو احساس میکردم. یه جا داشتن یه تئاتر خیابونی اجرا میکردن و تصمیم گرفتیم که بریم ببینیم. اولش خلوت بود و تونستیم کاملا جلو بریم و به میله ها ی دور صحنه برسیم. مجدداً زنم سمت راستم بود و پسره هم پشت سر زنم. اما اینبار پسره ژاکتش رو در آورده بود و انداخته بود روی دستش. حدس زدم یه خبرایی هست…

 
خیلی سریع دور و برمون شلوغ شد و جمعیت زیادی برای تماشا اومده بودن. باز پسره چسبوند به زنم، اما بدون ترس… فکر کنم فهمیده بود تا وقتی تابلو نشه، من مشکلی با این قضیه ندارم.خیلی شلوغ شده بود و تراکم و فشار مردم باعث شده بود پایین تنشون معلوم نشه… زنم دستاش رو به میله گرفته بود و یکم کونش رو داده بود عقب. پاشنه های بلند کفشش و طاقچه ای بودن کون بزرگش، چشم انداز قشنگی برای پسره فراهم کرده بود. چشمای خانمم به زحمت باز بود و از بس حشری شده بود که لباش رو گاز میگرفت. پسره هم دست کمی نداشت و تو آسمونا بود. تکونای کیرش خیلی زیاد شده بود، جوری که با تلمبه هاش بدن زنم به لرزش های خفیفی افتاده بود که من میتونستم احساس کنم. پسره سرخ شده بود و بعد از چند لحظه سرش رو انداخت پایین و پلکاشو به هم فشار داد و کیرش رو یکی دو بار آروم کوبید به زنم… فهمیدم خودشو رو کون زنم خالی کرد. زنم که دیگه از شدت لذت به زحمت سر پا وایساده بود…
 
پسره یکم خودش رو جمع و جور کرد و رفت. یکی دو نفر هم گویا متوجه ماجرا شده بودن. چون بدجوری نگاه میکردن. خواستم به زنم بگم که بهتره بریم، دستم رو از پشت گذاشتم رو کمرش که دیدم پسره مانتوی زنم رو زده بوده بالا و گذاشته بوده رو کش ساپورت زنم. چون ژاکتش بین خودش و کون زنم بود، چیزی مشخص نبوده. اما جالبتر لکه های سفیدی بود که لای پای ساپورت زنم ریخته بود. پس ژاکتش رو انداخته بوده جلوش تا کیرش رو در بیاره و در حضور همه؛ بزاره لای پای زنم و آب کیرش رو بریزه لای پاش؟ عجب حشری هایی پیدا میشن. زنم رو متوجه وضعیت کردم و خودش رو مرتب کرد و همراه همسری که لای پاش از آب کمر یه مرد دیگه خیس شده، برگشتم به سمت خونه….

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *