این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان میخام اولین خاطره سکسمو تعریف کنم .اسمم علیه ۲۰ سالمه این خاطره واسه پارساله یعنی وقتی ۱۹ سالم بود.از خودم بگم قدم ۱۸۲ یا ۳ سانته وزنمم ۷۲ زیاد خوشگل نیستم اما سر زبون دارم هیکلمم خوبه کمو بیش بدنسازی کار میکردم.
بریم سراغ داستان
بعد کنکور همش دغدغم این بود ک کجا قبول میشم زدو شانس گند ما تو یکی از شهرستانای مشهد قبول شدم ک با تهران خیلی فاصله داشت قراشد برم اونجا خابگاه بگیرم جونم واستون بگه چن ماهی اونجا بودم ک ب تعطیلات عید رسیدیم منم برگشتم شهرمون تقریبا سوم یا چهارم فروردین بودش ک از رو بیکاری ب چن نفر خانوم سن بالا تو دایرکت اینستاشون پی ام دادم.هنوز نیم ساعت نگذشته بود ک دیدم یکیشون ب اسم فریناز ک یه خانوم سن بالای خوشگل بود جوابمو داد بعد یکم چت کردن فهمیدم ک اصالتا مشهدیه ولی خونشون تهرانه چون ی پیج مشهدی فالوو کرده بود فهمیدم.از همون اولش خیلی راحت باهام صحبت میکرد مثلن میگفت چن سالته چیکاره ای خب بلخره بازم خوب بود.از زندگیش پرسیدم میگفت شوهرم خیلی باهام سرده بهم توجه نمیکنه دنبال یکی دیگست ک از من خیلی مسن تره منم دلداریش میدادم گفتم حیف تو ک زنشی.اصلن همونا واسش خوبن.یخورده حرف زدیم ک گفتم ی یهویی بگیر برام بفرست اصلن فکرشم نمیکردم بفرسته یهو دیدم ی عکس لختی ک توش تاپ تنش بودو واسم فرستاد خط سینهای درشتشم توش معلوم بود همین ک این عکسو دیدم یهو شق کردم گفتم جووووون سایزشون چنده؟فک میکردم ناراحت بشه اما گفت ۸۰
ع: کاش مال من بودن میتونستم بخورمشون ف:دوسشون داری؟ع:اره خیلی میدی بهم ف: اره بیا واسه تو ع: اینجوری ک نمیشه حضوری بده بخورم ف:باشه هروقت اومدی بجنورد بهت میدم بخوری ع:جای دیگتم میشه بخورم ف:اگه دوس داری اره کجامو میخای بخوری ع:خوشگلتو لباتو ف:باشه من ۱۲ عید میرم بجنورد توهم بیا ع:سیزده ب درو پیش خانوادمم بعد سیزده میام.پیش خودم گفتم اینم یکی مث بقیست یخورده چت میکنه بعد میزاره میره بهش گفتم میشه از سینهاتو کست عکس بفرستی اونم بعد ی ساعت عکس جفتشونو فرستاد کسش تپل بودو خوردنی سینهاشم یخورده شل بودن ولی برا ی زن سن بالا عالی بودن.خلاصه ما تعطیلاتو با جق زدن برای فریناز گذروندیم تو این مدتم کمو بیش باهاش چت میکردم خلاصه بعد سیزده بدر سوار اتوبوس شدم رفتم بجنورد تو راه بهم گفت چرا زودتر نیومدی گفتم چرا گفتش دو سه روزه پریود شدم ولی سریع رفع میشه صبح رسیدم غروبش بهش زنگ زدم باهم قرار گذاشتیم اولین بار بود صداشو میشنیدم ب نظرم خیلی جدی میومد رفتم سر قرار دیدمش از عکسش خیلی بهتر بود ی خانوم جا افتاده چاااق ک فقط حال میده بکنیش رفتم جلو باهم خیلی عادی دست دادیم بعدش رفتیم یکی از پارکای نزدیک همونجا تو راه همش دستم یا رو کونش بود یا رو سینهاش خودشم با این قضیه مشکلی نداشت تو پارکم یخورده مالیدمش ک ب گفته خودش حسابی خیس شده بود کسش اب انداخته بود بیشتر از اونم نمیشد کاری کرد.بعد از اون شب قرار شد هروقت خونه مادرشوهرش خالی شد بهم بگه تا برم پیشش فرداشبش پی ام داد فردا غروب تنهامیشم شوهرم ک نیس بچهام هم میرن مشهد ی آخ جونی گفتم بعدش خابیدم فردا غروب ادرسو برام فرستاد گفت بیا گفتم باشه تقریبا سر کوچون بودم ک دیدم یکی اونجا نشسته خدایی خایه کردم گوشیشم ک جواب نمیداد(نگو خانوم رفته بودش حموم صافو صوف کنه)داشتم برمیگشتم ک دیدم زنگ زد گفتم من سرکوچتونم گفت ی در قرنز وسط کوچست بیا رفتم داخل خونشون دیدم موهاش هنوز خیسن از پشت چسبیدم بهش گردنشو میبوسیدم بعد برش گردوندنم سمت خودم لبامو چسبوندم ب لباش
یخورده لب بازی کردیم خابوندمش کف زمین ی تاپ مشکی تنش بود با ی دامن بلند تاپشو در اوردم ی سوتین مشکی زیرش پوشیده بود سوتینو زدم کنار سینهاشم میمکیدم یخورده ک خوردم دستمو گرفت برد وسط پاهاش اوووف تازه فهمیدم شورت نپوشیده کسشم ک قربونش بشم کلی اب انداخته بود یخورده مالیدم نخوردمش چون تازه پریودیش تموم شده بود خودمم لخت شدم کیرمو ک دید گفت جوون چقد کلفته منم گفتم واسه خودته با یدونه از دستام سینهاشو گرفته بودم با اون یکی دستمم کیرمو با کس خانوم تنظیم کردم دادمش داخل…خیلییییی داغ بودددد خیلیییم تنگ اونم همش ناله میکرد میگفت جووون چ کیری داری همش مال منه میخام جرم بدی بعد یهو ی اه کشیدو ارضا شد منم روش خابیدمو ازش لب میگرفتم یخورده کردمش ک دیدم داره ابم میاد چون میدونستم رحمشو ورداشته همشو تو کسش خالی کردم بیحال افتادم کنارش اونم فقط لب میگرفت ازم تشکر میکرد.تا صبح چن بار دیگه کردمش همون شب داشت بادخترش تلفنی حرف میزد انقد مالیدمش ک خودش گوشیو قطع کرد گفت باید بکنیم منم از خجالتش در اومدم.تا ساعت پنج شیش صبح پیشش بودم ولی خابم نمیبرد خیلی میترسیدم ک یکی بیاد.صبح ازش خدافظی کردم رفتم خابگاه رفیقامم ک بیدار شدن کونشون داشت میسوخت?چن بار دیگه باهاش سکس داشتم ولی هیچکدوم مثل دفعه اول نمیشد.الانم تهرانه قراره بیاد اینجا ولی من دیگه نمیخام برم پیشش فکر نکنم گناه کرده باشم چون خیلی وقته با شوهرش سکس نداره خودش بهم میگفت.وقتی شوهرش یکی دیگه رو میکنه اینم دل داره دیگه.ولی زن شوهردار اخرعاقبت نداره ادم چوبشو یجا میخوره.
دوستان ببخشید طولانی شد میخاستم همشو با جزئیات براتون بنویسم اسما فیکه ولی همه داستان راسته.بار اولمه ک داستان مینویسم اگه غلط املایی داشتم دیگه ب کیرو کستون بگیرین…
نوشته: علیه
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید