این داستان تقدیم به شما

سلام
من علی هستم 25 سالمه همه چیم عادیه فقط کیرم اندازه خوبی داره واسه یه زن
من یه خاله دارم اسمش نگاره 38 سالشه و دوتا بچه داره به اسم آرش (19ساله) روهام(14ساله) یه شوهر 45ساله ی تپلو کیر کوچولو
این خالم خیلی به خودش میرسه و خوش تیپ و هیکلش درشته و قدش تقریبا 170 ایناس
این داستان برای 1ساله پیشه منو خالم باهم راحتیم از لحاظ حرفی چون خیلی با هم مشروب خوردیم البته با پسر بزرگش ارش و شوهرهش حسن من همه چیو براش تعریف میکردم حتی اینکه با دوست دخترم سکس دارم و این حرفا
 
یه روز سرکار بودم ارش بهم زنگ زد که امشب مغازمو زود ببندم برم خونشون مامانش اینا رفته بودن خونه عموش دوره همی اینم پیچونده بود به بهونه کار نرفته بود مارفتیم نشستیم با هم چند پیک زدیم و گرم فیفا شدیم ساعت شد 1شب خالم اینا اومدن مشروب خورده بودن خالم اومد تو اتاق منو دید رو بوسی کرد رفت لباس عوض کرد اومد شوهرخالمم انقدر مست بود سرشو شست بدون اینکه متوجه من بشه رفت تو اتاق خوابشون خوابید
ما گرم حرف زدن شدیم روهام رو تختش خوابید که صبح بره مدرسه آرشم داشت چشاش میرفت گفتم بخواب صبح نری سر کار بیرونت میکنن با هزارتا ببخشید و این حرفا اونم خوابید خالم گفت بریم تو پذیرایی بشینیم حرف بزنیم سیگار بکشیم بچه هام گناه دارن گفتم مگه خوابت نمیاد گفت منو که میشناسی مست کنم دنبال دوتا گوش میگرئم که حرف بزنم
رفتیم پذیزایی اون دراز کشید رو مبل منم رو مبل کناریش نشستم و شروع به حرف زدن کردیم که شیطون رفت تو جلدم پیش خودم گفتم الان وقتشه امتحان کنم میخاره یا نه که گفتم من میخوام باز مشروب بخورم گفت منم میخوام رفتم از یخچال اوردم شروع به خوردن و حرف زدن کردیم لای حرفام به شوخی گفتم اون تپل چقدر خورده بود که منو ندید جفتمون زدیم زیره خنده گفت از بس چاق شده دولشم نمیتونه ببینه منم که مست بودمو پررو گفتم تو که هرشب میبینی به خنده گفت نه بابا انقدر کوچیکه دیده نمیشه منم راست راست بودم شروع کردم به دون پاشیدن گفتم تو هم حیف شدی خاله تعجب کرد گفتم راست میگم دیگه تو یه دول بزرگ لازم داشتی که بهت حال بده گفت مثل کیر تو.
 
اصلا باورم نمیشد که همچین حرفی بزنه گفتم تو از کجا میدونی گفت آرش دیده مسخره میکنه میگه علی لای پاش لوله پلیکا داره زدم زیره خنده گفتم نه بابا اونطوریا هم نیست که یهو گفت نشون بده ببینم رات میگه من خیس عرق بودم زدم تو کانال پررویی در اوردم تا دید با دستش گرفت خیلی خوبه که
من قش کردم اصلا هههه گفتم از اینا لازم داشتی بگو برات بیارم گفت الان لازم دارم میدیش به من که با خنده گفتم مال خودته هرجا خواستی بزارش
بلند شد یه لب از هم گرفتیم رفت تو اتاقارو نگاه کرد اومد شلوارشو کشید پایین از دیدین این صحنه برق از سرم پرید با جنون فراوان حلش دادم رو مبل سرم کردم لای پاشو لیس میزدمو ماچ میکردم اونم با یه دست سرم گرفته بود با یه دست دهنشو. وقتی حسابی لیس زدم داشت ارضا میشد که سری از رو میز دستمال گذاشتم لای پاشو تمیز کردم گفتم زودباش بکن تا بیدار نشدن گفتم برام بخور قبول نکرد همونطور که خوابیده بود رو مبل پاهشو انداختم دور کمرم یه تف زدم رو کیرم فشار دادم تو کسش پاهاشو قلاب کرد دور کمرم شروع کردم به تلمبه زدن با دستش دهنشو گرفته بود با یه دست هم سینشو میمالید منم تو اوج لذت بودم .یه پنج یه ربع تلمبه زدن کیرمو در اوردم ابمو خالی کردم رو سینش و شروع کردیم به لب بازی پون ابم رو سینش بود خوشم نیوم سینشو بخورم
بعد از چند دقیقه عشق و حال همدیگه رو بقل کردیم رفتیم خوابیدیم.صبح ساعت 9 کوک کرده بودم برم مغازه بیدار شدم دیدم شوهر خالم و ارش رفتن سرکار روهامم مدرسس خالمم رو تخت خواب بود به سرم زد تلافی دیشب که سینشو نخوردم و نشد از کون بکنمش الان برم تو کارش.

 
لخت شدم رفتم کنارش رو تخت زیر پتوش یه دستو انداختم زیر شلوارش تو کونش یه دستمم زیر سوتین رو سینه هاش که یهو بیدار شد با تعجب گفت دیشب سیر نشدی مگه گفتم راستش نه گفت پس تو شروع کن تا من سرحال بشم منم بلیز و شلوارشو شرتو سوتینشو دراوردم روبه روش خوابیدم شروع به خوردن سینش کردم با یه دستمم با سوراخ کونش ور میرفتم اونم ناله میکرد تا سرحال شد کیرم گذاشت لای پاش گفتم نه میخوام از کون بکنم که هر کاری کردم گفت نه درد داره.کردم تو کسش و بقلش کردم همون حالتی که روبه روم بود اونم چنگ مینداخت به کمرم یه 2.3دقیه گذشت گفتم از کون که نمیدی حداقل بذار از پشت بکنم تو کست که با کون نرمتم حال کرد باشم
برگشت خوابید زیر شکمش یه بالش گذاشتم یه تف زدم سر کیرم با تمام وزنم و زورم کردم تو کونش یه جیغ بلند کشید شرو کرد به فحش دادن.منم هم دلم سوخت هم دلم میخواست توجه نکردم افتادم روش نمیذاشتم بلند بشه .زد زیره گیه میگفت توروخدا کیرتو در بیار دارم پاره میشم منم قربون صدقش میرفتم میگفتم جان من یه دقیقه دیگه تحمل کنی جا باز میکنه اونم فقط دیگه گریه میکرد منم اروم شروع به تلمبه زدن کردم ناله هاش شروع شد…
انگار دنیارو بهم داده بودن یه کون بزرگو سفید زیرم بود و تلمبه میزدم یه 10مین تلمه زدم ابمو خالی کردم تو کونش وقتی کیرمو در اوردم خون و اب کیر سرازیر شد برگشت دوتا چک زد زیر گوشم یه لب ازم گرفت بعد گفت اولیش برای جر دادنم دومی برای ریختن ابت تو کونم .مگه من کونیتم؟منم بوسش کردمو معذرت خواستم ازش گفتم نه من شوهر دومتم خندید.
رفتیم دوتایی تو حموم همو شستیمو مالوندیم اومدیم صبحونه خوردیم اون خوابید منم رفتم سرکار….
 
 
نوشته: علی کیرطلا

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *