این داستان تقدیم به شما

سلام به همه

اسم من رضاام و 16 سالمه یه پسر عمو دارم که ازم 1 سال بزرگ تره به اسم امیر
من و این پسر عموم از بچگی با هم بزرگ شدیم و خیلی صمیمی هستیم از بچگی فیلم سوپر از گوشی بابا هامون می گرفتیم و یواشکی می دیدم…
***
کلا از همون بچگی حشری بودیم اون زمان زیاد از محرم و نامحرم چیزی نمی دونستیم و فکر می کردیم که گاییدن رو می شه با همه انجام داد از جمله مامانامون که نزدیک ترینامون بودن و چون از سن خیلی کم با یکی آشنا شده بودیم با مسائل غیرت و محرم و این چیزی زیاد آشنایی نداشتیم و همیشه مامانای هم دیگه رو دید می زدیم
سال ها میگذشت ما هم بزرگ شدیم و فهمیدیم محرم بودن چیه و از این حرفا…
ولی دید زدنامون انگار مثل یه عادت برامون شده بود
 
حالا از مامانامون بگم مامان من یه زن نسبتا قد بلند با وزن متوسط ولی با یه کون خیلی خوب و خوش فرم و زن عموم یعنی مامان امیر یه زن نسبتا گوشتی که بدرد لا پایی می خوره حالا بریم سر اصل مطلب
پارسال عموم اینا قرار بود خانه شان را تعمیر کنند و باز سازی کنند برا همین برای چند ماه که خانه شان تکمیل شود اومد خونه ی ما که دو طبقه س و اونا طبقه ی پایین نشستند و ما هم طبقه بالا
من و پسر عموم هم این چند وقت رو یا اون بالا پیشم بود یا من پایین پیشش بودم تا راحت تر مامانامونو دید بزنیم البته اینم بگم که خیلی تو کف مامانامون نبودیم ولی مثل یه عادت بود که یه لذت خواصی داشت
تا اینکه یه روز مادربزرگ مادری پسر عموم مریض شد و زن عموم مجبور شد بره شهرشون بعد از چند روز رفتن زن عموم من و پسر عموم هم به تولد دوستمون دعوت شدیم قرار شد بریم برا همین رفتیم مغازه عموم تا اجازه بگیریم بریم چون بابا من کارمند بود و شب میومد خونه برا همین از عموم اجازه گرفتیم عموم فقط پرسید کی میاین که ما گفتیم حدود 8 تا 9 گفت باشه و مواظب خودتون باشید من و پسر عموم راه افتادیم و یه 500 متری دور شدیم که یادمون افتاد پول برا کادو نگرفتیم و برگشتیم مغازه که دیدیم بستس تعجب کردیم که چرا عموم الان مغازه رو بسته..
بالاخره گفتیم بریم پیش مامان من پول بگیریم جلو در خونه رسیدیم دیدیم ماشین عموم جلو در پارکه کلید انداختیم رفتیم تو داشتیم از جلو در طبقه پایین رد می شدیم که دیدیم چه جور صدای آه و ناله میاد منو امیر با تعجب همو نگاه کردیم و برای اینکه ببینیم چه خبره رفتیم تو حیاط و از در شوفاژ خونه اومدیم تو از شوفاژ خونه یه در دیگه برای ورد به طبقه پایین بود مارفتیم تو و من امیر پشت ستون قایم شدیم

 
وااااای داشتیم دونه می شدیم وقتی اون صحنه رو دیدیم اون لحظه مغزم قفل کرده بود
دیدیم که عموم لخت افتاده رو تن لخت مامانم و چجور داره می کنتش
منو امیر همیشه دوست داشتیم مامانامونو بکنیم ولی هیچ وقت به این فکر نکرده بودیم که یکی دیگه بکنتشون
من همینجور متعجب بودم که دیدم پسر عموم داره جق می زنه گفتم چه غلطی می کنی گفت کسخل کوس مامانت نگاه کن چه سفیده آرزوم دیدن اون کوس نازش بود
منم راستش همیشه دلم می خواست کوس مامانمو ببینم برا همین از صحنه لذت بردم عموم خوابیده بود رو مامانم و کمرشو بالا پایین می کرد

 
بعد چند دقیقه بلند شد و کیر کلفتشو از کون مامانم در اورد کیرشو دیدم به پسر عموم گفتم بیچاره مامان که این همه سال این کیر کردتش پس عمومم گفت بیچاره مامان تو که الان داره جر می خوره بعد مامانم بلند شد عموم مامانم رو نشوند رو مبل و کیر کلفتشو گذاشت تو دهنش و با سرعت جلو و عقب می کرد و مامانم هم فقط اوغ می زد صورتش هم خیس شده بود عموم در این حال محکم سینه های مامانم رو گرفت و فشارشون داد
بعد مامانمو بلند کرد و پرتش کرد رو زمین مامانم حالت سگی نشست و عموم هم پرید روش و کیر کلفت و خیسشو محکم فرو کرد تو کوس مامانم و مامانم جیغ کشید و عموم شروع کرد تلمبه زدن و مامانمم فقط ناله می کرد و به عموم التماس می کرد که یواش تر کوسم داره پاره می شه ولی عموم محکم تر می کرد بعد سریع کیرشو کشید بیرون و مامانمو برگردوند آب کیرشو با فشار ریخت رو سینه های مامانم و عموم بعد ارضا شدنش نشست زمین و بعد چند دقیقه مامانم رو بلند کرد و نشوند رو مبل و بوسش کرد و گفت حالت خوبه مامانم گفت آره خوبم ولی خیلی بد کردی تمام تنم درد میکنم عموم خندید و خدا حافظی کرد و رفت ماما نمم بعد رفتن عموم  لباساشو برداشت و رفت بالا ما هم سریع رفتیم بیرون..
 
 
نوشته: اق  رضا

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *