این داستان تقدیم به شما

سلام

یه همسایه داشتیم یه پسر داشت که از من چهار سال بزرگتر بود و چون تو کوچه ما پسر دیگه ای نبود ما باهم همبازی بودیم.همیشه خونه همدیگه بودیم.باهم کشتی میگرفتیم ولی با پیشنهاد اون که همیشه زورش به من میرسید و میومد روم میخوابید،همیشه هم کیرش سفت میشد اونم میذاشت لای کونم البته از روی شلوار میخوابید روم.کم کم رو مون باز شد و لباسامونو میکندیم و با هم ور میرفتیم،اون بیشتر با کونم ور میرفت و بوسش میکرد ولی من وقتی میخواستم کونشو بوس کنم با کیرشم ور میرفتم،خیلی دوست داشتم کیرشو بخورم،اخه کیرش خیلی خوشکل بود،یه کیر تقربا14یا15سانتی تقربا سیاه،زیر کیرشم یکم پوست اضافه داشت،یه روز که داشتم با کیرش ور میرفتم گفت تو چرا همش با کیرم ور میری؟گفتم راستش خیلی خوشکله خوشم میاد باهاش ور میرم،گفت منم بهم حال میده،نشست رو مبل منم داشتم براش اروم اروم جق میزدم،در حال جق زدن یهو سر کیرشو یه بوس محکم کردم،گفت جوون یه بار دیگه دوباره بوس کردم ولی این دفه کله کیرشو یکم انداختم دهنم موقع بیرون اوردن بوس کردم،اه اه میکرد فقط میگفت دوباره، گفت میخوای بخوریش؟
گفتم اره،فقط بین خودمون باشه ها،دیدم قسم خورد گفتم باشه،کیرشو انداختم دهنم اروم اروم براش ساک زدم،یهو از رو مبل بلند شد سرمو گرفت اروم اروم تو دهنم تلمبه میزد،داشت حال میکرد ولی من از اون بیشتر که دیدم یهو سرمو محکم فشار داد و کیرشو ته ته حلقم رسوند و نگه داشت و وای وای میکرد یهو ته حلقم داغ شد،بیشرف ابشو ته حلقم خالی کرد،تا کیرشو از دهنم در اورد منم هات تهوع داشتم و عوق می‌زدم  …
 
،یکم باهاش بحث کردم دیدم فقط بوسم میکنه و میگه ببخشید دیگه بیخیال شدم،روز بعد دوباره اومد،یکم صحبت کردیم ولی اون سری میخواست بره سر اصل مطلب که روز قبلو یاد اوردیم،کیرشو در اورد گفت نگاه دوباره سفت شده،منم گرفتم دستم و باهاش بازی کردم،گفت بنداز دهنت،گفتم نه دوباره خواهش کرد،گفتم مثل دیروز نکنی؟گفت قول میدم،دوباره انداختم تو دهنم،اونم رو مبل نشته بود و داشت حال میکرد،منم محکم داشتم ساک میزدم،از پایین تا بالاشو رو لیس میزدم،گفت ابم داره میاد،گفتم میخوای چکار؟گفت شلوارتو در بیار بریزم لای کونت،شلوارمو کندم یکم تف ریخت لای کونم و عقب جلو کرد،اخه اون موقع لای کونم اصلا مو نداشت…
 
یکم دیگه زد ابشو خالی کرد. رفت و فرداش خونمون مهمون بود،اومد در زد،گفتم مهمون داریم گفت خب بیا بریم خونه ما کسی نیست،منم رفتم،همین که رفتیم تو کیرشو در اورد گفتم چته،بزا برسم،گفت بیا دیگه،یکم کیرشو خوردم بلند شد گفت لباساتو بکن گفتم چرا گفت میخوام بکنم تو کونت،من یکم ناز کردم ولی کندم،دراز کشیدم اونم اومد روم،یکم تف زد و کیرشو گذاشت رو سوراخم و فشار داد،من داشتم جر میخوردم،هی زور زدو هی زور زد منم داد میزدم خلاصه به زور فرو کرد،داشتم پاره میشدم،اروم داشت میزد دو دقیقه هم نشد،منو محکم بقل کرد و ابشو تو کونم خالی کرد،همونطوری خابید روم،گفتم خیلی نامردی گفت اخه خیلی حال میده،گفتم ولی من جر خوردم،تا چند روز بعدش هم منو کرد،دیگه زیر چشاش سیاه شده بود،گفتم یکم به خودت استراحت بده،قیافت داغون شده،دیگه هفته ای سه چهار بار با هم حال میکردیم،هرچند وقت یک بار ابشو تو کونم خالی میکرد،چون اون بزرگتر بود زودتر به بلوغ رسیده بود،من تا اون موقع ابم نیومده بود،بعد از یه سال دیگه گشاد گشاد شدم،سوراخ کونم اندازه کیر وحید شده بود،یه روز تو خونشون بودیم من دستام رو اوپن بود کونمو داده بودم عقب اونم داشت از پشت منو میکرد،منم به سمت کیرش خودمو عقب جلو میکردم،بعد از یه سال که وحید منو میکرد دیگه کمرش سفت شده بود،اوایل دو دقیقه ای ابش میومد،ولی بعد چند وقت ابش دیر میومد،مثلا یه ربع بیست دقیقه میکرد،خلاصه احساس کردم جیش دارم ولی خیلی اون روز داشت بهم حال میداد،وحید وقتی دید منم دارم تو تلمبه زدن کمکش میکنم دیگه رگباری میزد،یهو داشتم اتیش میگرفتم وحید داشت میکرد ولی من یهو بیحال شدم و ابم ریخت،وحیدم بعد یه دقیقه ابشو ریخت تو کونم،واسه اولین بار بود ابم داشت میومد،خیلی خیلی حال داد،دیگه بر عکس شده بود،دیگه همیشه من میرفتم دنبال وحید،هروقتم خونمون خالی نبود میرفتیم تویه ساختمون کوچه جلویی نیمه کاره بود،همونجا کونمو میکرد،کونم خیلی بزرگ شده بود.

 
من تازه فهمیده بودم چجوری حال کنم،ولی وحید دیگه زیاد ناز میکرد،وقتی میرفتم دنبالش منو میپیچوند،هر وقتم زیاد پاپیچش میشدم،عین وحشیا منو میکرد،خودش فک میکرد داره پارم میکنه ولی به من بیشتر حال میداد.یه روز با کلی اسرار رفتیم تو همون ساختمونه،من کلا لخت شدم ولی وحید فقط کیرشو درآورده بود،داشتم از شهوت میمردم،دگمه شلوارشو باز کردم و کیرشو انداختم تو دهنم،خیلی با شهوت واسش ساک میزدم،کیرشو تا ته ته میخوردم،لیس میزدم،یه چند دقیقه ساک زدم،چون اونجا موکت نداشت مجبورا سکس مون همیشه سرپایی بود،پاشدم برگشتمکیرشو گرفتم و گذاشتم جلو سوراخم دیدم انگار دوست نداره بندازه تو،خودمو به سمت کیرش فشار دادم و کیرشو فرو کردم تو،یکم خودم براش زدم که دیدم داره شروع میکنه،کم کم تند کرده بود،منم داشتم حال میکردم،دو دستی لای کونمو باز میکرد که کیرشو بیشتر فرو کنه،منم با دستام لای کونمو باز میکردم عین سک تلمبه میزد،تو اون ساختمون تو اتاق یکی از واحد ها بودیم،تازه داشتم حال میکردم که یهو یکی گفت خسته نباشید،وحید سریع کشید بیرون شلوارشو داد بالا،منم که لخت بودم لباسامم همون سمتی بود که محمود بود.(محمود نگهبان ساختنون بود هر چند وقت یه بار یه سر میزد)وحید دویید سریع فرار کرد،من اگر میخواستم فرارم کنم چون لخت بودم نمیتونستم،یه مرده حدود پنجاه ساله،کله تاس،شکم کنده،گفت داشت بهتون خوش میگذشت ببخشید،منم خجالت کشیدم سرمو دادم پایین،یکم ازم سوال کرد که بچه کجام و اسمم چیه و از این سوالا؟منم با مظلومیت جواب میدادم،ازم پرسید به زور داشت میکردد یا خودت دوست داری،گفتم خودم دوست دارم،گفت اگه منم بخوام میزاری بکنمت،یکم نگاش کردم،سرمو دادم پایین،گفت اگه دوست نداری مجبورت نمیکنم،دوباره شهوتی شدم،ولی نگاه به سن و سالش که کردم یه زره نا امید شدم،گفت چی شد،گفتم اخههه گفت اخه چی؟گفتم شما با من همسن نیستی،گفت مگه چیه،من تا حالا چند پسر همسن ترو کردم،کیرشو در اورد،واااای دهنم اب افتاد،گفت بیا بیا نترس،منم یکم با کیرش ور رفتم،اولش کوچیک نشون میداد،کم کم بزرگ شد دیدم جوون چه کیری اندازه کیر وحید بود ولی کلفتتر،سرش یکم بزرگتر بود.یکم لیس زدم و کم کم انداختم دهنم.دیگه رفتم تو کار دوباره عین کیر وحید براش ساک زدم ولی این یکم سخت تو دهنم جامیشد…

 
یکم که ساک زدم گفت بسه برگرد،دوباره دستمو گذاشتم رو دیوار،کیرشو گذاشت جلو سوراخم اروم اروم فشار داد ولی شکمش نمیذاشت راحت باشه،خودمو بیشتر خم کردمو با دستام کونمو باز کردم،یکم دیگه تف زدو دوباره فشار داد،سر کیرش رفت که دیدم دارم میسوزم،ولی تحمل کردم،اروم اروم فرو کرد،دیگه داشت عقب جلو میکرد،درد منم دیگه کمتر شد،دیگه منم باهاش کمک میکردم،میکرد و اه اه میکرد منم داشتم حال میکردم،ی ربع میشد داغ داغ بودم دیگه داشت ابم میومد دیدم ناله هاش داره غیر عادی میشه گفت ابمو چکار کنم گفتم بریز تو بریز تو که یهو اب منم اومد همزمان اونم تو کونم خالی کرد،یکم نگه داشت منو،کیرشو در آورد و شلوارشو داد بالا،بوسم کردو گفت دمت گرم کون خوبی داری و خوبم حال میدی،گفتم شما هم همینطور،لباسامو پوشیدمو ازش پرسیدم چه روزای میاد گفت بعد از ظهر چهار شنبه ها،گفتم پس من چهار شنبه ها منتظرم،خندید گفت باشه،دیگه وحیدو محل نمیکردم،اونم دیگه دنبالم نمیومد،ولی تا یه سال چهارشنبه ها به اقا محمود میدادم،یه موکتم تو ساختمون گذاشتم که سکسمون یکنواخت نباشه،دیگه کونم با کمرم همخونی نداشت،محمود رو موکت میخوابید منم مینشستم رو کیرش بالا و پایین میکردم،این حالتو خیلی دوست داشت…
خلاصه هرچی بگم کم گفتم،که بعد کارساختمون شروع شد و  داستانای دیگه ای شروع شد…
 
نوشته: امیر

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *