این داستان تقدیم به شما
سلام به دوستان
اسم من آریانه در حال حاضر 25 سالمه. ازدواج کردم و یک پسر هفت ماهه هم دارم.داستان برمیگرده سه سال پیش فصل بهار. من اون زمان دوسال بود از خونه زده بودم بیرون و توی مغازه سی دی فروشی رفیقم کار میکردم و شبا همونجا میخوابیدم. یکسالی بود سکس نداشتم با زیدم کات کرده بودم و پول و وقت نداشتم که تیپ بزنم برم دختر بازی. خلاصه فقط جق بود دیگه. ولی انقدر پر بودم که یه باد میومد راست میکردم. من چهره عادی و هیکل ساده دارم.قدم 178 و کیرم هم متوسط…
قضیه اون روز از اونجا شروع شد که ساعتای یک بود خلوت و یک فیلم سوپر گذاشتم بی صدا که یهو یه زنی امد داخل سریع قطع کردم. گفتش اقا این موزیک دم در از کیه.یه اهنگ قدیمی بود معرفی کردم گفت میشه داخل گوشیم بریزید.اسمش اسما بود هیکل عادی یکم یقش باز بود مانتو جلو باز با شلوار لی. سینش 75 میشد به نظرم. رمشو گرفتم و شروع کردم به ریختن موزیک.ازم خواست بیاد پشت میز.چون یه صندلی کنارم بود.گفت خستس.امد و چندتا اهنگ دیگه هم خواست. رژ غلیظی زده بود ولی لباش کوچیک بودن. درسته حشرم زده بود بالا ولی بیشتر از چشم چرونی شهامت نداشتم. ازم پرسید چرا این آهنگ قدیمی گذاشتم گفتم خاطره دارم گفت شکست عشقی گفتم بله یکم از جزئیات پرسید منم اب و تاب دادم دلش سوخت یهو دستمو برای چند ثانیه گرفت و ابراز همدردی کرد سریع ول کرد. یکم شهامت پیدا کردم شمارشو خواستم یکم مکث کرد و داد. دوباره دستمو گرفت دیگه امپرم رفت رو هزار . گفت چرا انقدر داغی با یک لبخند حالیش کردم چمه .دیدم جلو مغازه کسی نیس البته بخاطر پوستر های رو شیشه زیاد دید نداشت .
یکم کشیدمش تو بغلم سرش امد رو شونم دیگه مغزم نبود که فرمان میداد. اول پیشونیشو بوسیدم تا امدم لب بگیرم مانع شد گفت رژی میشی گفتم فداسرت اما بازم نذاشت اول خورد تو پرم یکم فاصله گرفتم کیرم باهام قهر کرد داشت میخوابید.فهمید یک خنده ای از دلسوزی کرد بعد دیدم با شالش داره پاک میکنه رژشو بعد سرش اورد سمتم دیگه چسبوندم. جاتون خالی اون لحظه شهوت حرف اول و اخرو میزد لباشو میمکیدم زبونشو میخوردم دیگه حالیم نبود تازه اشنا شده بودیم دستمو انداختم تو تابش سینشو کشیدم بیرون میمکیدم.اسما هم بیشتر میخندید و میگفت یواش تر یکی میادا. یه لحظه به خودم امدم دیدم راس میگه رفتم کرکره رو کشیدم برگشتم. نشوندمش رو صندلی کامپیوتر و ادامه دادم .سینه گردن لب سینه گردن لب لاله گوش. خلاصه کم کم خنده هاش به ناله تبدیل شد گردنشو کبود کردم.
کیرم داش جر میداد یه اسلش پام بود پس قشنگ معلوم بود دیگه روانی شده بودم گفتم پاشو.صندلی رو گذاشتم اونور میز. میز مدیریتی بود بزرگ. زیر انداز انداختم همون که شبا روش میخوابیدم خوابوندمش. میگفت چیکار میکنی چقدر هولی اریان. ولی من این حرفا حالیم نبود نه مانتوشو دراوردم نه تابشو.همونجور سینه هاش فقط بیرون بود با نوک قهوه ای پهن. دکمه شلوارشو باز کردم و با شورتش تا نصفه کشیدم پایین . شلوار و شورتمو دراوردم. هنوز نگاه بهت زدش جلو چشممه. نه کسشو خوردم نه ازش خواستم ساک برنه.یکم مو داشت خب حقم داشت فکرشو نمیکرد. کیرم از پیش اب خیس بود نیاز به تف نداشت. کردم تو یکم فشار نیاز بود ولی حتی نپرسیدم اپنه یا نه ولی وقتی مخالفتی نبود ریسک کردم. عین وحشیا پاهاشو دادم بالا حالا نزن کی بزن. کیرم رسما داشت ازم تشکر میکرد. من کمرم 10 تا 20 دقیقس معمولا. با سرعت و فشار زیادی تلمبه میزدم. و هرچی به زبونم میومد میگفتم. جون فدای کس تپلت عشقم و خلاصه تا ده دقیقه بعد فرمانده کیرم بود.
چند دقیقه بعد شلوار و شورتشو کامل دراوردم تازه دیدم شورتش فیروزه ای بود خوابیدم روش پاهاشو قفل کرد دوره کمرم.منم تلمبه میزدمو و لب میگرفتم. دیگه آبم داشت با یک فشار شدید میومد که به هر سختی بود کشیدم بیرون. چشمتون روز بد نبینه از گردنش تا بالای کسش اب یاری شد. یه دو دقیقه افتادم کنارش بعد انگار عقلم امد سر جاش. سریع با دستمال تمیزش کردم و گفتم واقعا شرمنده که زد زیره خنده.من سکس زیاد داشتم ولی هیچوقت انقدر فاصله نداشت. اسما رفت که رفت بعدا فهمیدم مسافر بودو فقط چندتا تماس داشتیم. چندماه بعدم زندگیم عوض شد. یه مدتی فیلمشو تو دوربین میدیدم و به یادش میزدم. الان فقط خاطرش موند برام…
مرسی از وقتتون
نوشته: آریان
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید