این داستان تقدیم به شما

این اتفاق برای پنجشنبه هفته پیشه، آخرای تیر 98
 
آخرین بار که باهاش بودم بعد از نامزد کردنم بود و دیگه ندیده بودمش، فقط یکی دو بار تلفنی باهاش حرف زده بودم که اونم کاری بود.
از همکلاسیای دوران دانشگاهم بود و دو سالی باهم رفیق بودیم و سکسمون لاپایی بود و ساک و این چیزا، چون اپن نبود.
دو سه سالی از ازداوجم گذشته بود که چند باری باهام در تماس بود و اخیرا باهم تلفنی صحبت کرده بودیم. ناراحت بود و یه بار هم رفتم دیدمش و باهم صحبت کردیم. یه بار که داشتیم چت میکردیم گفت که اگه بشه برای یه بار دیگه که شده میاد پیشم و منم اوکی دادم. تا اینکه پنجشنبه قبل از ظهر اس ام اس داد که اوکی هستی یا نه؟ منم خیلی روبراه نبودم اما اوکی دادم. رفتم دنبالش و رفتیم سمت خونه خواهرم، چون اونجا خالی بود و کلیدشو هم داشتم.
فاطمه قد کوتاهی داره، کون گنده نسبت به خودش، سینه های 75 و موهای بلند و واقعا زیبا و دوست داشتنی داره. تا رسیدیم توی خونه بغلش کردم و لب تو لب شدیم و حسابی لبای همو خوردیم و همزمان سینه هاشو می مالیدم و دستشو گذاشتم روی کیرم. بعد شلوارمو درآوردم و شروع کرد با کیرم بازی کردن و بعدش نشوندمش پایین مبل و شروع کرد ساک زدن. همه اینا سریع داشت اتفاق می افتاد.

 
 
یکم که برام ساک زد، بلندش کردم و هر دوتامون لخت شدیم. یه پتو آوردم انداختم وسط پذیرایی و خوابیدم روش و شروع کردم به خوردن لباش و سینه هاش و گردنش. چند دقیقه ای ادامه دادیم و آروم کیرمو میمالیدم به کسش و حال میکرد. بهم گفته بود که اپن شده، اما بازم محض احتیاط ازش پرسیدم اپن بودنش حتمیه یا نه؟ که گفت آره با خیال راحت بکن توش.
سر کیرمو خیس کردم و مالیدم به کسش، یکم بازی بازی کردم و آروم سرشو کردم توش که یه آخی گفت. معلوم بود تنگه و خیلی وقته چیزی توش نرفته. همینجور ادامه دادم تا کامل کردم توش و شروع کردم تلمبه زدن. چند دقیقه ای از جلو تلمبه زدم بعد برگردوندمش و از لای لمبه های کونش فرستادم تو کوسش، شروع کردم عقب جلو کردن، اما درد داشت و یکم دیگه که از پشت ادامه دادیم برگشتیم به پوزیشن قبلی. گفت تا ارضا نشدم ارضا نشیاااا !
اونقد تلمبه زدم تا ارضا شد و منم ادامه دادم تا آبم اومد و ریختم رو شکمش. بعد خودمونو شستیم و آوردم رسوندمش خونشون.
همه اینا حدود 1 ساعت بیشتر طول نکشید و با اینکه هول هولکی بود اما بد نبود بعد از مدت ها.
امیدوارم همیشه به سکس باشید و لذت ببرید.
 
نوشته: علی ابن آب طالبی

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *