این داستان تقدیم به شما

اولین باری که فانتزی سکس کاکولدی داشتیم:
علی، همسایمون بود و از اون خانم بازها!
بارها دیده بودمش زیرچشمی چجوری به #مرضیه (زنم) نگاه میکنه!
کاملا مشخص بود که با نگاش
داره میره زیر لباسهای مرضیه و لباش را روی تن اون بازی میده!
اولین باری که تو سکس با مرضیه، اسم علی را آوردم، هنوز یادمه!
وسط سکسمون بود.
مرضی داشت رو #کیرم بالا و پایین میرفت.
داشتم سینه های نوک سربالاش را میخوردم و میمالوندم
گردنشو گرفتم و سرشو آوردم پایین و لباشو بین دندونام گرفتم و یواش فشار دادم
سرعتش رو کیرم را سریعتر کرد
یواش تو گوشش زمزمه کردم: مرضی میخوام به #علی کس بدی!
یهو وایساد
با شوک گفت: چی؟!! دیوونه شدی؟!
گفتم: فانتزیه! خواهش میکنم! فقط یه فانتزیه!
سرشو آورد پایینو گفت: آره
گفتم: واقعا؟! گفت: میخوای کیرشو بکنه تو کسم؟
واااایییی چه حالی داد!
گفتم آره میخوام بکنتت
گفت یعنی آبشو میخوای بیارم و بریزه تو کسم؟
آره #عشقم
 
میخوام حس کنی که کیرش داره گنده تر میشه تو این کسه تنگ و داغت
گفت
یعنی میخوای حاملم کنه؟ میخوای همو منو با شکم بالا اومده ببینن و بفهمن علی منو حامله کرده و منم شدم یکی از جنده هاش؟
کاملا چوچولشو که از شهوت، گنده شده بود، در انتهای کیرم حس میکردم.
گفتم آره آره آره میخوام جندش باشی!
همینطور که سینه های خودشو میمالوند گفت
میخوام مریم (زن علی) هم بفهمه! میخوام ببینه که شوهرش با من حال میکنه نه با اون!
میخوام با اون لباس صورتیه که تو دوست داری برم خونه اش!
درو باز کنه و منو تو چارچوب ببینه و لذت ببره از خوشگلیم.
دستمو بگیره و بیارتم تو و بچسبونتم به دیوار راهروشون
سینه هامو از روی لباس فشار بده و با دستش چونمو بگیره و لبامو بخوره و بهم بگه که
مرضی میخوامت. میخوام همچین بکنمت که دیگه از خونه ام نری بیرون
حسابی حشری شده بودم و تصور این صحنه آخر شهوت بود برا و گفتم بهش
جنده ی پدرسگ! تو هم میخواهیش آره؟!!
انگشتمو کردم تو کونشو و شروع کردم کیرمو با سرعت تو کسش کردن
ادامه داد
میخواهی تو هم باشی و ببینی وقتی داره میکنتم؟
آهی کشیدم و گفتم معلومه!
میخوام بهش لب بدی
همونطوری که به من میدی و زبونتو بکنی تو دهنش و بهش بگی که زبونشو بکنه تو دهنت
میخوام بهش بگی که
علی
من مال توام هرکاری میخواهی باهام بکن
میخوام
 
دکمه های پیراهنشو باز کنی و درش بیاری و
دستاتو بکشی رو تن پشمالوش و نوک سینه هاشو ساک بزنی براش و بوسشون کنی
میخوام کمربندشو بازکنی و کیرش که از روی شلوار قلمبه شده ببینی
شلوارشو بکش پایین
بهش بگو که میخوای رو تختی که کس مریم میذاره تورو بکنه
صدای آه و ناله مرضی حسابی بلند شده بود و میترسیدم همسایه ها بشنون.
ادامه داد
کیرشو از تو شورتش درمیارم و میبوسم
یه زبون میزنم سرش!
واییی خداجون چه داغ و گندست! علی! تو که با این منو جر میدی!
بهش میگم که
میخوام زنت بشم ولی تو که با این، زنتو جر میدی.
میخوام سرمو بگیره تو دستش و سعی کنه کیرشو تا دسته بکنه تو دهنم! مانع میشم
میرم عقب
پرسید
میخوای علی لختم کنه یا خودم جلوش لخت بشم؟
مرضی! عزیزم تو یه جنده ی واقعی هستی!
خودت لخت شو براش!
یواش زیپ لباسمو میکشم پایین
علی داره #لذت میبره از این صحنه

 
لباسم میفته پایین و فقط سوتین و شورت خطی تنمه
میاد جلو و سینه هامو از تو سوتین میکشه بیرون و لذت میبره از دیدنشون!
سوتینو درمیاره و دستای مردونش سینه هامو چنگ میزنن و میمالونن
کیر گنده و کلفت و داغش را رو شکمم حس میکنم
دوست دارم بخورمش
زانو میزنم جلوش و یهو همه کیرشو میکنم تو دهنم
ناله ای میکنه و میگه وااااای مرضی عاشقتم تو بهترین جنده ای هستی که تاحالا #گاییدم
.
دیگه داشت دیوونم میکرد
حالا دیگه من
روی مرضی بودم و لنگاش رو شونم بود و صدای چلپ چلپ تقه هام به کسش و تن و بدن عرق کرده هردومون، شهوتمونو بیشتر کرده بود
تو گوشش گفتم
میخوام علی شورتتو دربیاره و تو بهش بگی که میخوای زنش بشی
بگو که میخوای
مرضی گفت
آره واقعا میخوام
دوست دارم حاملم کنه و تو ساختمون همه بگن این مرضیه است که علی حاملش کرده ها!
میخوام تماس کیر داغشو با چوچولم حس کنم
میخوام ببینم تورو که داری جق میزنی وقتی اون داره مرد من میشه و منو #تسلیم خودش میکنه
ناله کردم
مرضی
جنده
آبم داره میاد
آبم داره میاد
علی عشقم
آب منم داری میاری
 
گفت: آره عزیزم آره علی، عشقم آب منم داره میاد
علی عزیزم آبمو بیار آبتو بپاش تو کسم بپاش علی جونم بپاااااش!
فکر کنم 16، 17 دفعه ای کیرم نبض زد و آب پاشید تو کس مرضی و
اونم فریادهاش مطمئنم تو سکوت شب، بگوش همسایه ها رسید و این بیشتر حشریمون میکرد!
افتادم روش
خیس عرق بودیم
تا حالا اینجوری سکس نداشتیم!
مرضی
کیرمو که هنوز تو کسش بود، با عضله های کسش، فشار داد تا تموم آبم بریزه تو کسش
میدونست که از این “هنرنماییش” خیلی خوشم میاد
یواش زمزمه کردم
این کارو واسش میکنی؟
خندید و زد رو شونمو گفت
اونموقع دیگه ولم نمیکنه که!
مریمم میکنه بیرون از خونه و منو #واقعا زنش میکنه
یه تقه ی محکم زدم تو کسش گفتم
زنه جنده ی خوشگل من!
و یوواااش کیرمو از کسش در آوردم و
دراز کشیدم کنارش
اونم همیشه عادت داشت میومد تو بغلم
سینه هاش هنوز بزرگ بودنو و نوکاشون #سفت و #ملتهب
پرسید
واقعا گفتی
 
گفتم فانتزی بود #فقط واسه #اینکه سکسمون کمی هیجان انگیزتر بشه
گفت: آهان چون (و دستشو بعلامت سیلی نشون داد و گفت) از اینا!
.
ولی
این شروعی بود واسه فانتزی های بعدی …..

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *