این داستان تقدیم به شما

باسلام و عرض ادب خدمت همه شما دوستان گلم.رامینم ۲۹ سالمه قدم ۱۷۸ وزنم ۱۷۰ تقریبا یه سالی میشه ازدواج کردم .خانومم ندا ۲۶ سالشه قدش ۱۶۸ وزنشم ۵۸ کلیو سینه هاش تقریبا۷۰ .الان ۵ ساله باهمیم ولی ۴سال با هم دوست بودیم. ندا به واسطه ی کمک های من و البته توان خودش پزشکی قبول شد و الان دانشجوی پزشکی هست.بریم سراغ اصل داستان من از بچگی توسط پسر عمم کون دادنو تجربه کردم ولی تقریبا همش لاپایی میدادم یه خورده بزرگتر شدم دیگه بیخیال این کار شدم ولی همیشه یه خیار واسه خودم داشتم.گذشت تا ۵ سال پیش با ندا آشنا شدم همزمان با ندا یه دوس دختر داشتم که متاهل بود و همیشه زیر پای من بود همچین میکردم که بعضی وقتا له میکرد کس و کونش. خلاصه ندا از رابطه ی منو یلدا اطلاع پیدا کرد و رابطمون تقریبا یکماهی خراب شد و ندا تو این مدت با یه پسره به اسم وحید دوست شده بود و وحید ندا رو دوبار از پشت کرده بود و یه بارم واسه دوستش سعید برده بودش که اونم از کون ندا رو کرده بود که همین کار باعث شد رابطشون خراب شه.
خلاصه بعد یه مدت باهمدیگه دوباره دوست شدیمو منم گفتم من به ندا خیانت کردم اونم تو قهریمون با دونفر دیگه سکس کرده و همه چی پایه هم صاف باهم برگشتیم و واقعا همو دوس داشتیم خلاصه اصل ماجرا بر میگرده به پارسال که ازدواج کردیم.همیشه دلم سکس ضربدری میخواست یا نهایتا نفرسوم مرد تو رابطمون.اوایل ازدواج تو سکسمون به ندا میگفتم ولی فکر میکرد شوخی میکنم یه بار جدی گفتم که یکی دوروز باهم قهر بودیم.خلاصه همینجور این موضوع تو ذهنم بود تا یه شب یکی از پزشکا تولد خانومش بود و خیلیارو دعوت کرده بود منو خانومم دعوت بودیم خانومم همیشه تو عروسیا تقریبا پوشیده میرفت و میگفت در شان یه پزشک نیست لختی بره واز این چیزا ولی اونشبه تولد با یه لباس لختی اومد جلو من و گفت تیپم خوبه که منم لذت میبردم بقییه خانوممو دید بزنن لباسه یه تاپ بود که چاک سینش معلوم بود و یه دامن که تا بالایه زانوش بود و وقتی دور میزد میشد شرت مشکیه سکشیشو دید.خلاصه رفتیم تولد تقریبا همه همکارایه ندا از تیپ ندا تعجب کرده بودند ولی خب تقریبا تیپ همه خانوما مثل هم بود و لختی که جلب توجه نمیکرد.تو این مدت تقریبا همه مشروب میخوردن و کله ها داغ بود یه پسره بود خیلی دوره ندا رو میگرفت اینم بگم وقتی رفتیم اونجا ندا تقریبا کم مییومد پیش من و تقریبا واسه دکترا دلبری میکرد.یه پزشک بود که باهم تو مهمونی دوست شده بودم یه پسره تقریبا۳۰ساله بود ازش پرسیدم که پسره کیه که با اون خانومه همش هست (نگفتم خانوممه) گفت اسمش سیاوشه دکتره ارتوپد هست این دوتا از وقتی دانشجو بودند باهم دوست بودند .پسره ۳۰ ساله که اسمش امین بود چون مست بودو منو نمیشناخت اطلاعات کامل داد.گفت یه بار سیاوش ندا رو آورد خونه ی ما و اینجوری که سیاوش گفته دو سه دست کرده .منم کیرم تو شلوارم شق شده بود هیچی نگفتم وریلکس بودم.خلاصه مهمونی تموم شد ولی همش صحبتای امین تو ذهنم بود.شب وقتی میخواستیم سکس کنیم اینقدر شوق داشتم که با دوتا تلمبه ابم اومد.خلاصه گذشتو میگفتم همونی که میخوامو پیدا کردم .
فرداش به ندا گفتم اون پسره که دیشب خیلی باهات میرقصید کی بود ؟گفت یه پسره با شخصییت پزشک ارتپده و اسمش سیاوشه قبلا تو درسا خیلی بهم کمک میکردو اینا گفتم مجرده یا متاهل گفت تقریبا ۳ماه زودتر از ما عروسی کردند.بعد فهمیدم ندا منتظره سیاوش بوده که بیاد بگیرتش نیومده و ندا اومده سمت من.خلاصه بهش گفتم یه شب شام دعوتشون کن خونه خیلی خوشحال شدو گفت باشه خلاصه دعوت کردیم.من سر کار بودم(مهندس نفت نخازن هستم) از سر کار اومدم دیدم اووف ندا چه چیزی شده یع ساپورت نااازک که راحت شورتشو میشد دید با یه بلوز استین کوتاه ولی لباسه بلندبود تقریبا باسنشو کاور میکرد.خلاصه مهمونا اومدند و سیاوش با خانومش اومدند داخل و سلام احوال پرسی من متوجه اشاره هایه خانومش میشدم ولی به رو خودم نمیاوردم.ندا اونشب همچین جلو سیاوش دلبری کردو کس و کونشو نشون داد که من کیرم داشت منفجر میشدمشروب خوردیم ۴تایی یه اهنگ گذاشتیم برقصیم یکم رقصیدیم بازم مشروب خوردیم واقعا مسته مست بودیم سیاوش داشت با خانومم میرقصید منم با ویدا .ویدا یکم حالش بد شد رفت صورتشو اب بزنه ولی ندا و سیاوش اصلا حواسشون به ما نبود رفتم دستشویی پشت سر ویدا ازپشت گرفتمش گفت من حالم خوبه بهترین این نمیشه بدون حرف و سریع برگشت زیپ شلوارمو داد پایین و شروع کرد به ساک زدن منم مات مونده بودم واقعا وارد بود عالی ساک میزد یه ربع پشت سر هم ساک میزد که یهو ابم اومد تا قطره اخرشو قورت داد برگشتیم تو پذیرایی که دیدم سیاوش افتاده رو ندا و دارن از هم لب میگیرن سیاوش برگشت تا منو دید گفت ببخشید یهویی شد که ندا گفت خیلی خوب ساک میزنی ویدا خانوما فهمیدم ندا مارو دیده خلاصه گفتم راحت باشین ندا سریع خودشو لخت کرد و فقد بایه شورت که اصلاحا بهش میگن نخ در بهشت جلو ما سه تا بود

ویدا به سیاوش گفت منم لخت شم گفت اره اوفففف چه هیکلی داشت توپولی و سفت شورت نپوشیده بود یه کس تپلی که ادمو روانی میکرد سیاوشبلند شد و لخت شد اوووف چه کیری داشت مثله عربا ۲۳ رو راحت راحت کلفت گرفت جلو صورت ندا و گفت ساک بزن خانومم از خدا خواسته واسش ساک میزد منم شروع کردم به خوردن سینه هایه ویدا اووف خیلی حال میداد برگشتم دیدم نصف کیره سیاوش تو کس ندا هست و ندا داره میمیره از لخت بدون مقدمه کیرمو گذاشتم دم کس ویدا و هل دادم داخل کسش گشاد بود ولی داغ داشتم کس دادن زنمو میدیدم ازیه طرفم کیرم تو کسه یکی دیگه بود همچین تو لذت بودم که ابم اومد و پر فشار ریختم تو کس ویدا اونم گفت اوووف داغ شدم یه چند دقیقه کیرم تو کسش بود و همراه ابم اومد بیرون ولی سیاوش یه پشت داشت زنمو جر میداد دلم میخواست سیاوش منم بکنه داشت ابش مییومد که از کس زنم کشید بیرون و ریخت رو سبنه هاش و به زنش گفت بیا لیسش بزن واقعا عالی بود تقریبا هفته دوبار وقتی پریود نیستن با همیم و واقعا عالیه. قراره برم رو مخ سیاوش که منم بکنه…
نوشته: رامین حلقوی

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *