این داستان تقدیم به شما

با شراره زنم رفتیم خرید تا شراره رفت اطاق پرو حس اینکه الان پشت پرده زنم لخته وسوسم میکرد خدایی فروشنده هم خوب بکنی بود…
 
زنم- عزیزم، میشه یه لحظه بیای؟
من- جان؟ پوشیدی؟
زنم- خیلی خوشگله؛ ولی از کونم بالا نمیره….
صدام رو آوردم پایین و به شوخی گفتم: از بس که کون میدی حشری خانوم…
زنم- هیسسسسسسس میشنوه میاد جرم میده ها… مگه من جندم؟
خاطراتی که زنم با جنده بازیاش برامون درست کرده بود رو مرور کردم و تو دلم گفتم تو استاد همه ی جنده هایی…..
من- الان مشکلت رو حل میکنم، میدونم دردت چیه…. آقا، ببخشید، یه لحظه تشریف میارید….
مرد فروشنده- در خدمتم
من- آقا، این ساپورتی که دادید خیلی مورد پسندمونه، فقط مشکلش اینه که از رو باسن خانومم بالا نمیره….. آخه باسن زنم خیلی بزرگه….
مرد خوش هیکل و سکسی فروشنده که با این حرف من تعجب کرده بود، سعی کرد خودش رو عادی نشون بده: بله، باسن خانومتون واقعاً بزرگ و زیباس…
من- میشه به خانومم کمک کنید؟

 
در اتاق پرو رو باز کردم…. زنم مانتوی تنگش رو در آورده بود و با یه تاپ کوتاه و یه ساپورت که تا زیر کونش بالا رفته بود، پشت به ما در تلاش بود که کون خوشگل و سفیدش رو ببره زیر ساپورت…. مرده، که محو زیبایی کون زنم شده بود و وضعیتی که به وجود اومده بود، گیجش کرده بود، نمیدونست چیکار کنه که به دادش رسیدم…..
من- شما سعی کنید وقتی من ساپورت رو میکشم بالا، باسن زنم رو با دستاتون فشار بدید تا ساپورت بره بالا…. عزیزم تو هم بیا بیرون، تو این بعد از ظهر گرم تابستونی و تو این طبقه از پاساژ، پشه پر نمیزنه….
یه خدا بیامرزیه خاصی تو چشمای فروشنده و زنم دیده میشد، از اینکه من این پیشنهاد ها رو به جفتشون داده بودم خوشحال بودن و بی هیچ اعتراضی، انجامش دادن….

 
زنم که دیگه از بابت شرایط خیالش راحت بود، میخواست با عشوه هاش، جیگر بکنش رو کباب کنه….. یکمی خم شد و کون بسیار بزرگش رو به حدی قشنگ قمبل کرد که من هم میخواستم با صورت برم لای کونش…..
بند نازک و بنفش شورتش، توی دریای گوشتای کون زنم، گم و گور شده بود…. مرده دو دستی لپای کون زنم رو گرفته بود و به بهونه ی جا کردن، فشار میداد و میمالوند….. منم لفتش میدادم که حسابی با کون زنم بازی کنه.
زن جندم با صدایی پر از ناز و عشوه گفت: آقا مواظب پوست باسنم باشیا، خیلی ظریفه….
مرده که فهمید داستان از چه قراره، شروع کرد به زبون ریختن: از همون لحظه ای که شما تشریف آوردید مغازه، با خودم گفتم شوهرتون چه مرد خوشبختیه که همسرش چنین اندامی داره…
زنم- ای بابا، این که مرد نیست، دستم بهش میخوره خودشو خیس میکنه….. مرد باید اختیار کمرش رو داشته باشه….
همونطور که مثلا داشتم ساپورت رو میکشیدم بالا: عزیزم آخه تو هم سیر بشو نیستی… در ثانی، هیکل سکسی تو هر کسی رو شل کمر میکنه….
یه لحظه چشم خورد به خشتک شلوار مرده… اوه اوه… این کیر آدمه یا کیر اسب… رد کیرش تا نزدیک زانو هاش بود….. با حرفایی که منو زنم زده بودیم، هر لحظه ممکن بود زنم رو جلوم جر بده….
من- آقا تا شما با زنم کار کنی، من هم برم کیف پولم رو از ماشین بیارم…..
زنم خیلی گستاخانه گفت: عزیزم با این شرایط وخیم، فکر کنم نیم ساعت طول بکشه تا بری و بیای…
 
یعنی خیلی راحت گفت نیم ساعت اینورا نیا تا بهش بدم…. از مغازه که کمی دور شدم، دیدم مرده، در رو قفل کرد و رفتن تو اتاق پرو بوتیک که نسبتاً بزرگ بود…. کاری نمیشد کرد، زنم هوس کیر کرده بود و مرده هم معامله ی بزرگی داشت…
تو اون پاساژ کاملاً خلوت، نیم ساعتی برای خودم چرخیدم و برگشتم سمت بوتیک…. تصور میکردم خیلی وقته کارشون تموم شده…اما اینطور نبود. عجیب بود که مرده تونسته در برابر زنم طاقت بیاره….
از پشت ویترین مغازه یکی از زیباترین پوزیشن های زنم رو دیدم….. در اتاق پرو نیمه باز بود و میشد همه چیز رو دید…. زنم ایستاده کونش رو قمبل کرده بود و سرش رو کاملاً به سمت بالا خم کرده بود… مرده هم پشت سرش بود و قد بلندش، باعث شده بود از بالا بتونه لبای زنم در اختیار لبهاش باشه… دقیقاً مثل وقتی که الکسیس تگزاس ایستاده کون میده و کمرش رو خم میکنه… البته زنم رو بیشتر از الکسیس دوست دارم، آخه زنم پورن استار مورد علاقه ی منه….گویا قد بلند مرده و هیکل عضلانیش، به کیرش هم سرایت کرده بود…. اینقدر کیرش کلفت و بلند بود که کون زنم نمیتونست بیشتر از نصفش رو پذیرایی کنه…. ولی همین هم کافی بود که جفتشون خیس عرق باشن و لای پای زنم خیس آب کصش…. کصی که همیشه در عطش کیره….

 
کمر مرده خیلی سفت بود و وضعیت ممکن بود هر لحظه وخیم بشه…. توی گیر و دار بکن بکن ، زنم یه لحظه چرخید و من رو پشت در مغازه دید… با دست اشاره کردم که سریعتر…. اونم یه لبخند تحقیر آمیز و معنا دار زد و برگشت به سمت مرده و شروع کرد یه چیزایی گفتن…. نمیدونم زنم چیا میگفت، اما هر چی بود مرده رو وحشی کرد…. زنم به جشاش خیره شده بود و با خشم یه چیزایی بهش میگفت و تن و کیر مرده هم با شهوت و وحشی گری پاسخ زنم رو میداد…. جوری میکوبید تو کون گنده ی زنم که اتاق پرو میلرزید….. بالاخره نقشه ی زیرکانه ی زنم باعث شد تا آب کیر بککککن زنم بیاد…. طبق معمول هم اینبار تو کونش خالی کردن….. به هر مصیبتی بود، آش و لاش شده ی زنم رو رسوندم خونه و بردمش حموم…. از شدت شهوت داشتم میمردم، کونش رو حسابی کردم و من هم آبم رو خالی کردم تو کونش… حالا آب کیر من، با آب کیر بکن زنم، تو کونش قاطی شده بود…. این آب کیر، تاثیر به سزایی توی سکسی شدن کون زنم داشت…. به قول خودش ته کونش یه خارشی داره که من باید با فراهم کردن کیر دراز، خارش کون زن جندمو رفع کرد
 

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *