این داستان تقدیم به شما
داستانی که براتون تعریف میکنم واسه تقریبا 15 سال پیشه که من دوران راهنمایی بودم، تهرانپارس زندگی میکردیم و منم گرایش شدیدی به کون دادن داشتم تا جایی که خیلی وقت ها پیچ گوشتی و هر چیزی که دستم میرسید میکردم تو کونم ولی هیچوقت سکس واقعی نداشتم و هیچ کیری از نزدیک ندیده بودم، فیلم سوپر فقط تو سی دی بود و هنوز مثل الان از این گوشی ها نبود که بشه توش فیلم دید، خلاصه که کنار مدرسه ما یه پارک بود که پر اراذل و اوباش بود و منم واقعا ازشون میترسیدم تو اوج دوره اراذل و اوباش تهران بود و هنوز پلیس شروع به مبارزه نکرده بود، من هیچوقت از تو پارک رد نمیشدم ولی مجبور بودم از کنار پارک برای رفتن به خونه رد بشم، یه روز که داشتم رد میشدم یکی از گنده لات های اونجا که اسمش محسن خالدار بود دستمو گرفت گفت بیا تو پارک خیلی ترسیدم با اینکه از کون دادن نمیترسیم اما از اینا میترسیدم خیلی منو برد بین اکیپشون و با گوشیش زنگ زد به یه دختره و گوشی رو گذاشت رو گوش من گفت باهاش حرف بزن من حول شده بودم یکم باهاش حرف زدم و دختره منو حشری کرد خیلی اولین بار بود که با یه دختر حرف میزدم. بعدش دستمو گرفت و منو برد تو دستشویی پارک در دستشویی رو بست شلوارشو کشید پایین گفت بخورش.
من خیلی ترسیده بودم گفت من خیلی هارو اینجا زدم ترکوندم یا کیرمو میخوری یا باید از تو چاه عن در بیاری بخوری منم شروع کردم به خوردن کیرش راستش خیلی دوست داشتم کیرش کلفت و داغ بود ولی کوچیک بود خیلی، عاشق کیرش شدم اما به روی خودم نیوردم اولین بار بود که کیر میخوردم مخصوصا وقتی آبش میومد و میمالید کیرشو رو لبام. انقد خوردم تا آبش اومد و میخواست بریزه تو دهنم که من نذاشتم ولی اولشو به ناچار خوردم. رفتیم بیرون و گفت از این به بعد هرکی هرچی بهت گفت بگو محسن خالدار میاد جرت میده. یک هفته ای گذشت و من مثل یک رویا هر روز و شب به کیرش فکر میکردم تا اینکه یکبار اومد جلوی مدرسه دنبالم و گفت بشین تو ماشین یه پیکان بود و سه نفر دیگه هم توش بودن یعنی با خود محسن شد چهارنفر گفت میخوایم بریم ناهار بخوریم توهم بیا. همونجا ترسیدم صدای قلبمو حس میکردم. منو بردن تو یه خونه وقتی در خونه باز شد همه چیز برام مثل روز روشن شد خیلی بی مقدمه تا رسیدیم تو درو قفل کرد منو پرت کرد تو اتاق و گفت لخت شو من شروع کردم به گریه کردن و لخت شدن منو دمر کرد و با وازلین کیر کلفتشو کرد تو کونم میگفت فکر نمیکردم انقد راحت کونت باز بشه، من گریه میکردم ولی ته دلم عاشق این لحظه بودم تا اینکه سه تای دیگه باهم اومدن تو اتاق، پشت سر هم منو میکردن و همزمان کیراشون جلو صورتم بود منم اشک میریختم و لذت میبردم، بدجوری کونم جر خورد اون روز تنها چیزی که بهم حال نداد این بود که زیاد بودن و مجبورم کردن ابشونو بخورم من اون روز آب چهار نفرو خوردم جوری که تا یک هفته گلو درد داشتم و از طرفی به محض اینکه کیرشو از تو کونم در میآورد میکرد تو دهنم و باعث میشد بوی خیلی بدی داشته باشه و آب کونم که روی کیرشون بودو مجبور شدم بخورم البته با نفر چهارم دیگه تمیز شده بود و آب کونم کاملا شفاف و خوش مزه شده بود، آخرین نفر خیلی آبش دیر اومد تا جایی که انقد محکم میکرد که آب کیرم اومد و ارضا شدم و یهو شدیدا احساس درد کردم و اونجا بود که کشید بیرون و انقد جق زد تا آبش اومد و همشو ریخت تو دهنم. در این داستان هم بهترین اتفاق زندگیم بود و هم بدترین یجورایی دلم میخواد دوباره تجربه اش کنم. بعد از اون روز چندین بار دیگه محسن منو کرد جوری که هرروز بعد مدرسه تو دستشویی پارک منو میکرد و من عاشق کلفتی کیرش بودم وقتی تو کونم حسش میکردم. بعد چندوقت پلیس محسن رو گرفت و این قضیه برای همیشه تموم شد اما من دیگه عاشق کون دادن شده بودم و چندبار به ادم های مختلف کون دادم تا اینکه بزرگتر شدم دوست دختر گرفتم و الانم ازدواج کردم. دیگه سمتش نمیرم اما بدم نمیاد که باز تجربه کنم الان نزدیک 4 سال میشه که کون ندادم به جز یکبار که کیر همسایه مون رو خوردم.
اینم مربوط به گذشته های دوره که من عاشق کون دادن شده بودم. تو راه مدرسه ما یه افغانی بود که سرایه دار یه ساختمون بود و من باهاش دوست شده بودم. بهم گفته بود مکان داره و قرار بود برام کس جور کنه و من تاحالا کس نکرده بودم. میرفتیم تو اتاقش و باهم فیلم سوپر میدیدیم اون موقع فقط با سی دی میشد فیلم دید.
چند بار این اتفاق افتاد و اون از زن هایی که کرده تعریف میکرد و اینکه دخترا بخاطر کیرش ازش پول نمیگیرن و کیرش خیلی خوبه انقد تعریف کرده بود که من شدیدا حشری شده بودم تا بفهمم کیرش مگه چجوریه که انقد تعریف میکنه تا اینکه یکبار دل رو زدم به دریا و بهش گفتم ببینم کیرتو گفت اگه کیرم راست بشه حتما باید آبشو بیارم وگرنه دیگه نمیخوابه، درآورد بالاخره واااااای هرچی بگم کم گفتم بینهایت عالی بود خیلی زیاد کلفت و دراز حتی بهتر از فیلم سوپرها فقط یکم زیادی تیره بود. دستمو دور کیرش حلقه کردم انقد کلفت بود که به زور انگشت هام به هم میرسید. گفت بیا تو منو لاپایی بکن منم تورو، من برگشتم و کیرشو گذاشت لای پاهام واااای عالی بود داغ داغ کلفت دراز دلم میخواست جرم بده سوراخ کونم داشت ذوق ذوق میکرد اما نمیخواستم به روش بیارم چندبار عقب جلو کرد و کرم مالید به سوراخم منم کاملا ساکت و هیچی نگفتم سر کیرشو گذاشت رو سوراخم انگار که فندک گرفتن روش انقد داغ بود سرش خیلی کلفت بود جوری که از سوراخ من واقعا بزرگتر بود اما این کلفتی انقد منو حشری کرده بود که حاضر بودم درد بکشم سرش که رفت تو انگار دنیارو به من دادن انگار کیر یکی تا ته تو کونمه اروم فشار داد من فرو رفتنش رو با تمام وجودم حس میکردم به خودم اومدم دیدم تا ته ته کیرشو تو کونم کرده عالی بود با دستش شونه های منو گرفته بود که جلو نرم و شونه هامو به عقب میکشید و کیرشو میداد تو تا ته که رفت تو ناخودآگاه آه کشیدم فکرشم نمیکردم کیرش تا آخر جا بشه. آروم آروم با سرعت خیلی کم منو میکرد میخواست لب بگیره ک من نمیذاشتم، بهترین حس زندگیم بود دلم میخواست تموم نشه…
هی کیرشو کامل میاورد بیرون بعد دوباره تا ته میکرد تو انقد کرد تا آبش اومد و ریخت تو کونم انقد آبش زیاد بود که تا دوروز از کونم آب ميومد و سوراخش ضخم شده بود انقد که نمیتونستم دستشویی کنم. برام پیتزا گرفت و بعد اون جریان هروقت میرفتم پیشش برام یه پیتزا میگرفت و حسابی منو میکرد با پوزیشن های مختلف ایستاده خوابیده نشسته دوست داشتم کیرشو بخورم ولی حتی سرشم به زور جا میشد و دندونام گیر میکرد بهش فقط چندباری آب کیرشو رو لبام میمالید. انقد کیرشو دوست داشتم که تو مدرسه تمام کلاس ها به دادن فکر میکردم و اینکه زودتر برم بهش بدم…
نوشته: ساشا
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید