این داستان تقدیم به شما

من گی نیستم ولی تنها گی که تا حالا انجام دادم رو براتون مینویسم ، امیدوارم خوشتون بیاد
***
من از 17-18سالگی سکس رو شروع کردم تا الان که 30 سالمه تجربه های زیادی دارم
بخاطر قد و هیکلی که داشتم خیلی بیشتر از سنم نشون میدادم و برا همینم خوب میتونستم مخ بزنم
چه gf و چه جنده های پولی زیادی بودن که میومدن و تک تک میرفتن
ولی داستان من با اینا کاری نداره
من عاشق سفر هستم ، بعضی وقتا تنها و بعضی وقتا با دوستان میزدم به دل جاده و تا جایی که حال میکردیم میرفتیم ، تو قید و بند بنزین و خرج سفر هم‌نبودیم ، تا هرجا میشد میرفتیم و اگه کم میوردیم مابقیش میزاشتیم‌ دفعات بعد ببینیم …
ی روز تنها زدم به دل جاده ، هوس کویر زده بود به سرم
رفتم سمت کویر

 
حدود ساعت 7 رسیدم به کویر روز خوبی بود خیلی خوش گذشت ، آرامش کویر خیلی خوب بود
شب موقع برگشت رسیدم به یه روستای خیلی خلوت که بیشتر شبیه ده کوره بود ، و چنتایی خانوار بیشتر توش نبود .
وقتی رفتم داخلش برحسب اتفاق و هم صحبت شدن با یه مرد مسن آشنا شدم و ازم تعارف گرفت که شب اونجا بمونم و منم چون خیلی خسته بودم قبول کردم .
تو راه خونش فهمیدم که معتاده و فقط با پسرش زندگی میکنه ، پسرش 18 سالش بود به گمونم …
وقتی رفتیم خونشون پسرش تو اتاقش بود و تا رفتیم‌تو متوجه شدم که سریع اونجا رو جمع و جور کرد و یه سری چیزا رو پرت کرد پشت کمدش ، من شک کردم ولی خب حجب و حیا اجازه نمیداد چیزی بگم …
خب همونطور که گفتم طرف معتاد بود و زود خوابید و منم تنها رها شدم به حال خودم
منم چون خوابم نبرده بود نشستم با پسرش توی اتاق و شروع کردیم به صحبت
میگفت چندین باری به شهرای اطراف رفته و عاشق پسرای بدنساز و هیکلیه ، و همینطور که صحبت میکرد من مدام به یسری چیزا شک میکردم
 
دیگه خیلی داشتم از کنجکاوی میمردم بهش گفتم پاشو دوتا چایی آتیشی مخصوص کویر درست کن که هم نشون بدی مهمون نوازی و هم با هم تا آخر شب صحبت کنیم …
همین که از اتاقش رفت بیرون ، من سریع رفتم پشت کمدش و دیدم که بعله داشته با وازلین و خیار به خودش حال میداده و تا ما اومدیم ترسیده و انداختتشون اونجا
معلومم بود که ناوارد بوده ، چون حسابی بوی گه میدادن اون وسایل و منم حسابی بعدش دستام شستم که اون بوی کوفتی از دستام جدا شه …
 
وقتی چایی رو درست کرد و اومد کلا دیگه باش یجور دیگه حرف میزدم و بحث کشیدم سمت گی و چنتایی فیلم گی از تو موبایلم نشونش دادم ( دلم براش سوخت ، چون با موبایل کار نکرده بود تا اونموقه )
کلا رنگش ازینرو ب اونرو شد ، بعد یکم وقت دیدم غیبش زد وقتی یکم گشتم دیدم از تو دسشویی ی صداهایی میاد ، باز رفته بود و داشت یچیزایی رو میکرده تو کیونش …
جوری که باباش بیدار نشه آروم صداش زدم و گفتم من ک فقط امشب اینجام و اونم دلش میخاد ، بزاره یه حالی بهش بدم و با زبون ریزی که کردم موفق شدم مخش بزنم ، چون واقعا قیافه دلنشین و هوس برانگیزی داشت و شدید دلم میخاس یه برنامه باهاش بریزم .
بهش گفتم چطو کیونش تمیز کنه ولی برا احتیاط کاندوم میخاسم که از شانس خوبمم یه کاندوم تو ماشین بود .
بردمش تو اتاقش

 
اول از همه خابوندمش و خوب همه جاشو ماساژ دادم که چون بار اولشه کمتر بترسه و خوب هم با سوراخش ور رفتم که اذیتش نشه در طول این قضایا هم ی خیار بش داده بودم و گفتم ک این هی بکن تو کیونت که عادت کنی .
کاندوم کشیدم رو کیرم و وازلین زدم رو سوراخ اون اومدم بکن تو اول نزاشت و گفت اول لاپایی
منم قبول کردم و اول لاپایی ازش میگرفتم ، واقعااااا حال میداد خیلی
بعد یکم مدت آبم اومد و کاندوم هم‌مجبور شدم بندازم دور ولی اون هنوز دلش میخواست و میگف میزارم ایندفه بکنی تو سوراخ کیونم ..
منم ناچارا یدفه دیگه برا احتیاط شخصا تمیزش کردم و بردم حالت داگی خابوندمش
یکم که بش ور رفتم کیرم خوب جا رفت ، دمش گرم پسر باجنمی بود ، درد تحمل میکرد ولی داد و بیداد مثل این جنده ها که هر شب کیون میدن را نمینداخ …
خلاصه که تو 2-3تا پوزیشن تا صب کردمش..
 
یکیش داگی بود ، یکیش به پهلوی چپش خابوندمش و‌پاهاشو جفت کردم که تنگ تر شه و بعد کردمش و یکیشم حالت هفتی بود که به کمر خابید و پاهاشو دادم بالا و کردمش …
حدودا ساعت 4 شب این قضایا تموم شد و جفتمونم خودمون شستیم و خابیدیم و بعد هم صبش یه روبوسی حسابی باش کردم و از باباشم خدافظی کردم و بعد اومدم …
تنها تجربه گی من بود
نمیگم حتما برید گی کنید ولی خب یه تجربه خیلی جالبه ، اینکه هم یه سوراخ بکنی و هم برا طرف جق بزنی خیلی حال میده .

 
امیدوارم‌ خوشتون اومده باشه

نوشته: وحید

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *