این داستان تقدیم به شما

اخطار: داستان فتیش و حال به هم زن
 
من آیدا ام ۲۶ سالمه داداشمم محمد ۱۹
من خیلی اذیتش میکنم و از این لذت میبرم مثل برده باهاش رفتار میکنم به کسی هم نمیتونه بگه چون من خیلی موذی و چرب زبونم
همیشه هم از بچگی همه خرابکاری هام گردن اون بود کتک خوریشم
واسه اون بود😁 بگذریم
 
یه بار که ۱۶ سالش بود ازش فیلمای سکسی دیدم که تو گوشیش بود
منم ازش آتو گرفتم و برده خودم کردمش ،اون هعی التماس گریه
میکرد میگفت ترو خدا به کسی نگو منم گفتم نع باید نوکرم شی
یبار که قرار بود خانوادگی بریم شهر بازی من آب انار ریخت رو فرش
بعد مجبورش کردم که گردن بگیره اونم گریه میکرد میگفت
آبجی جون آیدا تروخدا غلت کردم
_به من چه میخواستی سوپر نبینی
گوه خوردم ،من خیلی دوس دارم بیام
_ نع تنها میمونی خونه میسوزی فشار میخوری😁😝😌

 
اونم زد زیر گریه با گریه که یهو مامنم اومد گفت کی ریده رو فرش
محمد سکوت کرد منم بهش اشاره کردم که بگه
هی گوشیمو نشونش میدادم که یعنی یا میگی یا سوپرتو بگم
اونم اعتراف کردو سر همین یه کتک خوردو موند خونه
موقع رفتن بهش گفتم خوب خودتو آماده کن جورابای دانشگامو
که دو هفتس شسته نشده رو میخوام بپوشم تاشبم تو کفش میمونه
اونم کونش داشت میسوخت
 
_ آیدا خیلی کثیفی خیلی جنده ای که یه کشیده زدم توگوشش
برا اینکه بیشتر بچزونمش با عشوه گفتم آره به مون خونه جق بزن
ما بریم عشق حال
اینوکه گفتم کیرش شق کرد از حرص
منم جوراب صورتی موچیم که کفش سیاه شده بود هنوز بو میدادو
پوشیدم
خلاصه شب بر گشتیم من مستقیم رفتم اتاق
جورابامو نگم چه بویی میداد بوی سگ مرده میداد خیس بود
چرک بود بوی تند شورش کل خونه پیچید
رفتم اتاق رو تخت نشستم به محمد گفتم بیا بو بکش زودباش توله
من
 
نه خیلییییی بو میده افتضاح مریض میشم
_به کیر نداشتم بجنب تا لوت ندادم
_باشه ببخشید
اومد زیر پام ۸ تا نفس عمیق کشید هر بار که بو میکشید موی دماغش جر میخورد منم میخندیدم
گفتم دیگه بسه الان میمیری لیس بزن تا چرکای سیاهش تمیز شه
میرم میشورم نمیخواد لیس بیخیال شو جون مامان
_اعههه بد نگذره بشوری بوی صابون استشمام کنی
بدو لیس بزن بجنببببب
شروع کر به لیس زدن منم هی سینه پامو چپ و راست میکردم
هعی عقب جلو میکردم اونم دیگه داشت هالش بد میشد زبونش
خشک شده بود منم جورابمو دراوردم گوله کردم تو هم گفتم برو
جاهارو بنداز جای منم زیر من بنداز
نمیدونست چه نقشه ای دارم

 
شب موقع خواب پاهامو دراز کردم چسبوندم به دماغش
اون سمتشم گوله جورابم که هنوز خیس عرق و آب دهن ممد روش
بود و بوی گند میداد انداختم تا صبح بوی پا به خوردش دادم
هی میگفت ترو خدا حد عقل چند دیقه پاتو تو پتو کن ولی من هی
خنده شیطانی میزدم اونم داشت کونش میسوخت
بهش تواون حالت گفتم واسه شصت پام ساک بزن اوم داشت بی صدا گریه میکرد منم دلم خنک میشد
خلاصه اون شب تا ۴ صبح چرکا و عرقای بد بو پامو با دهنش برق
انداخت و دیگه بعدش گفتم میمیره جورالمو انداختم حموم گفتم
فردا میشورش
 
یه طرفش آزاد شد که تونست بخوابه ولی ت خواب هی خودشو دمر
میمالید به تشک داشت کیرشو میمالید
نمیدونم از شدت فشار و کونسوزی بود که بخاطر من بی گناه کتک خورد از شهر بازی محروم شده یا واقعا فوتفتیش داشت
شایدم خیلی وقت بود سوپر ندیده بود😆
فرداش بیدار شدم دیدم مامانم داره میبرتش دکتر
گفتم چی شده
مامنم گفت همش بالا میاره گلوشم میسوزه
یه نگاه به محمد کردم واسش ابرو بالا انداختم اونم که انگار سیخ
داغ کردن تو کونش داشت دندونشو فشار میداد بغض کرده بود
که یهو بغضش ترکید بلند داد زد
مامان بخاطره این دختر حرومزاده دیوث اینجوری شدم
دیشب پاهاشو چسبونده بو به دماغم جورابای کثیفشم انداخته بود
بالا سرم زورم کرد لیس بزنم پاشو😭😭🔥🔥
 
مامانم گفت راست میگه این بچه ؟
گفتم نه بابا داره زر میزنه
مامانم: اگه راست چرا دیشب جای محمد زیر تو بود وقتی ابن همه
جا بود
گفتم بود ولی من پام بو نمیده
مامانم گفت پاتو بیار بالا بو کنم ببینم

 
بوکرد ولی دیگه انقد محمد لیس زده بود بو کشیده بود بوش رفته بود
منم خودمو به بیشرفی زدم گفتم مامان پسرتو ادب کن دیدی چجوری به من تهمت زد خیلی بد دهنه که مامانم به محمد گفت
باشه الان که میریم دکتر خوب که شدی میدونم بات چیکارکنم
قیافه من😁😝😌
قیافه داداشم😢😟🔥
خلاصه آخر شبم برا اینکه محمد لو داده بود به بابام لو دادم تو گوشیش چه گندی داشت و شبش یه کتک حسابی از بابام خورد
محمد با گریه و زجر میگفت من این همه پای بو گندو تورو لیس نزدم که تهش آبرومو ببری
منم یه نیشخند زدم که بیشتر آتیش گرفت
الانم من ازدواج کردم و از هم هیچ خبری نداریم ورابطمون سرده
که خیلیم بهتر
بعد اون ماجراهم چند بار که از باشگاه میومدم مجبورش میکردم جوراب عرقیمو که بوی افتضاحی میداد بشوره ولی دیگه از اون
حالت بردگی درومد
اومیدوارم شما فوتفتیشی ها خودتونو جای داداشم گذاشته باشید و حال کرده باشید

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *