این داستان تقدیم به شما

سلام به همه
پارسا هستم و ١٨ سالمه .داستاني كه ميخوام تعريف كنم مربوط به سكس با مامانم ميشه
.مشخصات من چيز عجيب غريبي نيست قدم معمولي قيافه هم معمولي كيرم ١٦ سانت هست و كلفتيشم بدك نيست.يه خواهر دارم كه شوهر كرده و سه سالي هست كه خونه تنها هستم.من از موقعي كه فيلم سوپر شروع كردم ديدن به طور اتفاقي سكس پسر و مامان باهم رو ديدم از اون موقع به بعد بيشتر كنجكاو شدم و روز به روز خيال سكس با محارم بيشتر تو وجودم پرورش پيدا كرد.خيلي رو خاله هام مامانم عمه هام نظر داشتم تو حسرت سكس با اونا بودم براي اينكه خودمو خالي كنم با عكساي سكسيشون مثلا تو عروسي جق ميزدم و اما هيچي به اندازه مامانم به من كيف نمي داد شب جمعه ها گوش واميستادم و به ناله هاي مامانم زير كير بابام گوش ميدادم و جق ميزدم مامانم ٤٨ سالشه ولي جوون تر بنظر مياد تپله نسبتا و سينه هاش ٨٥ و بزرگن و يه كون به ادازه دوتا قابلمه پشتش كه بدجوري تو چشم من بودن به خصوص تو خونه كه شلوار تنگ و دامن و … مي پوشيد مامانم زياد اهل آرايش نبود ولي شب جمعه ها و عروسي ها چنان به خودش ميرسيد كه وقتي ميديدمش كيرم راست ميشد. مامانم و بابام هردو شغل آزاد داشتن و به جز جمعه صبح بقيه روزا خونه نبودن براي همين منم ميرفتم اتاقشون جاسوسي.شرت و سوتين مامانم ليس ميزدم يا كش ميرفتم و روشون آبمو ميريختم يا تاخييري به كيرم ميزدم و يك ربعي كيرمو مي مالوندم تا آبم بياد و كلي حال ميكردم.مامانم ٤ تا كيسه سايز متوسط جوراب زنونه و لباس مخصوص سكس تو اتاقشون داشت شايد ٣٠ جفت جوراب ساق بلند مشكي داشت منم اونا رو ميپوشيدم و مامانم تو اونا تصور ميكردم و ميزدم البته چند تا عكسم ازش با جوراب شلواري داشتم و حسابي باهاشون حال ميكردم .تا اينكه يه روز تو خونه با مامانم تنها بوديم مامانم ورزش كرده بود و خسته خوابيد تو حال پاش شلوارك يوگا بود كه خيلي تنگ بود و برجستگي كونشو به نمايش ميگذاشت به علاوه يه لباس تنگ تر كه پستوناش به خوبي ديده ميشدن منم كيرم راست بود و اومدم پشت سرش و با استرس فراوان كونشو ماليدم كه خوشبختانه بيدار نشد بعدش كيرمو دراوردم واروم رو كونش گذاشتم كه نا خواسته آبم اومد تا اومدم جلوشو بگيرم يه مقداري ريخت رو مامانم سريع خودمو جمع و جور كردم و مامانم هم بعد از بيداري هم چيزي نگفت و گذشت.يك هفته اي بابام و شوهر خاله هم رفتن كيش منو مامانم تنها شديم يه بعد از ظهر مامانم رفت پيش خالم و من تنها بودم سريع بساط جقو فراهم كردم .

 
دوتا جوراب پام كردم يه ژل تاخيري زدم و بعدم وازلين آوردم و شروع كردم جق زدن هدست تو گوشم بود و مشغول زدن كه مامانم در اتاقو باز كرد و همون جا قفل كرد. منم سريع خودمو جمع و جور كردم و اونم در بست و رفت. شب كه شد بعد از شام سر صحبت و باز كردم و ماجرا به خوبي گذشت البته چيزي گفت كه قند تو دلم آب شد (اونجاتم بدك نيستا هم دراز هم كلفت ) .فرداش به مامانم گفتم منظورت از جمله ديشب چي بود كه گفت امشب ميفهمي.شب شد و منم اماده خوب بودم كه مامانم صدام زد رفتم اتاقش زير پتو بود كه گفت بيام جلو و چشمامو ببندم منم همين كارو كردم حس كردم دستاش اومدن دور كمرم كه يهو شلواركم و شرتمو باهم كشيد پايين چشممامو كه وا كردم از تعجب شاخ دراوردم مامانم لخت لخت بود كيرم در كسري از ثانيه شق شد اونم خنديد گفت فهميدي چي ميگفتم از رو تخت بلند شد رفت سر كشو و بازش كرد يه بسته كاندم اورد پارش كرد و كاندومو كشيد به كيرم رو تخت دراز كشيد پاهاشو وا كردن و گفت: مال من چجوري؟ منم پته پته ميكردم كه گفت بيا خجالت نكش دودولت با ملوسكم سريع دوست ميشن منم آروم كردم تو.واي چقدرداغ بود شروع كردم تلمبه زدن كه اه اه مامانم شروع شد كسش خيلي داغ بود ولي صفا خاصي داشت به ٢ دقيقه نرسيده بود كه آبش زد بيرون و از كناره كوسش آب ميريخت جيغ و داد بلند شد. منمطاقت نياوردم ٦ ٧ دقيقه شد آبم اومد و تو كاندم خاليش كردم بعدم مامانم حسابي ليسش زد و آبمو خورد . بازم از سكس با مامانم ميگم بهتون

كير همتون تو كوس داغ مامانم D:

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *