این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان این داستان یك اتفاقی هست كه چند وقت پیش توی زندگی من افتاد….
اسم من ارش ٣٢ سالمه و ساكن كرج هستم خانمم شبنم ٢٧ سالشه و چهار ساله كه ازدواج كردیم شبنم قدی متوسط داره با پوست سفید و چشم های عسلی همسرم به اندام و ظاهرش خیلی اهمیت میده و چند ساله باشگاه تی ار ایكس میره كه باعث شده بدن سفت و سكسی داشته باشه من خودم عاشق باسن سفت و رون های تو پر و خوش تراشش هستم شبنم معمولا لباس های باز میپوشه و چون من كاملا بهش اعتماد دارم سخت نگرفتم و آزادش گذاشتم چند وقتی بود كه من با سایت شهوانی اشنا شده بودم و داستان هاشو دنبال میكردم و داستان هایی كه در مورد سكس همسر با كس دیگری رو میخوندم احساس میكردم فانتزی ذهن اون نویسنده هست و امكان نداره در واقعیت چنین اتفاقی بیفته ولی همیشه ته دلم یه جوری میشد و دوست داشتم كه شبنم رو در این حالت ببینم و برای خودم خیال پردازی میكردم ولی وقتی از اون فضا در میومدم كلی از دست خودم ناراحت میشدم و عذاب وجدان میگرفتم كه در مورد همسرم چنین فكرایی كردم ..
ماجرا از اونجایی شروع شد عید همین سالی كه گذشت قرار شد با شبنم برای خرید به بازار تهران بریم و چون خیابون ها شلوغ بود تصمیم گرفتیم با مترو بریم اون روز شبنم یه مانتو كوتاه جلو باز مشكی با یه ساپورت مشكی ضخیم و تاپ سفید تنش بود كه خیلی سكسیش كرده بود داخل مترو گلشهر كه شدیم خیلی شلوغ نبود و راحت تونستیم روی صندلی بشینیم بعد از چند دقیقه دو تا جوون حدودا ٣٠ ساله صندلی روبروی ما نشستن چهره های سیاه و لباس های كهنه ای داشتن كه فكر میكنم كارگر ساختمون بودن از لهجه شون معلوم بود كه شهرستانی هستن توی كل مسیر جفتشون كل هواسشون به شبنم بود مخصوصا كه قسمتی از رون و بالای سینش مشخص بود از طرفی عصبی شده بودم از چشم چرونی اون دوتا و از طرفی هم اون احساسی كه داستان های سكسی میخوندم اومده بود تو ذهنم شبنم هم سرش تو گوشیش بود و هواسش نبود كه اون دوتا جوون با نگاهاشون دارن میخورنش به خودم گفتم این بدبختا حق دارن منم جای اینا بودم و چند وقت سكس نداشتم و اینجور حوری میدیدم چشم ازش بر نمی داشتم خلاصه به روی خودم نیاوردم و خودمو سرگرم گوشی كردم تا رسیدیم ایستگاه صادقیه و باید اونجا برای رفتن به بازار خط مترو را عوض میكردیم برعكس مترو كرج به تهران مترو به سمت بازار قلقله بود و جای سوزن انداختن نبود طوری كه چند ردیف مسافر ایستاده بودن كه سوار واگن بشن منو شبنم هم رفتیم توی جمعیت ایستادیم تا سوار بشیم كمی كه دقت كردم دیدم اون دو تا جوون با فاصله كمی پشت ما وایسادن
به شبنم گفتم تو پشت من وایسا كه من راهو باز كنم بتونیم بریم تو هر چی نزدیك تر به در واگن میشدیم ازدحام جمیعت بیشتر میشد و دیگه كاملا مردم به هم چسبیده بودن یكم كه جلو تر رفتیم دیدم یكی از اون جوون ها كاملا پشت شبنم قرار گرفته و دوستش هم دستش رو حایل كرده بود كه مرد دیگه ای پشت شبنم قرار نگیره به روی خودم نیاوردم ولی كاملا هواسم بهشون بود این سری كه برگشتم یكیشون كاملا از پشت كیرشو چسبونده بود به كون شبنم و تا دید من نگاه میكنم كمی فاصله گرفت نزدیك در واگن دیگه همه كاملا به هم چسبیده بودن و اون پسره هم كاملا كیرشو چسبونده بود و دوستش هم از بغل دستشو گذاشته بود پشت زنم نمی دونم چرا به جای اینكه عصبانی بشم داشتم لذت میبردم و كیرم داشت شلوارمو جر میداد یكم كه گذشت صدای شبنم درومد و خیلی جدی گفت اقا هل نده پسره هم كه ترسیده بود گفت از عقب هل میدن شبنم به من گفت كه میخواد بیاد جلوی من وایسته همین كه داشتیم جا به جا میشدیم دیدم وضیعت كیر پسره از مال من بدتره و با شلوار كتون گشادی كه پوشیده بود كاملا كیرش راست بود وقتی دید من دارم كیرشو میبینم سری كاپیشن بلندشو گرفت جلوش كه معلوم نباشه
شبنم اومد جلوی من كیرمو چسبوندم به كونش وفشار دادم طوری كه كیرم كامل رفت لای پاهای تو پرش شبنم برگشت و توی گوشم گفت عوضی چرا راست كردی با خنده گفتم بمال بماله همه دارن همو میمالن اونم با خنده گفت مراقب باش منو نمالن و زد زیر خنده بهش گفتم جووون دلم خواست كاشكی الان تو خونه بودیم شبنم دستشو گذاشت بین كیرم و كونش و گفت نكن دیگه حالم خراب میشه مجبورم وسط مترو بهت بدم منم بهش گفتم خوبه اتفاقا اینجا تا حالا سكس نداشتیم با هم و یه تجربه جدید میشه و دستمو از پشت بردم زیر بغلش و جوری كه معلوم نباشه كنار سینشو میمالیدم نقطه ضعف شبنم سینه هاشه و خیلی زود حشری میشه اونم دیگه همكاری میكرد و كونشو به كیرم فشار میداد اون دو جوون هم پشت متوجه كارای من بودن و حالشون از من بدتر بود بعد از چند دقیقه مترو رسید و در كه باز شد مردم با فشار زیاد به داخل هجوم بردن منو شبنم هم با فشار جمیعت داخل مترو شدیم و چسبیده به در ایستادیم اون دو جوون هم به هر زحمتی كه شده داخل شدن و روبروی شبنم با فاصله خیلی كم ایستادن من شبنم رو از پشت بغل كرده بودم و اون دو تا هم جلوی شبنم ایستاده بودن در مترو كه بسته شد یكی از اونا خودشو نزدیك كرد به شبنم ولی چون جلوی چشم من بودن با كمی فاصله ایستاد شبنم بین ما سه نفر احاطه شده و اجازه نمی دادن كسی نزدیك شبنم بیاد وقتی دیدم كه واگن انقدر شلوغه كه كسی هواسش نیست دوباره كیرمو از پشت گذاشتم لای پای شبنم و به خودم فشارش دادم شبنم یه اه نا خواسته كرد كه یكی از اونا كه نزدیك تر بود بهش متوجه شد كه ما داریم شیطونی میكنیم
ایستگاه طرشت وقتی در مترو باز شد دوباره جمیعت زیادی هجوم اوردن داخل و یكی از اون پسرا به هوای اینكه كسی نیاد سمت ما كاملا جلوی شبنم ایستاد در مترو كه بسته شد شبنم كاملا بین من و اون پسره قرار گرفت بدون هیچ فاصله ای یكم كه دقت كردم دیدم كیرشو از جلو مانتو جلو باز كاملا چسبونده به كس شبنم و از بالا هم سینه هاشون چسبیده بهم یه حس خیلی خاصی بود امیخته از شهوت و لذت مخصوصآ هر بار كه به كون شبنم فشار میاوردم و احساس اینكه با هر فشار كسش بیشتر میچسبید به كیر پسره داشت دیونم میكرد. برام جالب بود كه شبنم هیچ اعتراضی نمی كرد و از حالت چشاش معلوم بود حال اون هم خرابه اون یكی پسره هم كه متوجه شد من چیزی نمیگم و دارم لذت میبرم از بغل كیرشو چسبوند بین رون و دست شبنم طوری كه با هر تكونی كه مترو میخورد كیرش بین دستای شبنم عقب و جلو میشد و دستشو از زیر مانتو كوتاهش چسبونده بود به زیر كونش و خیلی ارووم كونشو میمالید جوری كه وقتی كیرمو به كونش فشار میدادم دستش رو كاملا بین كیرم و كون شبنم احساس میكردم اون لحظه ها شاید از خیلی از سكس های كاملی كه داشتم لذتش بیشتر بود و واقعا دوست نداشتم زمان بگذره
كمی كه گذشت احساس كردم چیزی بین پاهای شبنم عقب و جلو میشه یكم كه دقت كردم صحنه ای رو دیدم كه تمام موهای تنم سیخ شد اونی كه روبروی شبنم ایستاده بود كاپیشن بلندش رو طوری حایل كرده بود كه كسی متوجه نشه و سر كیرشو از تو شلوار گشادش دراورده و گذاشته بود لای پاهای شبنم و خیلی ریز جوری كه كسی متوجه نشه داست تلنبه میزد با دیدن این صحنه دیگه خون به مغزم نمی رسید توی ذهنم قرار بود یه شیطونی كوچولو بكنیم قرار نبود كار به اینجاها بكشه خیلی جدی به شبنم گفتم بیا این طرف من اون دو نفر كه دیدن حالت چهره و صدام عوض شده سری خودشونو جمع و جور كردن و اونی كه مقابل شبنم ایستاده بود سری كیرشو كرد داخل شلوارش و كاپیشنشو بست كه معلوم نباشه شبنم مثل ادمهایی كه هیپنوتیزم شده باشن با صدای من به خودش اومد و سریع خودشو جمع كرد اون دو نفر كه از چهره برافروخته من ترسیده بودن ایستگاه بعدی از مترو پیاده شدن منو شبنم هم تا بازار هیچ حرفی بینمون ردو بدل نشد سر اتفاقایی كه پیش اومده بود اصلا حالو حوصله خرید نداشتم رفتیم ناهارمونو مسلم خوردیم و برگشتیم خونه. خیلی كلافه بودم و عذاب وجدان و پشیمونی تمام وجودمو گرفته بود شبنم تا رسید لباساشو دراورد و رفت حموم
رفتم سراغ لباس هاش و دیدم وسط لای ساپورتش لكه های سفیده وقتی بو كردم بوی وایتكس مانند كه مشخص بود ابكیره میداد دوباره حالم یه جوری شد و تمام اتفاقای اونروز تو ذهنم تداعی شد برام جالب بود كه كیرم راست شده بود از اینكه اب كیر یه نفر دیگه روی ساپورت زنم ریخته شب موقع خواب دیدم شبنم رو تخت پشتشو به من كرده و داره گریه میكنه بهش گفتم چی شده عزیزم گفت ببخشید امروز زیاده روی كردم نمی دونم چم شده بود گفتم اگه منظورت داخل مترو هست كه دستت درد نكنه خیلی بهم چسبید تجربه خوبی بود گفت اخه همش اون كه تو چسبوندی نبود یه اتفاق های دیگه هم افتاد بهش گفتم اگه منظورت هیز بازی اون دو تا جوون بوده كه كاملا حق میدم بهشون منم اگه به زن سكسی و خوشگل مثل تو ببینم اختیارمو از دست میدم زنم یه لبخند ریز زد و گفت اخه كاشكی هیز بازی بود گفتم هر چی كه بود مهم اینه كه الان می خوام جرررت بدم و به صورت وحشیانه افتادم به جونش و لباساشو دراوردم و یكی از لذت بخش ترین سكس های عمرمو انجام دادیم بعد از اون اتفاق دیگه هیچوقت به فكر تكرار چنین كاری نیفتادم و كاملا از داشتن زنی مثل شبنم راضیم
برای حرف اخر دوستانی كه در حالت شهوت لذت میبرند و در حالت معمولی عذاب وجدان دارن و حس پشیمونی و عذاب وجدانش غالب هست هیچ وقت دنبالش نرن سعی کنین اول اون حس رو از بین ببرین
نوشته: آرش
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید