این داستان تقدیم به شما
یکی از فامیل های فری شوهرم تصادف کرده بود و هر دو پاش شکسته بود اسم طرف فرامرز بود؛ ی پاش از قوزک اونیکی از فمور اما هر دو رو تقریبا کامل کچ گرفته بودن؛ وقتی فرامرز سالم بود خیلی دیدم میزد با خودم گفتم برم یکم کرم بریزم حالم بهتر شه؛ ی شومیز قرمز با ی شلوار طرح جین پوشیدم و با فری رفتیم خونشون تو خیابون سپند بالای اقدسیه تو تموم مدتی که اونجا بودم سعی کردم کرم بریزم فرامرز تو تختش بود و ما کنار تخت رو چند تا صندلی نشسته بودیم به جز ما فقط پدر و مادرش بودن وقتی مادرش میرفت بیرون از اتاق عمدا پاهامو رو هم مینداختم که رونامو ببینه؛ فرامرزم با دیدنم حشری شده بود قشنگ دولش سیخ شده بود و بهم نگاه میکرد حتی پدر فرامرزم دست بردار نبود منم لذت زیادی میبردم از کرم ریختنم؛ دلم شیطونی بیشتری میخواست اما فری بود و مادر فرامرزم میرفت و میومد دیگه باید کم کم میرفتیم که زنگ آیفون رو زدن مادر فرامرز گفت باید بره نذری بگیره چند کوچه بالاتر منم دیدم فرصت مهیا شده به فری گفتم ببرتش تا منم جنده بازیمو دربیارم فری اولش قبول نکرد بعدشم گفت توهم بیا اما من گفتم برو زود بیا من گرممه
فری که رفت سریع رفتم دستشویی سوتینمو دراوردم اومدم تو اتاق فک پدر فرامرز و خودش افتاده بود زمین مانتومو گذاشتم دم دست که اگه فری اومد سریع بپوشم نفهمه سوتین ندارم
به بهونه های مختلف مخندیدم و میلرزوندمشون می می هامو
یا دولا میشدم که به جز نوکش همه جاشو ببینن خیلی حال میداد پیرمرد دیگه تحمل نکرد و رفت دستشویی گمونم رفت جلق بزنه من موندمو فرامرز گفت سارا تو خیلی جذابی گفتم میدونم
گفت میدونی
گفتم اره
گفت از کجا
گفتم خیلیا میگن بهم تازه کونمم گنده ست و رونام
گفت اره واقعا خوش بحال فری
گفتم تو هم که دید زدی
گفت نه بابا
گفتم خفه شو بابا دودولت رو ببین سیخ سیخ ه
خجالت کشید گفت چند روزه……
گفتم چی ؟
گفت شیطونی نکردم گفتم الان که سیخی
گفت نیومده که
گفتم بادستت بزن بیاد من رومو میکنم اونطرف
گفت سوژه ش تو باشی ؟
گفتم اره
سریع دست به کار شد
گفت مرسی عزیزممممممم
و کیرشو مالید نگاش کردم دلم سوخت واسش یکم شومیزو دادم بالا ممه هامو ببینه گفت مرسی سکسی لیدی
خال میکردم از حشری شدنش
تا مرز ارضا شدن رفته بودم
به بهانه چک کردن باباش رفتم دم در اتاق و دولا شدم سرم بیرون بود کونم تو
خبری از پیرمرد نبود
گفت میشه به کونت دست بزنم گفتم باشه عقب عقب اومدم سمتش دست زد و مالوند یهو شلوار و شرتمو کشیدم پایین که حال کنه کونم به سمت فرامرز بود و صورتم به سمت در احساس کردم داره زبون میزنه بهش و بهش زبونشو کرد لای کونم و طی ی حرکت استثنایی سوراخ کونمو لیس زد فکر کردم الان تموم میشه اما هی لیس زد و لیس زد
خیلی باحال بود لیس زد و انگشتشو رسوند به چوچولم
کونمو میخورد کیلیتوریسمو میمالوند انقدر این کارو کرد که در کمال ناباوری ارضا شدم خودمو جمع و جور کردم لباسمو مرتب کردم اما اون بد بخت هنوز دول به دست بود گفتم چرا ارضا نمیشی فرامرز گفت الان میشم نزدیکه گفتم بذار ی حال ریز دیگه بهش بدم در اتاق رو قفل کردم پریدم رو تخت گفت اخ پام گفتم خفه شو ناراحت شم نمیخورمشا گفت جون میخوای بخوریش گفتم نه میخوام ساک بزنم واست و خندیدم
یهو اومد ابش
گفت کلمه ساک و گفتی ارضا شدم در اتاق وا کردم رفتم تو حال پدر فرامرز رفته بود حموم
فری چند دقیقه بعدش اومد و ما زود رفتیم خونه و ی خاطره خوب دیگه واسه من ایجاد شد
کرم ریختن لذت بخش تر دادنه
نوشته: سارا کرمکی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید