این داستان تقدیم به شما
بعد از اینکه داستان این سعید طوسی پخش شد یاد یه خاطره افتادم از خودم که مرتبط بود با این و به این فکر کردم که چه قدر زیادن که مثل من این اتفاق واسشون افتاده و نمیتونن بگن…
***
من فاطمه هستم الان ۱۹ سالمه اون موقع ها ۱۴ سالم بود یه خانم جلسه ای داشتیم تو فامیل که معلم عربی هم بود قرار بود به من عربی یاد بده یه زن سی و هفت هشت ساله با بدن سفید و کمی چاق منم اون موقع ها یه دختر لاغر بودم یه روز که بهم داشت آموزش عربی میداد بهم گفت بذار ماساژت بدم اولش قبول نکردم ولی یوهو دیدم داره میده تو ماساژ انقدر حرفه ای بود نفهمیدم چجوری یواش یواش به اونجام رسید و انقد مالید که منم حالم بد شد بعدشم لختم کرد و دیگه چون یخش آب شده بود و رومون تو روی هم باز شده بود رفتارش یه ذره تند شد…
مجبورم کرد کوسشو به مدت طولانی و تو حالت های مختلف لیس بزنم روی صورتم مینشست و حالت خفگی بهم دست میداد اما اون لذت میبرد و مجبورم کرد به مدت طولانی کونشو رو لیس بزنم که بوی خاصی هم میداد و کونشو خوب نشسته بود و من به اجبار تو اون سن کون این خانم رو لیس زدم حتی ازم خواست که کف پاشم لیس بزنم که قبول نکردم اما به اصرار کف پاهاشو گذاشت رو صورتم و میگفت بو کن پامو بعدشم انقد واژنشو لیس زدم تا ارضا شد و مجبورم کرد قورتش بدم بعدشم انگشتشو کرد تو مقعدم و فوق العاده درد داشت… این بدترین خاطره جنسی من بود خواستم براتون بگم هنوزم به خوردن کون کثیفش فکر میکنم میخوام بالا بیارم.
نوشته: فاطمه
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید