این داستان تقدیم به شما
با سلام خدمت دوستان این داستان هنوز هم بعد ۷ سال ادامه داره
من یه هیکل معمولی دارم با کیر نسبتا بزرگ خانمم یه دوست داره به اسم پرستو که اونم ازدواج کرده و ۲ تا بچه داره ولی با هیکلی بسیار سکسی و بدنی سفید و اندامی این باربی داستان از اونجا شروع شد که من از اولین دیدار عاشق پرستو شدم. پرستو جون از همون اول جلوی من خیلی راحت راه میرفت و رفت و آمد های ما خیلی زیاد بود اولین برخورد من با پرستو سر رفتن یک مسافرت شروع شد که قرار بود خانوادگی بریم مسافرت. که اون راضی نمیشد بیاد ولی شوهرش دوست داشت با ما بیاد بخاطر همین موضوع شماره پرستو رو داد به من که من راضیش کنم منم مجبور شدم بخاطر اومدن اون خرج سفر اونا رو بدم تا خانم قبول کنه خلاصه تو این سفر من به پرستو جون خیلی نزدیک تر شدم هر از چند گاهی بعد سفر بهش پیام میدادم و اونم دست و پا شکسته جواب میداد تا اینکه شوهرش اعتیاد به قرص پیدا کرد و این فرصتی بود تا اینکه بیشتر به من نزدیک بشه خلاصه تو یکی از مهمونی های دورهمی که همه حسابی مست بودیم تو یکی از اتاق های باغ شروع کردیم لب گرفتن ولی فرصت واسه سکس نبود چند روزی گذشت تا شوهرش رفت شهرستان و بچه ها شو فرستاد خونه مادرش به من زنگ زد تا برم خونشون وقتی رفتم داخل دیدم یه تاپ مشکی پوشیده با یک دامن کوتا تا زیر کونش عجب بدنی داشت.
لاغر با یک کون تاقچه ای سایز سینه هاش ۸۰ وای وقتی دیدمش کیرم داشت از جا کنده میشود تو لحظه اول شروع کردیم لب گرفتن بردمش رو تخت خوابش و لباشو میخوردم تاپ مشکی شو دادم بالا سوتینش هم مشکی بود شروع کردم به مالیدن سینه هاش عجب سفت و بزرگ بود وایییی تو ابرا بودیم صدای آخ آهش کل خونه رو پر کرده بود یواش یواش دامن کوتاهشو دادم بالا وای چی بود ریرش یه شورت لامبدا مشکی که با سوتینش ست بود دستم به کوسش که خورد خیس اب بود لعنتی کوس نبود کلوچه بود کوسش چاق و بدون یک لاخ مو شورت شک در اوردم شروع کردم به خوردن کوسش خیلی بوی خوبی میداد حسابی حشری شده بود منو انداخت رو تخت و شروع کرد به ساک زدن میگفت تا بحال چنین کیری ندیدم کیر شوهرم خیلی کوچیکه بعد کلی خوردن با کلی اسرار پرستو کیرمو گذاشتم دم کوسش وایی چه کوس تنگی بود با فشار دادمش داخل مثل تنور داغ بود و خیلی تنگ من تلمبه میزدم اونم فقط جیغ میرد که بکن لعنتی بکن میخوام بازم میخوام چرخوندم حالت داگ استایل عاشق این پوزیشنه رو کمرش تاتو کرده بود وای چقدر بدن سکسی داشت چه کوس تنگی داشت تا بحال چنین کوسی نکرده بودم بعد ۴۵دقیقه سکس طوفانی دیدم یه جیغ بلند زد و ارضاء شد منم شدت تلمبه رو بیشتر کردم داشت آبم میومد که گفت همشو خالی کن تو کسم عشقم منم با قدرت تمام آبم پاشیده شد تو کوس تنگش لعنتی مثل جارو برقی تمام وجودمو کشید داخل بعد کنار هم دراز کشیدم و تا صبح کنار هم خوابیدم والان ۷ ساله هنوز رابطه ما به صورت عاشقانه ادمه داره.تو قسمت های بعد خاطره سفر دونفریمون به شمال رو هم مینویسم
نوشته: علی رضا
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید