این داستان تقدیم به شما
من ۳۹ سالمه ، مدت هفت ساله با لیلا خانمم ازدواج کردم . لیلا ۳۲ سالشه.
لیلا زنم زمان دانشجوییش دوست پسرهای زیادی داشته اما جلوش کاملا پلمپ بود و همه دوست پسراش فقط از کون کرده بودنش و خودم شب عروسی جلوشو باز کردم .البته شب عروسی خونی نیومد و لیلا گفت کوسم حلقویه منم باور کردم چون بهش خیلی اطمینان دارم.
لیلا قیافه معمولی داره و آنچنان خوشگل نیست. قدش هم نسبتا کوتاه و ۱۶۰ هست اما کمر باریک و کون خیلی گرد و گنده و خوشگلی داره . خودش میگه همه دوست پسرام عاشق کونم شدن که باهام سکس کردن . رونهاش نسبتا تپل و کلا پایین تنه خوبی داره . بقول خودش حداقل یازده تا دوس پسر داشته بود و میانگین هر کدومشون بالای پنجاه بار کونش گذاشته بودن و زنم یه کونی تمام عیار بود که تو مجردی خیلی زیاد کون داده بود و پسرای دانشگاهشون رو به لذت رسونده بود.
شش ماهی میشد برای شغلم به غرب کشور مهاجرت کرده بودیم ، یه خونه آپارتمانی اجاره کرده بودیم و لیلا خیلی تنها بود. یه روز بهم گفت اگه کار و شغل مناسبی برام باشه اجازه میدی سر کار برم؟! گفتم چه اشکالی داره؟ مشکلی نیست .
بعد ی مدت از سایت دیوار یه آگهی منشی شرکت بیمه زده بودن که صبح تا ظهر بود و ماهی ۴ تومن میداد . صاحبکار لیلا یه پسر جوون ۱۹ ساله بود که باباش پولدار بود و براش شرکت بیمه زده بود ، لیلا سر کار میرفت و حدود دو ماهی میشد مشغول بود که میدیدم رفتاراش تغییر کرده ، لگ کوتاه چسبان سفید قد ۸۰ با تاپ یقه باز و نازک می پوشید که سوتینش و نوک ممه هاش قشنگ زیرش معلوم بود ، مانتو کوتاه که حدود ۸۰ درصد باسنش معلوم بود ، خیلی ارایش غلیظ میکرد و روحیه ش عالی شده بود . من و لیلا موقع عقد با هم قرار گذاشته بودیم هیچ کدوممون رو گوشیش قفل نذاره اونم طبعا نمیذاشت . یه روز از سر کار اومدم خونه دیدم لیلا تو حمومه ، گفتم الان فرصت خوبیه که دزدکی یه نگاهی به گوشیش بندازم . رو واتساپ ش رفتم دیدم به صاحبکارش پیام داده بود و عکس تمام قد با شورت و سوتین برا صاحب کارش فرستاده ، ازش تشکر کرده بود بابت حالی که بهش داده !! صاحبکارش گفته بود : من تا حالا کوص نکردم .
واقعا خیلی خوشبختم که یه زن اوپن رو میکنم. هیچی مث کوص تنگت حال نمیده !!
متوجه شدم یک لحظه بشدت عصبی شدم از شدت خشم میخواستم همون لحظه برم تو حموم و خفش کنم ، اما همزمان با احساس عصبانیت نمیدونم چرا کیرم هم شق و سفت شده بود، خیلی بدم از این حالت خودم میومد .دوس داشتم کیرم شق نشه چون یه نفر زنمو میکرد و داشت بهم خیانت میکرد ،اما از تصور عکسهای لختی زنم برا صاحبکارش و تصور سکس ش با خانمم بی اختیار تخمام به هم میچسبید و قطره ای آب ذوق از سر کیرم در اومده بود و لذت میبردم . حالت خشم و لذت همزمان دوتایی منو سردرگم کرده بود. با خودم فکر کردم به لیلا بگم و طلاقش بدم ، اما بعدش با خودم فکر کردم که اولا ما زندگی خوبی داریم و منطقی نیست برا یه سکس خانمم همه چی رو به هم بریزیم ، دوما نمیخواستم عنوان کنم و پررو بشه و بفهمه منم خوشم از کوص دادن خانمم میاد . از همه اینا گذشته ما فقط چند ماه دیگه تو اون شهرستان بودیم و بعدش شهر خودمون برمیگشتیم و همه چی تموم میشد.
تصمیم گرفتم لیلا به صاحبکارش کوص بده و منم دورادور لذت ببرم و خودمو به ندونستن بزنم .
مواقعی که لیلا نزدیک گوشیش نبود سریعا نگا میکردم یه روز کون لیلا گذاشته بود،خیلی خوشم میومد یه پسر جوون و پر انرژی زنمو میکنه . صاحبکارش تقریبا هر روز اخر وقت ساعت ۲ زنمو میکرد و بعدش میفرستاد خونه .
بعد حدود چهار ماه کم کم موعد برگشتن به شهر خودمون رسید. روزهای اخر اینقد صاحبکارش لیلا رو میکرد که کوص و کونش سرویس شده بود. بشدت دلتنگ هم شده بودن . یه شب لیلا گفت اگه میشه ماموریت رو تمدید کن شش ماه دیگه بمونیم ،اینجا شهر خوبیه . با اینکه میتونستم تمدید کنم اما نکردم. تو دل خودم گفتم کوص دادی نوش جونت اینم تنوع متاهلی مون هدیه من به تو ! اما بازی تمومه دیگه . کافیته !
از اون شهر اومدیم شهر خودمون که فاصله ش خیلی دور از اونجا بود . یه مرتبه پسره اومد تا شهرمون و موقعی من خونه نبودم لیلا رو کرده بود. اما برگشته بود شهرش و بیخیال لیلا شد . لیلا هم بیخیال اون شده بود. الان چن سالی میگذره و هیچ حرکتی از لیلا ندیدم .با اینکه هنوزم تماسش رو چک میکنم و حتی یکی دوبار یواشکی میکروفن مخفی که مثل خودکار هست تو کیفش گذاشته بودم اما انگار اونم حس و حالش رو نداره دیگه . الان وقتی با لیلا سکس میکنم اون تصاویر که برا صاحبکارش فرستاده تو ذهنم میاد ، کون دادنهاش و کوص دادنهاش به اون پسر جوون ، همه اینا حشریم میکنه و محکمتر میکوبم تو کوصش !!! اما نمیخام اون راز رو هیچ وقت بازگو کنم و خجالت زدش کنم و خودمو هم کوچیک کنم .
پایان .
نوشته: حامد مازنی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید