این داستان تقدیم به شما

باسلام خدمت همه دوستان عزیز
خاطره ای که میخوام براتون تعریف مربوط به پارساله که تو زندگی #مشترک من اتفاق افتاد .
من احسان هستم 27 ساله و همسرم #سوگند هست 24 ساله ،راستش ما سال 94 بود که باهم ازدواج کردیم سوگند یک زن خوشکل با اندام تقریبا خوب 170 قد و65 کیلو وزنشو با سینه های سایز 75 و تقریبا محجبه و من 175 قد و اول ازدواج 95 کیلو وزنم بود ولی الان به 120 رسیدم و با کیر کوچک 10 سانتی . راستش اول که ازدواج کرده بودیم همه چیز خوب بود از نظر سکس ولی کم کم با بالا رفتن وزنم و3 سال رابطه مشترک احساس کردم سکس هامون سرد شده که برای تنوع تو سکس روی آوردم به فیلم پورن دیدن باخانمم موقع سکس راستش اولش اصلا زیر بار نمیرفت ولی کم کم وسوسش کردم که باهم فیلم ببینیم . باورتون نمیشه وقتی یکی دوتا فیلم نگاه میکردیم دستمو که تو شورت زنم میبردم خیس خیس بود که تو هیچ سکسمون این طور #حشری ندیده بودم سوگند رو خلاصه یک مدت این طوری حال میکردیم و بعد هر فیلم دیدن هم جفتمون احساس پشیمونی میکردیم وسوگند برا این که از قافله عقب نمونه ازم قول میگرفت که دیگه فیلم نبینم، اما تقریبا هر هفته یا 10 روز کارمون شده بود فیلم دیدن وسکس ومن هم از دستی فیلم هایی از سایت PORNHUB دانلود میکردم که کیر طرف خیلی کلفت بود و از عمد مابین فیلم به زنم میگفتم طرف عجب کیری داره یا خدا شانس بده چرا همچین کیری من ندارم تو رو بکنم که سوگند از این حرف های من ناراحت میشد حتی چند بار تو سکس که ذهنم هنگ هنگ بود بهش گفتم دوست داری یکی از این مرد خوش هیکل ها با کیر کلفت برات بیارم و… که بازم سوگند ناراحت میشد . راستش بعدش خودمم مثل سگ از این که دارم فانتزیام رو جلو زنم بازگو میکنم مثل سگ پشیمون میکردم ولی یک فانتزی تو سرم میچرخید که سکس زنم با یک مرد کیر کلفت رو ببینم ،اما به خاطر شرایط خانوادگی و زندگی خوبی که داشتم دوست نداشتم سوگند رو پررو کنم و زندگیم ازهم بپاشه .
 
 
گذشت تا این که پارسال یکی از دوست های سوگند پارسال از همسرم برا چند روزی دعوت به همکاری کرد تو یک شرکت بسته بندی ومن هم قبول کردم چون با دوستش صحبت کردم گفت محیط خوبی داره شرکت و… همه چیز خوب بود تا بعد از 3 ماه کار کردن سوگند متوجه تغییر رفتارش شدم مخصوصا تو سکس . و میدیدم که موقع رفتن به سر کار بیشتر ازقبل به خودش میرسه مثلا زیر چادر مانتو های چسب میپوشید باسوتین کاپ دار که قشنگ سینه هاش چادرشو بر میداشت تو چشم بود و تو شرکت هم که با مانتو بود و چادرشو بر میداشت ، این بود که بهش شک کردم البت یک چیزی هم تو وجودم بود که دوست داشتم فاتزیم رو عملی کنم وببینم . اولین کاری که کردم کد نرم افزار نشان رو گوشی سوگند رو واسه #اپلیکیشن خودم زدم این طور میتونستم ببینم کجا میره و میاد دقیقا بعد 3 روز از نصب اپلیکیشن دیدم ساعت های 3 عصر بود زنگ زد بهم سوگند و ازم اجازه گرفت که بعداز ساعت کاریش یعنی 6 با دوستش بره بازار وتا 9 برگرده منم گفتم باشه و(راستی من بازاری هستم 9 صبح میرم مغازه تا میرسم خونه 11 شبه ) میخکوب شدم رو نرم افزار که دیدم بعد یک ساعت سوگند از محل کارش فاصله گرفت ورفت به سمت خونه و #لوکیشن ثابت شد نزدیک خونم،جالب شد برام سریع مغازه رو سپردم دست شاگردم و راه افتادم سمت خونه . تا رسیدم ساعت 4 ونیم بود ماشین رو یک کوچه پایین تر پارک کردم تا کسی نبینه منو و آروم اومدم تو #اپارتمان ورفتم جای درب پشت بام واز تو سرویس پله آروم درب خونم رو نگاه میکردم آخه خونه من طبقه 4 بود وبالا سرم پشت بام ،حدود1 ساعت بود بالا بودم که حوصلم سررفت و زنگ زدم گوشی سوگند که دستپاچه گوشی روبرداشت گفتم دسته چکم رو جا گزاشتم دارم میرم خونه بردارم میخوای دنبال تو هم بیام و باهم بریم خرید که گفت نه حالشو نداشتم ومنم نزدیک خونه ام وگفت تا کی میرسی گفتم تا نیم ساعت دیگه وخداحافظی کردم و 4 چشمی از بالا درب خونمو میپاییدم که دیدم بعد 5 دقیقه درب باز شد و دنیا روسرم خراب شد دیدم یک مرد ورزشکار حدود 185 قدش بود و با بدن ورزیده عالی اومد بیرون از تو خونم و یک صحنه سوگند سرشو آورد بیرون یک لب جلودرب داد بهش ورفت . وقتی که رفت بعد 10 دقیقه رفتم تو خونه دیدم سوگند حمامه رفتم تو اتاق خواب دیدم بله چه بوی عرق بدنی پیچیده وقاطی با بوی #اسپری خوشبو کننده شده بود . رو مبل نشسته بودم که سوگند از حمام اومد بیرون نزدیک بود زبونش بند بیاد . بهش گفتم سلام خانمم . رفتم سمتش یک لب رو بی میلی داد بهم و هرچی خواستم بکنمش نزاشت گفت مریضم وحوصله ندارم که 100 درصد فهمیدم طرف حسابی گاییدش . خوب کار من شروع شده بود باید میفهمیدم این طرف کیه که بازنمه و هم به فانتزیم میرسیدم هم نباید میزاشتم موضوع انقدر ادامه دار بشه کم من از زندگی سوگند حذف بشم . فردا فکری زد به سرم به سوگند گفتم میخوام برا خرید لباس برا مغازه برم تبریزو ارومیه3روزه کار ترک بیارم باهمکارم که موافقت کرد .
 
 
سوگندی که نمیزاشت من پامو از دروازه شهر بیرون بزارم . لوازمو جمع کردم و 2 روز بع رفتم کیفم و روتو صندوق عقب گزاشتم و رفتم اما با دید زدن درب خونم به محض این که دیدم سوگند رفت بیرون از خونه رفتم تو خونم و بالای جا رخت خوابی قسمت بالاییش رومیگم مخفی شدم واز یگ گوشه جای درب اشکاف رو تختمو میدیدم گوشیمم خاموش کردم و بعد از 3 ساعت دیدم صدا میاد دیدم صدای سوگنده اومد تو خونه وبعد از یک ربع با حوله حمام اومد تو اتاق خودشو خشک کرد واز تو کیفش یک چیزی در آورد که دیدم بله یک ست سکسی لباس زیره رنگ سبز لجنی توری تنش کرد و کلی آرایش کرد و یک تونیک سرهمی خشگل هم رو اونا پوشید ورفت بیرون از اتاق بعداز نیم ساعت بود که دیدم صدای درب اومد و صدای مرد میومد خیلی ضعیف . خلاصه یک 40 دقیقه ما معطل بودیم که دیدم سوگند و دوست پسرش مثل وحشی هاهمین طور که لب همو میخوردن اومدن وهمو پرت کردن رو تخت باورم نمیشد زنم همچین داشت لب طرفو میخورد که نزدیک بود لباش کنده بشه . پسره هم یک دستش به سینه زنم بود یک دستش هم داشت کونشو میمالوند که دیدم لبو قطع کردن و زنم دکمه پیراهن پسره رو باز کرد شروع کرد به سینه های عظلانی طرف رو خوردن وبا بازو هاش سیکس پک های طرف بازی کردن وخوردن اون جا بود که گفت درد وبلای هیکلت حمید بخوره تو سر شکم وسینه های زنانه احسان و کلی باهم خندیدن. مادر جنده ها اعصابمو خورد کردن ولی خودمو کنترل کردم . بعد دیدم حمید سارافون زنم رو از تنش درآورد و سینه های زنم رو دیوانه وار داشت میخورد وزنم داشت میمرد زیرش از شهوت دوباره رفت بالا یک لب ازش گرفت واز لبش لیسید واز همون وسط لیس زد واومد تاپایین بعد کلی داشت دور ناف زنمو میخورد وزنم هم مثل ماهی به خودش میپیچید تا که شورت سو گند رو در آورد و گفت جون دختر کوچولوتو میدی به من که سوگند هم با اشاره سرگفت آره و شروع کرد به خوردن کوسش و همین طور میخورد چوچولک کسشو وباانگشت پایین کسش بازی میکرد که سوگند مثل وحشی ها سر حمیدو فشار میداد به کسش بعد پاشد ونوبت سوگند شد وکه شلوار #حمید رو درآورد و از تو شرتش کیر گندشو در آورد .

 
واقعا اونجا به زنم بالیدم چون خوب کیری انتخاب کرده کلفت وبلند بود بالای 20 سانت بود وخیلی کلفت بود. بعد سوگند خانم شروع کرد به قربون صدقه کیر حمید رفتن وخوردن کیرشو جوری کیرشو میخورد که من واقعا حسودیم میشد از بالا سرکیرش لیس میزد تاپایین بعد مثل وحشی ها تمام تخم هاشو میکرد تو دهنش وبعد میومد بالا و سر کیرش ومیک میزد بعد از 5 دقیقه ساک زدن دراز کشید و حمید رفت روش و آروم کیرشو میمالوند رو کسش که میگفت بکن دیگه حمید ازیت نکنم دیگه حمیدم میگفت تا نگی نمیکنمت . میگفتم چی میخوای میگفت کیر کیر تورو کیر حمید جونمو میخوام بعد حمید گفت تو جنده کی هستی میگفت بکن بکن آه . میگفت تانگی نمیکنمت . که زنم باصدای بلند میگفت جنده توام مال توام بکن حمید آه بکن دیگه حمیدم یک راست سر کیرشو کرد ویک ضرب نصف کیرشو داد تو و زنم گفت آه جان آه بکنم حمید قربونت بشم قربون کیر مردونت بشم بکنم . حمیدم شروع کرد تلمبه زدن همچین میزد که تختم داشت میشکست
بعد یک چند دقیقه به بغل خوابید وزنمو گرفت توبغلش و ازپشت به بغل کرد توش زنم داشت میمرد و یکسره ناله میکرد وبعد زنمو #سگی کرد یک چند دقیقه هم این طوری کردش بعد ازاون #پوزیشن زنم اوممد رو کیر حمید نشست وآروم نشست رو کیر حمید و کلی آه آه میکرد وکمر میزد بعد حمید تو همین پوزیشن خودش تلمبه میزد و زنم خسته شد اومد باز خوابید وحمید اومد روش باز کیرشو کرد توکس زنم و #چوچول زنم رو میمالوند که صدای نفس نفس زدن های زنم زیاد شد و جیغ میزد و بعد از 30 ثانیه ارضا شد وحمیدم همین طور تلمبه میزد تا صداش رفت بالا و کیرشو آورد بیرون آبشو ریخت رو سینه وشکم سوگند افتاد روش و بیحال تو بغل هم خوابیدن و بعد از 1 ساعت رفتن حمام که منم اروم اومدم پایین و رفتم #بیرون و 2 ساعت #سرگردون بودم تو مغازه و خیابونا و بعد اومدم خونه
 
 
نوشته: کیر کوچولوی شجاع

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *