این داستان تقدیم به شما
سلام اسمم رامینه خاطره ای که براتون میخوام بگم برای زمان سربازیه وچون من لیسانس بودم بادرجه ستوان ۲ خدمت میکردم من خودم مشهدی هستم و تهران خدمت میکردم سال ۱۳۸۰ که هر ۲ هفته با اتوبوس ۴ شنبه تا شنبه میومدم خونه مشهد و چون پاسگاههای بین راهی ساک هارو میگشتن با با لباس فرم سوار میشدم که کاری نداشته باشن
یه بار از تهران که سوار اتوبوس شدم دم دمای غروب بود و ردیف ۴ نشستم سمت پنجره و یک آقایی اومد داخل اتوبوس و یه دختر چادری تقریبا ۱۷ سال و یه پسر بچه ۱۰ سال داشت ردیف جلوی من نشستن و آقاهه که فکر کنم پدرشون بود پیاده شد دختره سمت پنجره دقیقا جلو من نشسته بود و هی برمی گشت پشت رو نگاه میکرد یه ساعتی که اتوبوس حرکت کرده بود من سرمو گذاشتم رو صندلی جلو که یه چرت بزنم هی صندلی شو تکون میداد و خودشو به عقب فشار میداد .کنار دستم یه پیر مرده نشسته بود گفتم دستمو از کنار صندلی به بازوش بزنم ببینم عکس العملش چیه هوا گرگ و میش بود و حواسم بود کسی نبینه دیدم چیزی نگفت دستمو بیشتر بردم داخل و بازیشو گرفتم. که دستشو گذاشت رو دستم و نوازش میکرد و چادرشو جوری انداخته بود که استتار کنه که کسی نبینه
دستمو گرفت و برد روسینه ش گذاشت من آمپرم زد بالا آهسته سینه شو نوازش کردم و دنبال دکمه مانتوش گشتم و انو باز کردم دستمو بردم داخل وای داشت آبم میومد سینه هاش تقریبا ۷۰ میشد آهسته میمالید و با نوکش بازی میکردم اونم دستم فشار میداد و فکر کنم میگفت که محکم بمال خودشو چسبونده بود به شیشه و از زیر بغل دستم داخل در رفت و آمد بود انگشتمو بردم رو لباش با لبهاش بازی کردم یه نفس داغ رو حس میکردم و انگشتمو کرد تو دهنش و مک میزد یه گاز هم یبار گرفت که خیلی دردم گرفت مابقی دکمه های مانتوشو باز کردم و زیر مانتو به تیشرت داشت دستمو بردم زیر تیشرت و شکمشو نوازش کردم لرزش شکمشو حس میکردم که خیلی شهوتی شده بود دستمو آهسته بردم زیر شلوارش که به پشمهای کسش خورد دستشو رو دستم گذاشت که انگار میخواست پایینتر نرم .
من هم کرمی با انگشتام نوازش میکردم و آهسته میرفتم پایین تار رسیدم به اول شکاف کسش چقدر داغ و خیس شده بود از همون بالای کسش انگشتمو دایره وار چرخوندم و تا رسیدم به چوچوله هاش و کارمو ادامه دادم که دیدم لرزید انگار ارضا شده بود و دستمو کشید بیرون .اتوبوس هم همون موقع کنار زد برای شام .
خیلی بمن حال داد و اصلا طول سفر اذیت نشدم.
اگه خوشتون اومد خاطره های سفرهای بعدی مو براتون بنویسم که دیگه با لباس شخصی سوار اتوبوس میشدم..
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید