این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان من ماهان هستم. ابتدا من یکم از فانتزیهام و شرایط خانوادم توضیح میدم که متوجه بشید چرا این اتفاق رو به اشتراک میذارم. من از بچگی به پا علاقه خاصی داشتم و بعدها که چشم و گوشم باز شد فهمیدم فوت فتیش دارم. توی سریالها و یا فیلمهای تلویزیون که که صحنه چوب فلک و میدیدم، با خودم فرض میکردم که خودم یا دوستام و یا مامانم و … فلک میشیم. بعدتر که بزرگتر شدم این تصورت حتی باعث تحریک جنسی من میشد و فانتزیهای جدیدی پیدا کردم.
حالا از مامانم میگم. مامانم لاغر متوسط هست و با رنگ پوست سفید. سینه و کون خیلی بزرگی نداره ولی خوب با لباس تنگی که میپوشه توی چشم میاد. جلوی فامیل و یا حتی دوستهای من هم راحت میگرده. بیرون هم مانتوی کوتاه و شلوار لی میپوشه و معمولا هم بدون جوراب هست.
شیطنتهای زیادی از مامانم دیدم از جمله اینکه تازه که چشم و گوشم باز شده بود یدفعه دیدم شوهر خالم از پشت بغلش کرده و دستش توی شلوار مامانم هست و داره کوس مامانم رو میماله. که خیلی حس خاصی پیدا کردم، هم خجالت بود و هم تحقیر و هم لذت. مخصوصا اینکه مامانم با شلوار لی و بدون جوراب بود. البته کوچکتر هم که بودم چند دفعهای خونمون دیدمش ولی خوب عقلم نمیرسید که چه خبر هست. این رو هم بگم که مرد خوش هیکل اما خیلی پشمالو هست. یدفعه هم توی سکس چتهاشون از روی گوشی مامانم دیدم که بهش گفته بود دفعه دیگه باید پاهام رو هم لیس بزنی و اینکه آبش رو میخواد حتما بریزه توی کوس مامانم برای همین بهش گفته بود قرص بخوره. با فکر اینکه مامانم داره پاهای شوهر خالم رو لیس میزنه آبم اومد.
حالا از این موارد زیاد بود. برسیم به اتفاق اصلی. یه مدت پیش که مامانم احتمالا قراری داشت با #آرایش #غلیظ و تیپ رفت بیرون. از شانس بد یا هر چیزی توسط #گشت #ارشاد دستگیر میشه. بعد اونجا در اون بازداشتگاه اعتراض میکنن چند نفری. حالا اینجا فانتزی من عملی میشه فقط حیف که من نبودم ببینم. یه حاج خانوم میاد با یه نفر دیگه و مامانم رو میبرن یه اتاق دیگه. اونجا کفشش رو درمیارن و یکم پاچه شلوار لی که پاش بوده رو میزنن بالا و پاهاش رو به فلک میبندن و بالا میگرن و یه یارو ریشی میاد و به مامانم میگه الان آدم میشی و حسابی کف پاهای #مامانم رو #شلاق میزنه.
من هیچ وقت فکر نمیکردم این فانتزی من به حقیقت برسه و عملی بشه. من با خودم میگم شاید حتی آب خود یارو هم اومده باشه با دیدن پاهای سفید مامانم. حسابی کف پاهاش تا مدتها سرخ بود و من آبم میومد.
خوشحال میشم کامنت بذارید.
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید