داستان سکسی تقدیم به شما
سلام و وقت بخیر …
گاهی اوقات موضوعات اطراف ما خیلی ساده هستن و ما نیاز نیس اینقد اونارو به خودمون سخت بگیریم فقط کافیه خودمونو تو اون فضا در نظر بگیریم و بعد تصمیم بگیریم… من مهران هستم تک فرزندم و مدتیه واسه کار به یکی از شهرهای جنوبی مهاجرت کردم مجرد هستم و 27 سالمه تا تونستم سعی کردم به روز باشم و خودمو تو حصار تعصبات و تفکرات کورکورانه محدود نکنم… مادرم یه زنه بیوس که 16 ساله بعداز مرگ پدرم تنهاس به سلامتیش اهمیت میده و خیلی اهل ارایش نیس ولی امروزی می گرده حدودن 55 سالشه اما من فکر میکنم که سنشو بالا زدن چون مثله 40 ساله هاس قدش متوسطه و سینه های بزرگی هم نداره و چون میدونم چقد ادمه متعصب و خشکه مذهبیه میدونستم که قصد ازدواج نداره چه برسه دوست پسرو این حرفا اما مطمئن بودم از تنهایی و نبود من واقعا رنج می بره… تو شبکه های اجتماعی در مورد تنهایی مادر یا پدر با بقیه حرف می زدیم و اینکه ممکنه این شرایط برای هر کدوم از ماها تو اینده رخ بده و باید چیکار کرد و حتی اینکه بالاخره شرایط سنی و جنسیتی و مخصوصا فرهنگی هم چقد میتونه موثر باشه… یه شب همینجور که حرف می زدیم یکی از اعضا بصورت انفرادی وارد صفحه من شد و شروع کردیم به حرف زدن تا اینکه کاملا خودشو معرفی کرد واسم چنتا عکس فرستاد انصافا هم ادم خوشتیپی بود حدودا 30 ساله بود و اینکه تو همون شهری که من ازش اومده بودم بخاطر بازاریابی رفت و امد داشت و بلد بود شهر رو… به من پیشنهاد داد که میتونه کمکم کنه و باعث تغییر نگرش و رفتاره مادرم بشه و اونو از تنهایی در بیاره من اولش کمی تعجب کردم از پیشنهادش اما با دلایل منطقی که اورد واسم بهم فهمون که من راضی هستم و نیاز به انکار موضوع نیس … من ای دی مادرمو بهش دادم و واسش کاملا توضیح دادم چقد خشکه و اون گفت هر اتفاق جدیدی رخ داد بهم میگه… تقریبا در طول هفته باهم چت می کردیم و وقتی من ازش می پرسیدم چه خبرا میگفت دارم ویالون میزنم صبر کن صداشو میشنوی تکیه کلامش بود حدودا یک ماهی گذشت و یه شب بهم اس ام اس داد کانکت شو کارت دارم با اینکه خسته بودم حرفشو گوش کردم وقتی کانکت شدم از چتاش با مامانم اسکرین شات گرفته بودو فرستاده بود که تا حدودی تو این یک ماه چقد زور زده بود تا بلاخره واسش نوشته بود شما ؟ مادرم… گفت بهم مهران گیرش انداخم بالاخره و اینکه مخشو زدم من که فکر نمی کردم یه شما نوشتن اینقد شادی افرین باشه واسش اهمیتی ندادم اما با عکسایی که واسم میفرستاد دیدم این شما؟ خیلی هم بی اهمیت نیست و سر آغاز حرفو امار بگیری شده بود… معرفی و ارسال عکسو سنو شغلو چنتایی شعرو جملات قصار و تقریبا تو همین موضوعات میچرخید که فرهاد کم کم داشت بحثو دست میگرفت و هدایتش می کرد و با فرستاد عکس از چتا منو تو جریان می زاشت…
فرهاد: همو ببینیم؟
میترا: منو اینجا میشناسن نمیتونم
فرهاد: ظهر که دیگه کسی نیست همه میرن خونه هاشون…
میترا: بمونه بعدن حالا
فرهاد: غروب خوبه ماشین دارم شیشه هام دودیه در حده یه چرخ زدنو اشنایی؟؟؟
میترا: ن اصلا فکرشم نکن که سواره ماشینت بشم…
فرهاد: میترا جان شما بگو اصلا کجا
میترا: فردا واسه ساعت 12 بیا خیابون مقدسی تلفنی همهنگ می کنیم از دور دیدمت بهت میگم بیای جلو
فرهاد: مرسی خانومی می بینمت پس…
این اخرین اسکیرین شات بود که فرستاد واسم اما من دل تو دلم نبود و تا حدودی پشیمون شده بودم یجوری که فرهاد بفهمه بهش گفتم که نرو یا تمومش کن اما گفت صبر کن حالا هنوز که چیزی نشده مهران و به من اعتماد کنو از این حرفا…
ساعت حدودن 12 و رب بهش اس دادم چیشد؟ نوشت یجا که وایسادم واست همه رو میگم نگران نباش مهران جونم… حدون ساعت 2 بهم اس داد کانکت شو و واسم چنتا عکس فرستاد کاملا ماتم برده بود که با مامانم رستوران بودن و از مامانم عکس گرفته بود و اینکه چقد باهم حرف زدنو گرم گرفته بود… من کاملا گیج شده بودم هم ناراحت بودم و پشیمون و هم حاله عجیبی داشتم اما میدون خیلی هیجان زده بودم و تا حدودی نگران اما خوشحال نبودم… از پرسیدم برنامت چیه گفت فعلا که برنامه ای ندارم تا ببینم چی میشه … من با مادرم تو تماس بودم ولی جالب بود واسم اصلا انگار نه انگار که مثلا اتفاقی افتاد خیلی راحتو ریلکس بود و اینکه پشت خطی داشت چیزی که تا الان ثابقه نداشته بود واسم و من میدونستم فرهاده پشت خطش… من با فرهاد تو تماس بودم و ازش میخواستم که تمومش کنه ولی اون دیگه ول کن نبود و کاملا پیگیر بود و منو میپیچوند تا اینکه بعداز چندروز از اولین ملاقاتشون چنتا عکس از چتهاشون واسم فرستاد که مخم صوت کشید…
فرهاد: میترا کجا ببینمت دلم واست تنگ شده
میترا: قربونه دلت برم که تنگ میشه نمیتونم بیام تو خیابون
فرهاد: میخوای یه سوئیت بگیرم؟
میترا: نه عزیزم بهت ادرس میدم بیا اینجا منم تنهام
وای داشتم سکده می کردم این مامانه منه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ساعت 6 یه عکس واسم فرستاد فرهاد جلو دره خونمون بود… زیرش نوشته بود واست وویس میفرستم ببین از صدای ویالونش خوشت میاد جوجو؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نگران بودم ببینم چه خبره که هی اس میدادم و زنگ میزدم که یه جواب اومد واسم از طرف فرهاد…
فرهاد: مهران ما عقده موقت خوندیم دیگه نگران نباش
چندبار به مامانم زنگ زدم اما جواب نداد مطمئن شدم که دیگه کار تمومه و نمیشه کاری کرد… چنتا عکس واسم فرستاد که یواشکی از مامانم مینداخت… تاپ شلوارک جین با صندل بندی چرمی موهاشو بلوند کرده بود و همه چی هماهنگ شده بوده… تقریبا حاله خیلی خوبی نداشتم و پشیمون شده بودم از کارم چنتا وویس واسم فرستاد که خیلی واضح نبود ولی میشد تشخیص داد که دارن چیکار میکنن … بالاخره تنهاس و میتونه واسه زندگیش تصمیم بگیره… من باید با موضوع کنار بیام…
نوشته: مهران

نوشته های مرتبط:
جادوگر شهر اُز
مهمانان فرهاد (۱)
موهبتی به نام فرهاد
شروع فرهاد (۲)
شروع فرهاد
کیر کلفت آقا فرهاد (۲)
کیر کلفت آقا فرهاد (۱)
زن مهندس فرهاد (۳)
زن مهندس فرهاد (۲)
زن مهندس فرهاد (۱)
خاطرات آموزش موتورسواری با آقا فرهاد🍆
کاکولدی فرهاد (۵ و پایانی)
کاکولدی فرهاد (۴)
کاکولدی فرهاد (۳)
کاکولدی فرهاد (۲)
کاکولدی فرهاد (۱)
فرهاد و حامد (۲)
فرهاد و حامد (۱)
اولین بار با آقا فرهاد پدوفیل
خاطره من و فرهاد تو باشگاه
مهیار و قرارهای سکسی بعد از کلاس با فرهاد
داستان منظوم خسرو و فرهاد
کیر خوشرنگ فرهاد
فرهاد خرافات نیست (۱)
گذشته رنگی فرهاد
ماجراهای فرهاد و ندا (۱)
شیرین و فرهاد استایل
عسل و فرهاد سوارکار
تلخ و شیرین رابطه کاترین و فرهاد (2)
تلخ و شیرین رابطه کاترین و فرهاد
شب خاطره انگیز فرهاد
سکس فرهاد با فرزانه
زندگی خصوصی شیرین و فرهاد
من و فرهاد و نیلو
شب عروسی شیرین و فرهاد
مشکل دودول فرهاد
کس دادنم به فرهاد
فرهاد نازنین پر کشیده ام
شیرین، فرهاد، خسرو و بقیه (طنز)
من و فرهاد و زهرا
دودول فرهاد
صیغه شدن مامانم توسط آخوند محل (۲)
صیغه شدن مامانم توسط آخوند محل(1)
مامانم منو مرد کرد
مامانم میشی؟ (۴)
مامانم میشی؟ (۲)
مامانم میشی؟ (۱)
شروع رابطه با مامانم (۲)
سکس مامانم با غریبه
شروع رابطه با مامانم (۱)
مامانم و دوست صمیمیم (۱)
سرگذشت من و مامانم (۵ و پایانی)
سرگذشت من و مامانم (۴)
سرگذشت من و مامانم (۱)
خاطرات مامانم (۵ و پایانی)
مامانم جنده قصاب محل شد (۴)
مامانم جنده قصاب محل شد (۲)
عشق و عاشقی خاله کار دست مامانم داد
مامانم جنده قصاب محل شد (۱)
خاطرات مامانم (۴)
مامانم که در اصل خالم بود
ساک زدن مامانم
خاطرات مامانم (۲)
خاطرات مامانم ( ۱ )
مثلا مهمون خونه مامانم بودم
رابطه زن عمو و سکس های مامانم (۲)
کون دادن مامانم به رئیسش
رابطه زن عمو و سکس های مامانم
کردن دوست مامانم
سکس چت مامانم
جق زدن دوستام برای مامانم تو مدرسه
مامانم و عموم (۱)
داستان سکس من با دوست مامانم
ماجراهای مامانم و کون دادن من (۴)
ماجرا های مامانم و کون دادن من (۳)
بي غيرتی من و مامانم زهره
مامانم و آرش عوضی
مامانم و احسان توی عروسی
من و پسرعمم و لباس های مامانم
ماجرای قلیون کشیدن مامانم با شوهر خالم
وقتی مامانم جر خورد
کس دادن مامانم به بابا بزرگ
مامانم و معلم روستامون
جق زدن با دستای مامانم ( مامان الکیم )
حرکات مامانم و بیغیرتی من (۱)
دیدن سکس مامانم
خاطرات نوجوونى من و رابطه هاى مامانم
حسی که من به مامانم پیدا کردم (۲)
سفر پنج ساعته با مامانم
من و مامانم و خالم سفر به مالزی (۱)
مامانم و دکتر آمپول زن
منو دختر خاله مامانم افسانه
شوهر آجی مریم و جیغ زدن مامانم
سکس وحشی مامانم با عموم
مالیدن ممه های مامانم
سکس مامانم و همکاراش
صیغه شدن مامانم با کامران
مامانم و پدر دوستم
مامانم منشی وکیل
آخرین شب تو ایران با مامانم
چادر مامانم
من و دوستم و جورابای مامانم
ماجراي گاييده شدن مامانم و آبجی آذرم توسط ممد وبهمن
کون دادن مامانم به تعمیر کار آبگرمکن
سکس با دوست مامانم ساناز
کون گنده مامانم و دو پسر حشری در قطار
دستمالی مامانم تو بازار
دیدن گاییده شدن مامانم
من و یاسر و مامانم
کون مامانم و خواهرجونم
دوستم امیر و مامانم
من و مامانم زیر کیر علی
داستان من و مامانم تو سونا
مامانم و حسن آقا میوه فروش
مارال دوست مامانم
مفعول شدنم وارتباط فاعلم با مامانم
هییییییییس ، مامانم اینا
مامانم و حسن
کون دادن مامانم به پزشک رادیولوژیست
سکس چت در مورد مامانم
جریان کوس دان مامانم و آذر
با مامانم چیکار کنم؟
مامانم و همسايمون آقا نادر
دوست مامانم رو کردم
مامانم و آقا شهرام قصاب
اتفاق بد برای من و مامانم
مامانم با پسرعمو
کردن مینا دانشجوی مامانم
وقتی مامانم آمد
سکس چت خفن در مورد مامانم
سفر رئیس جمهور و تجاوز به مامانم
داستان های سکسی و دردناک مامانم
سکس آخوند با مامانم
دختر همکار مامانم توی اردو
سکس مامانم با دوستام
سریال من و مامانم
سکس با مامانم چاق دوستم
وقتی زن عمو مامانم شد
سکس من و مامانم و مستاجرمون قسمت اول
سکس من و مامانم و مستاجرمون قسمت دوم
سکس من و مامانم و مستاجرمون قسمت پنجم
کون گنده مامانم وکیرمن 4 (قسمت آخر )
کون گنده مامانم و کبر من 3
سکس من و مامانم و مستاحرمون قسمت سوم
کون گنده مامانم و کیر من 1
جریان سکس با مامانم
من و مامانم و امید
شك كردن مامانم
عاقبت دستمالی کردن مامانم
سکس با مامانم

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *