این داستان تقدیم به شما
سلام.این خاطره اولین سکس من هست.دقیقا سال ۱۳۶۲ من۱۸سالم بود غرق شهوت وشورجوانی بودم وتازه اولین کنکور بعد ازانقلاب رو داده بودیم.ومن بیکار وعلاف نتیجه کنکور.همش به سینما و تفریح.من ۶تا خاله دارم ولی تو اینا یکیشون از بقیه پرشر وشورترهست یعنی بود.سال ۶۲ که من ۱۸ سالم بود اون ۳۰ سالش بودوبه هیچ وجه تن به ازدواج نمیداد.یه مدت معلم ورزش بود وبعد قبل انقلاب اومده بودتهران حقوق میخوندولی توی هیچ قالب وبند وبستی نمیموند.خونه ما خیلی رفت وامد داشت.منم همیشه تابستونها خونه اونا بودم.این خاله من عادت داشت صبحها با یه اهنگ ریتمیک عربی لخت میشد و ورزش میکرد.اولین بار تو چنین حالت خاله شهرزاد ولخت دیدم.بدنم داغ شد وحس عجیبی داشتم.
یه روز تابستون که همه رفته بودن ییلاق وخاله بخاطر کار اداری خونه بودمثل همیشه صبح پاشد رفت سر پخش آهنکش رو بذاره.منم که میدونستم به رقص علاقه داره یه آهنگ تند رقص عربی رو گداشتم تو پخش صداشم زیاد کرده بودم تا روشن کرد آهنگ عربی با صدای بلند شروع شدوخاله شهرزاد انگار که بره توخلسه شروع کرد به رقصیدن و لخت شدن منم توجاهام داشتم نگاه میکردم و پاشدم نزدیک شدم یه دفعه وقتی در حال رقص دور زد افتاد تو بغل من بدنش غرق عرق شده بود من که هول شده بودم ترسیدم گفتم ببخشید خیلی خجالت کشیدم.تا اینکه خاله منتقل شد تهران هم معلم بود وهم دانشگاه میرفت .اون موقع تازه ویدیو مد شده بود وقاچاق خالم رفته بود یه ویدیو برا خودش خریده بود وفیلمهای باب روز مثل بربادرفته رو میدید بعصی وقتا هم به من اجازه میدادریه فیلمی ببینم.یه روز که رفتم تو اتاقش فیلم ببینم یواشکی یه فیلم سوپر داغ گداشتم لابلای فیلمهاش واومدم بیرون .زمستون بود اتاق خال شهرزادهم طبقه بالا بود و کرسی داشت.یه روز غروب رسیدمرتهران رفتم خونه خاله ها در زدم خاله شهرزاد اومد گفت کنکور اعلام شده گفتم نه حوصله ام سر رفته اومدم تهران.عروب بود رفتم زیر کرسی خاله خوابیدم نفهمیدم چه ساعتی بود عکرکنم نصف شب شده بود که دیدم یه چیزی سنگین افتاد روم از جا پریدم دیدم خاله شهرزاد اومد بره دستشویی تاریک بوده افتاده رومن منم که عادت داشتم فقطربا یه شورت بخوابم ۳۰ ثانیه خاله شهرزاد رو که یه لباس خواب قشنگ داشت بغل کردم بعد وقتی خواست پاش بره یه ماچ محکم از لبش کردم یه دفعه نشست لب کرسی پاهاشو باز کرد گفت مجید جان منو دوس داری منم یواش یواش اومدم جلو دستام گذاشتم رو کپلهای خوشگلش وگفتم قد یه دنیا اینو گفتم خاله شهرزاد رو سفت بغل کردم وخوابوندمش رو تشک کرسی کاملا تسلیم شده بود.سینه هاش سفت و نوکش مثل میخ بهت فرو میرفت. گردن و لب ولپ ها رو خوب لیسیدم اومدمدپایین رو پستونها خوب خوردم ولیسیدم و خاله شهرزادم با سرو گوشم بازی میکرد دیدم کیرم خیلی سفت ودرد داره باسنش رو مالیدم و بعد لاش رو باز کردم کیرمو گداشتم لای باسنش شروع کروم به تلمبه زدن که جیغ کشید با یه شهوتی گفت مجید جان وقتی کوس هست چرا کون بذار تو کوس بعد گفت میخوام آکش تو برداری منم نامردی نکردم تا بیخ جاش کردم یه ۱۰تا۱۵ دقیقه ای تلمبه زدم تا حس کردم ابم داره میادخواستم بکشم بیروندگفتدخیالت راحت بریز کیف کنم.
تا صبح لخت مادرزاد زیر کرسی خوابیدیم.از اون به بعد حداقل هفته ای ۲ بار ترتیب خاله شهرزاد رو میدادم.اونقدر حشری شده بود که وقتی پریود بود از کون میداد.هر وقت من میرفتم پیش اون جلوی من لخت میگشت یه بار یه اتفاق جالب افتاد همونطور که لخت تو اتاق کارهاشو میکرد در زدن رفت درو باز کرد یکی از خاله هام اومده بود بهش سر بزنه.اسمش ویدا بود.طلاق گرفته وشوهر نداشت اما برا خودش مالی بود.خاله شهرزاد گفت بیا سر بسرش بذاریم برو قایم شو وقتی گفتم بیا من رفتم تو پاگرد پشت بام اونم همونطور لخت رفت جلو گفت این چه وضعیه گفت میخواستم برم حموم و ماساژ که اومدید لخت شو بیا یه کیسه به من بکش گفت باشه بعد از اینکه خوب کیسه وحموم تموم شد واومدندبیرون خاله شهرزاد خواهرش رو بعل کرد وسفت ماچ کرد وشروع کرد به خوردن سینه هاش ویدا بهش گفت خودتو لوس نکن این چه کاریه اونم گفت خواهش میکنم اونقدر التماس کرد که گفت خوب زود تمومش کن کار دارم بعد آروم اومد پایین شروع کرد به مالید کوس ویدا بعد ۵ دقیقه آبش سرازیر شد و ولو شد تو بغل شهرزاد اونم افتاد روش و رفت بالا سرش و از لبهاش میخورد و پستون ویدا رو میمکید بعد به من اشاره کرد بیا منم اومدم بلافاصله افتادم روش که ویدا یه جیغی کشید که دوتای گرفتیمش ولی بعدچند دقیقه دیگه کارمون رو کروه بودیم و من شدم مردی با دوتا کوس دبش.
نوشته: مجید قصه ها
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید