این داستان تقدیم به شما
سلام
مستقیم میرم سر اصل مطلب
من امین هستم از تهران متولد ۱۳۷۷ و دختر عموم مرضیه ( اسمشو عوض کردم ) ۳ سال بزرگتر از منه
داستان بر میگرده به پارسال یعنی سال تابستون ۹۶…
***
مرضیه دختریه با پوست گندمی ، سینش گرد و تپل ( تقریبا ۸۵ ) کون معمولی و صورت با مزه با چشمای بزرگه
مرضیه از وقتی من یادم میاد دوست پسر داره
فکر کنم از ۱۴ سالگی تاحالا با افراد مختلف رل زده
قابلیت اینو داره که با ۱۰ نفر همزمان باشه و کلا …
یک جنده تمام عیاره این دخترعمو جانم
رابطه منو و مرضیه یکجوریه که کلا باهم بزرگ شدیم
و اون همیشه راجع به دوست پسر هاش و گند کاری هاش با من حرف میزد
و با من خیلی راحت بود
حتی یکبار جلوی من گل کشید
و به من میگفت که سیگار میکشه و …
کلا سینه ی من صندوقچه اصرار مرضیه بود
من هیچوقت به فکر سکس ما مرضیه نبودم ولی همیشه سینش رو دید میزدم
اون جلو من راحت بود
شلوارخیلی تنگ ، ساپورت ، شلوارک کوتاه تا بالا زانو ، تاپ یقه باز و ….
کلا با من راحت بود
خلاصه
مرضیه زیاد میومد خونه ما و هنوز هم میاد …
بابای مرضیه عسلویه کار میکنه و از مادرش سال هاست طلاق گرفته
مرضیه با مامانش زندگی میکنه تو منطقه ی ما ( آریا شهر )
داستان از اینجا شروع شد که دختر خاله زن عمو سهیلا فوت میکنه و زن عمو باید میرفت بهشهر خونه ی خالش برای مراسم و این داستان ها
مرضیه هم طبق معمول خراب شد رو سر ما
روز اولی که مرضیه اومد همه چی عادی پیش رفت ولی چیز عجیب این بود که دیگه مثل قبل سرش تو گوشی نبود و این نشون میداد که یعنی سینگله
هر وقت میرفت سر گوشی یا به مامانش زنگ میزد یا اهنگ گوش میدا
خلاصه خونه ما هم ۲ خواب بود و وقتی که نصف شب شد مامانم به مرضیه گفت اگه راحتی برات زیر تخت امین تشک میندازم که بخوابی
مرضیه هم گفت اره
من دراز کشیدم ولی طبق معمول مرض بی خوابی زده بود به سرم
مرضیه نیم ساعت بعد من اومد تو اتاق و گفت هنوز بیداری ؟
گفتم پ ن پ خوابم چشام رو باز گذاشتم که دزد نیاد
اونم خندید و دراز کشید
گفت چجوری تو با این سن دوست دختر نداری ؟
منم بنا به دلایلی که خودم اعتقاد دارم بهش نمیخواستم رل بزنم با کسی مگرنه چند تا دختر تا اون موقع خودشون بهم پیشنهاد داده بودن که یکیشون خیلی کنه بود و تا حدود ۶ ماه به بهانه های مختلف میخواست باهام حرف بزنه با اینکه گفتم بهش با کسی دوست نمیشم
و
حوصله ندارم دلیلش رو بگم
خلاصه جواب مرضیه رو با لبخند خالی دادم
تا جایی که یادمه ی ست تاپ و شلوارک ورزشی پوشیده بود که خیلی هم تنگ و بدن نما بود ولی من به دید شهوت نگاهش نمیکردم
البته منظورم اینه که قصد اینکه بکنمش نداشتم ولی اگه فرصت بود دید میزدم
پسرم دیگه
خلاصه بعدش پشت کرد به من و سوتینشو از زیر لباسش در اورد و گذاشت کنار بالشش
بعد هم مشغول کار با گوشیش شد
من فقط داشتم به سیتش نگاه میکردم
بدون سوتین نوکش بیرون زده بود و داشت خود نمایی میکرد
همه خواب بودن به جز ما دو تا
من چشم از ممش بر نمیداشتم
یهوووچشم از رو گوشیش برداشت و منو نگاه کرد و مچمو موقع دید زدن گرفت
گفت امین تو که هیز نبودی ؟!
منم گفتم نیستم چشمم افتاد یهوو
اونم گفت یهوو یعنی ی ربع ؟
منم جا خوردم و خندیدم و پشتمو کردم که بیخیال بحث شه
ولی کونش میخوارید خودش
گفت دوستشون داری ؟ ( ممشو میگفت )
من چیزی نگفتم
یهوووو گفت منو یه لحظه ببین
برگشتم دیدم بعله خانوم تاپشو در اورده
و دو تا سینه ۸۵ ، گرد ، تپل با نوک بی رنگ داره خودنمایی میکنه
من جا خوردم و گفتم دیوونه شدی چیکار میکنی ؟
گفت میخوام یکم بهن حال بدم
گفتم تو دختر عمومی و …
اونم گفت اگه به حرفت اعتقاد داشتی این همه مدت دید نمیزدی منو
منم گفتم دید زدن با سکس فرق داره
گفت یعنی نمیخوای منو بکنی ؟( وقتی داشت میپرسید با سینه هاش بازی میکرد تا تحریکم کنه )
منم جواب ندادم و خشکم زده بود و یکم هم حشری شدم و شق کرده بودم و مشخص بود
اونم یهووو چشمش افتاد به کیرم و گفت جووون عجب دودولی داری
من دیگه داشتم تحریک میشدم و میدون رو دادم دستش
اونم دستش رو گذاشتم رو کیرم و از رو شلوار مالیدش و باهاش ور میرفت
بعدش شلوار و شرتمو داد پایین و کیر ۱۶ سانتیم افتاد تو دستش
بعدش شروع که به لب گرفتن با من و همزمان با کیرم بازی میکرد
پا شد و شلوارک و شورتشو در اورد و من با یک کون سکسی و یک کس تپل و بی موو مواجه شدم
من از رو تخت پاشدم و هولش دادم رو تشک
با کصش بازی کردم و مالوندمش و اونم داشت لباشو گاز میگرفت و لذت میبرد
بعد رفتم سراغ سینه هاش و حسابی مالوندمش
ماساژ دادن ممه های گنده و نرمش حس خیلی خوبی داشت
یکیو میخوردم و با یکی ور میرفتم
همه کار باهاش کرده بودم تقریبا و باید میرفتم سر سکس اصلی
در اتاقو اروم بستم تا صدا نره
بهش گفتم از کجا بزارمت ؟
گفت هر کدوم خودت راحتی
گفت میتونی هر دو تاشو امتحان کنی .
منم سریع کونشو اماده کردم و حسابی تف مالی کردم و اول انگشت کردم توش و بعدش نوبت کیرم بود
کیرمو اول گذاشتم در سوراخش و اول یک بهش مالوندم و بعد از هیجان یهووو کردم توووو
یک جیغ اروم زد و سریع دهنشو گرفتم و گفتم اگه نمیخوای بگا بریم باید خفه شی
بعد کیرمو تا ته فشار دادم داخل و اروم اروم شروع کردم به تلمبه زدم
اونم خیلی اروم اه اه میکرد و انگار خیلی داشت لذت میبرد انقدر از کون کردنش بهم حال میداد که نمیخواستم برم سراغ کصش و ادامه دادم خیلی تلمبه زدم و منتظر بودم ابم بیاد ولی خیلی طول کشید و وقتی دیدم هنوز آبم نیومده
در اوردم و کردم تو کصش
یکم صدای ناله هاش بیشتر شد برای همون یک دستم رو گذاشتم رو دهنش
اون یکی دستمهم رو ممش بود
تلمبه رو شروع کردم
و بعد از حدود ۳۰ ثامیه احساس کردم داره ابم میاد در اوردم از توش وبهش گفتم پاشو داره میپاچه
اونم مثل جنده ها پاشد و دهنشو باز کرد و با کیرم بازی کرد و ابم پاچید رو صورت و دهن و ممه و گردنش و بقیه کیرمو با صورتش خشک کردم تا بهش احساس حقارت بدم
بعد بیحال انداختم خودمو رو تختم
اون هم با سر و صورت کثیف و سرشار از منی داشت منو نگاه میکرد و گفت دستمال میخوام
منم با هزار تا بدبختی رفتم از اتاق بیرون و کلی دستمال اوردم و دادم بهش
خودشو پاک کرد و لباسش رو پوشید
منم بدون هبچ حرفی پشت کردم و خوابیدم
اونم گفت شب بخیر
منم جواب دادمو خوابیدم
من و مرضیه ارتباطمون با هم از اون به بعد تغییر کرد و اون الان جنده ی منه
نوشته: امین
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید