این داستان تقدیم به شما
اسمم امیرطاها ۳۳ ساله تندرست و سانتیمانتال خوشتیپ همه کسانیکه منو میبینند فکر میکنند روسی، آلمانی، امریکایی هستم کاملا بلوند هستم رو همین خصوصیت زنمو پسندیدم و او هم منو پسندید و از دواج کردیم
خانمم مژگان در یک کلام هلو تو عشوه و سکس کپی برابر اصل لانا رودز با چشمانی آبی موی بلوند قد بلند با سینه های ۸۰ سربالا نوک ممه ها سفت که میشه اندازه حبه انگور با هالهی قهوه ای کرم بسیار زیباست با وزن ۶۰ کیلو کمر باریک و قوس کمر عالی باسن گرد و رانهایی شهوانی و پر ساقها تراشیده مچ پا بسته و پاهای سایز ۴۰ کشیده لب و دندانها بی نهایت زیبا کص کلوچه ای سفید تنگ با کونی که تو ۹ سال ازدواجم خودم فقط گاییده بودم تنگ و هالهی بسیار روشن و خوردنی حیف که عکسشو نمیتونم بفرستم.
منو مژگان در یک عروسی لاکچری شب حنابندان نوه داییم خونهی (باید بگم قصر) پسر داییم تو خیابون نفت تهرون همو دیدیم اونا از عروسان بودن ما دامادان رقص قاطی دختر پسر جذب هم شدیم ستاره مامان مژگان هم با مامانم با خبر شدند و میشه گفت همونجا اوکی را کامل دادند مادرم شهلا اون موقع بیوه شده بود چون بابام تو تصادفی فوت کرده بود مامان بلوند و مادر بزرگم اهل لهستان بوده در زیبایی با ۴۸سال سن دست کمی از مژگان نداشت همانجا با خسرو بابای مژگان به افتخار منو مژگان رقص سالسا کردن که همه ایستادن به تماشا فقط مامانو خسرو بابای مژگان که مست بود تماشا کردن
پسر داییم که صندلی چسب من نشسته بود خودشم مثل من بور و شکل خارجی هاست طعنه زد گفت عمه بندو آب نده یا حسین ! زنش عصبانی نگاهش کرد گفت هیس این وصله ها به عمهات نمیچسبه اونو من از مادرم بیشتر دوس دارم شوخی نکن! انگار حنا بندان منو مژگان بود تا پیمان پانتهآ ! ببخشید طولانی شد حاشیه رفتم
سال ۲۰۲۱ پروژه ای با درآمد بالایی داشتم تازه با مهندسی که معاون خودم محسوب میشد در استخدامم بود آشنا شده بودیم جشن تولد دخترش که سه ساله میشد دعوتمون کرد کادویی گرفتیمو رفتیم خونشون تو شهرک امید زیاد شلوغ نبود خانمش زنی معمولی بود آرایش کرده با موهای قهوه ای چشم ابرو سیاه کوتاه قد به مهندس که بیش از ۱۸۰ قد داشت نمیخورد اما تا بگی مهربون و دلچسب بود
جشن که تمام شد نذاشتن ما به خونمون برگردیم شب را پیششون ماندیم نزدیک عید پروژه من فاز یکش که تا سفتکاری بود تمام شد تحویل موقت کردم قرار قبلی با مژگان که ۷ سال از ازدواجمون گذشته بود و بچه هم نداشتیم هتل هم تو آنتالیا برای ایام عید رزرو کرده بودیم بلیتمون اوکی شده بود خانم مهندس صالحی که اسمش سولمازه با مژگان توافق میکنند با ما در این سفر همراه شن منم قبول کردم
صالحی همیشه موی سرشو با تیغ میزد زیر آفتاب کلاه میذاشت قیافه سکس پسند برای زنها داشت اینو تو چند جا که با هم بودیم تجربه کردم بقدری زنا جذبش میشدن تعجب میکردم چند تا زنو تور زده بود نصیب منم میشد
بدن ورزشکاری داره کیر بزرگی داره شاید بگم دو برابر مال من من کیرم معمولیست حدود ۱۵ سانت اما کیر صالحی بالای ۲۵ سانته اینو یک روز تو چتاش سکسیش با یه زن خوشگل دیدم عکس کیری را فرستاد خط کش گذاشتن بالای ۲۵ سانت را کلفت نشون میده گفتم این کیرو از کجا دان کردی؟ گفت مال خودمه باور نکردم تا چندتا عکس از همان کیر را نشونم داد دقت کردم دیدم مال خودشه چون دستش ساعتی که مچش بود همان بود گفتم کی گرفتی گفت امروز گفتم پس بگو ناقلا چرا زنا بتو علاقه مند میشن آخه من یه دوس دختر داشتم زن کارپردازم بود خیلی خوشگل بود به صالحی گفتم زن احمدی را دیدی؟ گفت نه گفتم من برای تنوعم اونو میگام میخای تلفنشو بدم تو هم امتحانی کنی گفت بده که یک ساعت نشده قرار گذاشت و گایید گفت عجب کیسی یه چقدرم تنگه گفتم ۱۹ سالشه میخواستی گواله باشه
چند روز گذشت به سمیرا زنگ زدم ویلای دماوند میخام برم اماده شو ببرمت بهانه آورد چند بار هی بهانه های مختلف آورد صالحی نمیدونست همان روزی که سمیرا بمن گفت پریودم نگو با صالحی قرار داره کلید ویلای دماوند ازم گرفت گفت با سمیرا میخوام لاو بترکونم خودش زنگ زده بدجوری عذابه !!
گفتم مادر قحبه بمن گفت پریودم
صالحی زنگ زد پاشو بیا سر زده ترتیبشو بده
رفتم تا وارد ویلا شدم قبضه روح شد من خرابش نکردم نشستم بغلش گفتم نو که اومد به بازار کهنه میشه دل آزار؟!
بغلش کردم بردم تو خواب گفتم چرا دیگه با من نمیپری گفت راستشو بگم لذتی که با صالحی میبرم توصیف ناپذیره اندازه کیرشو گفت
وقتی گاییدم کص به اون تنگی حسابی روون شده بود گفت بقدری سکس بلده و تو چهرش یه حس سکس هست ما زنا میفهمیم وگرنه تو ده برابر زیباتر و خوشتیب تر از مهندسی!!
اینا همه مقدمه بود تا سعید صالحی را معرفی کنم
ما ۲۵ اسفند ۲۰۲۱ پرواز کردیم ترکیه هتل استخر مختلط داشت با زنامون وقتی رفتیم استخر همونجا ابهت کیر صالحی را زیر مایو حس کردم و نگاه مژگان را هم گاهی دزدانه نگاش میکرد زیر نظر داشتم از طرفی همه مردها هم نگاهشون به مژگان بود و دورو برش پرسه میزدن خط کص مژگان زیر مایو کاملن معلوم بود !! از طرفی هم باور کنید هر چه زن تو استخر بود مثل زنبور عسل دور ملکه جمع میشن دور صالحی شنا میکردن تا تنشون به او بخوره !!
مژگان را میشناختم چقدر سکس بلده فهمیدم تو این سفر شاید اتفاقی بیفته نگو قبلا با صالحی قول و قرارو گذاشته قرارشون ترکیه بوده که سکسم بکنن!
دو روز گذشت و زنا معمولا با هم میرفتن گشت زنی شیشدونگ مژگانو مواظب بودم ببینم حدسم درسته یا نه
عصر بعد گردش اومدیم هتل سانس نوبت سونا جکوزی و استخر ویژه مون شد رفتیم چهارتایی زنا بیکینی تنشون ما هم مایو که کیر سعید مثل بچه گربه تو مایوش جا نمیشد کلی گفتیم و خندیدیم ماساژور ها اومدن همه فیلیپینی بودن هر چهارتامونو ماساژ دادن و رفتن زمانمون تمام شد رفتیم شام
سعید و مژگان حواسم بود به هر بهانهای به هم یه جورایی میمالیدن مژگان سکسی ترین لباسشو تنش کرده بود فقط نوک ممه هاش پوشیده بود و یه دامن که نصف باسنش تا مینشست بیرون بود تو فرصتی گوش سعید مژگان چیزی گفت من خودمو زده بودم تو فکر و انگار حواسم نیست
طولی نکشید تلفن سعید زنگ خورد تو لابی نشسته بودیم راه افتاد حرف زنان دور شد تا نا پدید شد ده دقیقه ای شد مژگانم غیبش زد اما حواسم بود حدس زدم رفتن سمت دانسینگ هتل چند دقیقه دیگه من ان الکی تلفنمو گوشم گرفتم که زنگ میخوره از سولماز عذر خواهی کردم اونو با دخترش تنها گذاشتم با عجله رفتم سمت دانسینگ هر چه نگاه کردم ندیدمشون اتاق های تعویض لباس را دیدم رفتم اولی را که باز کرد دختر پسری همدیگرو تو بغل داشتن دست پسره لای پای دختره بود عذر خواهی کردم دومی خالی سومی زنی داشت ارایش میکرد چهارمی که آخری بود را باز کردم بله مژگان تو بغل سعید همدیگرو مستانه میخوردن مژگان منو دید سعید پشتش بمن بود درو بستم مژگان بلافاصله اومد بیرون قسم خورد فقط همدیگرو بوسیدیم و تا این حد قرار مونه
گفتم چند بار تا حالا گاییده ؟
قسم خورد که نخستین هم آغوشیمون بوده و آخرینشم هست
گفتمذبه سعید گفتی من دیدمتون گفت نه فقط صدای درو شنید منم گفتم باش تا ببینم این کی بود آشنا یا ایرانی نباشه گفتم احسن نمیخوام مسافرتمون زهرمار بشه تمامش کن با من اومد به سعید زنگید که یکی از هم سفرهایمون بود من رفتم لابی تو هم بعدن بیا
سولماز با دخترش بازی میکرد رسیدیم
مدت سفر را تقلیل دادم به ده روز زنگیدم به دفتر زنگ زدن مناقصه ای اومده باید ۵فروردین قیمت را آماده کنیم ۷ فروردین پاکاتو تحویل بدیم
اون چند روز باقی را کاری کردم خوش بگذره اما نذاشتم مژگان بره زیر کیر سعید
سه سال از اون سفر گذشته دو ساله با صالحی تسویه حساب کردم اما متاسفانه ۱۱بهمن گوشی مژگان تو دفترم جا موند
رمزشو میدونستم باز کردم یه فایل مخفی داره خودم براش نصب کردم رمزشو حدس میزدم تکرار تولدش به میلادی باشه همون بود وااای چند تا صحنه عکس دیدم از بدن سعید سرش نبود کیرش در حال نعوذ و خوابیده بود و چندتا هم با زنای مختلف تو سکسش انگار ورداشته بود از جمله کص و پاچه های سمیرا که تتو داره تابلو بود
فیلمارو پاییدم تا رسیدم فیلمی که باسن زنی بود و کیر سعید که زنه با باسن نشست برعکس رو کیر سعید باسن بی شک باسن مژگان بود چند بار دیدم شکی نبود تاریخ فیلمو دیدم که تبدیل کردم دیدم ترکیه این کارو کرده ساعت دو بعد نصف شب !!
گیج شدم چطوری منو دور زده تخت هتل بود و همان اتاق هایی که گرفته بودیم!
تنها حدسم خوراندن قرص خواب تو قهوه یا مشروبم بوده
یه فایلم تو سکرت فایلش پیدا کردم اسم پوشش ام اس بود باز کردم که محشر بود مژگان رو تخت خوابیده سرش تو فیلم نیست بالش زیر شکمشه سمیرا هم انگار بیهوشه کامل تو ابتدای فیلم معلومه دوربین زوم میشه به لای پای زنم مایوشو خودش آرام آرام در میاره از باسنش جدا میکنه بقیشو دستی میاد در میاره همان دست کصشو انگشت میکنه گاهی موی بلوند مژگانم دیده میشه فیلم قطع میشه فیلم بعدی درست ادامه اونه معلومه در یه نقطه رو سه پایه نصبه از سرربه سمت پاها و تن کامل سمیرا توشه کصش خیسه انگار خورده شده دست مژگان میره از زیر رو کصش میماله تا سعید با کیر غول آساش از سمت سر مژگان میخزه و میره رو بدن زنک و بدون صداس طوری دوربینو تنظیم کرده فقط سرشون معلوم نیست کیرشو تو چند ضرب میکنه تو کص زنم وقتیکه جا میکنه مژگان معلومه دردش میاد یه وجبه خودشو بلند میکنه هی بالا پایین میکنه انگار میگه نکووون ولی سعید خیمه زده رو باسنش گاییدنشو ادامه میده
سعید از رو باسنش میاد پایین میره دوربینو جاشو عوض میکنه زوم میشه به کمر و باسن و رون زنم دیگه تمام تن زنش و زنم تو فیلم نیست نزدیک یک ساعت در پوزیشن های جور و واجور زنمو میکنه چندذبار دوربین باز جاش عوض میشه تا سعید آبش میاد پر میکنه تو کص زنم
بعد معلومه دوربین دستشه آب کیرش مثل چشمه از کص زنم بیرون میریزه مژگان آب کسشو معلومه با انگشتاش جمع میکنه می بره باز از تو کصش خالی میکنه معلومه داره میخوره میدونم مژگان عاشق منی است
فایل بعدی سعید کونش معلومه که رو شکم زنم نشسته داره کیرشو لای سینه های زنم عقب جلو میکنه
جای دوربین عوض میشه خیلی حرفه ای دوربین میره رو سینه ها و چونه و دهن کمی از بینی زنم باز میره رو شکم زنم حالا کیر رشید و بلند سعیدذباز لای سینه های زنمه بقدری بلنه راحت تو عقب جلو شدنذکامل دهن زنمو میگایه نصف کیرش میره تو دهنش و تا نو کش در میاد به شماره میفته دقیقا ۱۷ دقیقه دهن زنمو با کیر گندش میکنه مژگان دستاش رو سینه هاشه فشار میده تا کیر سعید بینشونو حسابی جرر بده تا بعدد۱۷ دقیقه با حساب ۱۹ دقیقهقبلی بیش از ۳۶ دقیقه آب کیرش میاد اندازه آب کیر اسبه همه دهن و لب و صورت و گردن زنمو پر میکنه مژگان یه قطرشو نمیذاره هدر بره همه را تمیز میکنه میریزه تو دهنش با ملچ و مولوچ میخوره چند بار حتی یک چشم مژگان در فیلم لحظهای دیده میشه
با توجه به تاریخ فیلمها می بینم که از نخستین شب تا آخرین شبی که هتل سلکتیون فامیلی هستیم هر شب ساعتها با هم سکس دارن
همهی فیلمهاشو از فایل مخفی کپی کردم به گالری فرستادم تو گوشیم تو گاری را پاک کردم گوشیشو گذاشتم دفتر همونجا که مونده بود رو مبلی که نشسته بوده رفتم بیرون عصر متوجه گوشیش میشه فکر میکنه ازش زدن بمن گفت گوشیمو دزد زده شمارشو سوزاند فردا صبح آبدارچی دفترم زنگ زد داشتیم صبحانه میخوردیم گفت آقای مهندس گوشیتان مونده رو صندلی گفتم بذارش تو کشوم میام می برم زنم داشت میشنید خوشحال شد گفت الهی شکر پس افتاده بوده رو مبلی که نشسته بودم
با هم رفتیم گوشیشو ورداشت و نفسی راحت کشید غافل از اینکه همهی خیانتهاش را دیدم
الان سر دو راهیم چه کنم با وجودی که هر دو همو دوس داریم از طرفی به مژگانم حق میدم اونهمه من زیرابی میرم اونم این حقو داشته ولی تکبرم اجازه نمیده بی مجازات چشممو رو هم بذارم
میخوام طلاقشو بدم دلم نمیاد میخوام ندم کلافه ام نمیدونم چکارش کنم
ممنون از ادمین گرامی
ادمین: کسکش تو چرا فکر میکنی به جای زن برده خریدی؟ دوست داره بده ! نمیتونی برو دنبال کارت! تو خر کی باشی که مجازات کنی اوبنه ای. داستان کون دادنات تو بچگیات رو بفرست تا منتشر کنم چاقال!
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید