این داستان تقدیم به شما
یک ربع بود که منتظرش ایستاده بودم…
درست و واضح همه چیز یادمه.اوایل بهمن ماه بود و تهران زیر برف سنگینی محو شده بود
هفده سالم بود و با قد متوسط و هیکل توپر(شاید من دوست دارم کلمه ی توپر و استفاده کنم ولی یکم اضافه وزن داشتم)
موهای لایت های بلوند روی زمینه ی تیره
لنزهای خاکستری هم که همراه همیشگی من بود
هیچ عملی نداشتم ولی اکثر اوقات آرایشم زیاد بود ، سنم کم بود ولی درگیری ها داشتم با خانوادم برای انتخاب کردن تیپ و ظاهرم..
صدای تک بوق و نگاهم کشیده شد به اون سمت خیابون
مرد من بعد از نیم ساعت دیرکردن بالاخره رسید.سوار لکسوزnxاش شدم و نگاهمان گره خورد
-خیلی دیرکردی مسیح خیلی
-بهت گفته بودم باید برم جایی اما تو لج کردی سرهمون قرار قبلی اومدی اینجا،اینارو بیخیال. خانم خوشگل من امروز چی داره واسم؟
مردونه و شیطون خندید
اب دهنم و همون لحظه و همین لحظه که در حال تایپ این داستانم قورت دادم و به مرد سی ساله ام که بیشتر از بیست و سه سال بهش نمیخورد نگاه کردم
به اینکه امشب میخواد بازهم از من استفاده کنه
من اسمش را هم اغوشی عاشقانه میگذاشتم و اون سکسی به لیست سکس های نا تمامش اضافه میکرد
مننظر جوابم نماند و به سمت خانه اش در ولنجک حرکت کرد.
بیماری داشتم با اینکه دختری بودم که بخاطر خرج های زیادی که واسه تیپ و ارایشم میکردم با پسرهای خیلی خوبی میتوانستم دوستی سالم و سکسی سالم داشته باشم
نمیتوانستم با مرد زیر سی سال ارتباط بگیرم .
کلید خانه و داد دستم و گفت تو برو داخل تا منم ماشین و پارک کنم بیام .نرفتم و دم اسانسور منتظرش ماندم
باهم سوار اسانسور شدیم به سمتم امد و لبهامو بوسید
غیرمنتظره بود
تا رسیدم به طبقه ی چهارم دستم بین موهایش و اون دستش بین پاهایم بود
چشمکی زد و دراسانسور و باز و گفت بفرما خانم
وارد خانه ی کاملا منحصربه فرد خودش شدم همه چیز بهم ریخته و رنگ غالب خاکستری .
کارمو برای مسیح خیلی خوب بلد بودم از دم در ورودی تا اتاق خواب دونفره اش لباس هایم را ارام ارام دراوردم و خرامان خرامان پیش رفتم. به شورت که رسیدم دست نگه داشتم میدونستم که مسیح چیکار میکنه
سوتی پست سرم زد و با یک شیشه ویسکی پشت سرم امد
-خب رز کوچولو بنظر من اول سکس بعد مشروب بخوریم؟هوم
نگاهم در نگاه مشکی اش قفل کرد موهای بهم ریخته اش و عرق روی پیشانی اش خبر از اون میداد که توی این مدت که کن نبودم با کسی سکس نداشته
من میدونستم
من میدونستم
من کسی میکردم
من دختر پدر مادرم
من دانش اموز مدرسه ام
من همه ی این ها بودم
ولی من زن مسیح بودم
من بودم که این مرد سی ساله ی علاقه مند به سکس با سن کمتر از خودش را با پیچوندن کلاس های کنکورم ارضا میکردم
تمام ان عضلات ورزشکاری شاهد اه کشید های من بوده
-تو فکری؟
-اها هیچی عزیزم منتظرم،تشنه ام
-جوووون ببین من چیکار کردم با این جوجه خانم که به جای کلاس درساش از الان تشنه ی کیره
دستم رفت که شورتمو در بیارم که زودتر شروع کنه که وحشیانه نک سینه های برامده امو گاز گرفت و گفت
-نگو که نمیدونی دلم میخواد شورتتو با دست بزنی کنار و انوقت سوراختو واسم باز کنی که من کیرمو کنم توش هوم؟
همینجور که داشت میگفت تصویر تمام سکس های قبلیمون میومد جلوی چشمام
فانتزی های عجیب غریب
شورت سرخابی رنگمو با دستم کنار زدم و پاهامو باز کردم و مسیح هم روی زانو روی تخت نشسته بود و با لذت نگاهم میکرد
بلند شدم زیپ شلوارشو کشیدم پایین و کیرشو دراوردم
بلد بودم چطور ساک بزنم که بخواد تا اخر عمرش منو کنارش ببینه
نشستم وسط پاهاشو تخماشو توی دستم گرفتم و لیس زدم و میکردم توی دهنم و لذت میبرم
طبق معمولی گوشی اش را برداشت و دوربینش را سلفی کرد و به سمت کیرش گرفت و از من که زیر کیر و تخماش داشتم ساک میزدم فیلم میگرفت ومن رو به دوربین میخندیدم و ابی که توی دهنم بود میریخت روی گردن و سینه ام
جلوی دوربین سینه هامو میمالیدم
خابوندتن رو تخت و گفت -رز کوچولوم سه ماهه کس نداده
و فیلم و قطع کرد و گوشیو اونور تخت پرت کرد
ترس همیشگیم اومد سراغم
میخواسم حرف بزنم
مسیح عزیزم میتونم من ابتو..
جلو دهنمو گرفت و نشست روی شکمم و از توی کشوی تخت یه قرص دراورد و بزور کرد توی دهنم وگفت
-امشب مامان نمیشی پس ریلکس باش عزیزم
یاد دوران تلخ دوسال پیش افتادم که مسیح بی توجه به همه چیز باعث شده بود من حامله شم و خیلی خیلی سخت بچمو انداخته بودم ولی بعد اون اتفاق بازم با اینکه قرص استفاده میکنم میترسم
با دستش شورت توریمو زد کنار و چوچولمو بین دوتا انگشت گرف و کشید و روم خم شدو بوسم کرد و صدای جیغ من خفه شد
کیرشو اروم میکشید رو کسم
اروم
اروم
بالا
پایین
از روی کسم
تا سوراخ کونم
کیر خیسشو به حالت ضربه ای اروم روی کسم میزد
من ناله میکردم و داد میزدم که بکن توش دیگه
مسییییح مردمىممممى بکن توش
عادت همیشگیش بود
با زبونش به حالت دایره وار دور نوک سینم و لیس میزد و اون یکی دستش و برده بود زیر کمرم و با سوراخ کونم بازی میکرد
اههههه اههههه بکن توش التماست میکنم
تمام تنو تکون میدادم و روی تخت ضربه میزدم که اون لعنتی تمامش کنه
کیرشو اروم فشار میداد به سوراخ کسم و ابی که ار کسم راه افتاده بود و به سمن سوراخ کونم هدایت میکرد
تا می اومدم ارضا شم کیرشو برمیداشت و من درد عجیبی و احساس میکردم و دلم میخواست گریه کنم
یکم که اروم شم ولی ارضا نشده بودم موج دوم حرکاتش شروع شد
سر کیرشو حس میکردم روی سوراخ تنگ کسم
تو چشمای هم زل زده بودیم و مسیح میگفت چیشده خانم محترم کیر میخواین؟میخوای بدمش بهت بکنیش تو کس کوچولوت مامان کوچولو؟
-مسیییح اهههه عزیزم اذیت نکن بکن توووش
و یه اههه و یه لرزش توی تمام سلول های بدنم و کیرشو جا کرد توی کسم.
من ارضا شده بودم
من اسیر بیماری مسیح شده بودم.
نوشته: رز
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید